ماه محرم آمد،ماه عزای اکبر
گاهی به جانم آتش،گاهی به سینه و سر
در کربلا دلیران،هرکس به نوبت آمد
دشمن صدای بلوا،لشکر ندای حیدر
//برخیز ای برادر در پیش چشم خواهر
امّید خیمه هایی برخیز ای برادر//
در لشکر یزیدش،دیگر ندارد امت
هیچ اعتقاد دوزخ،هیچ اعتقاد دیگر
از تیغ بگذراندند آنان تمام یاران
جانی نمانده بر تن،سر ها جدا ز پیکر
در آنطرف که زینب شاهد بر این وقایع است
بدتر ز این وقایع،تنهاست او در آخر
//برخیز ای برادر در پیش چشم خواهرع
امّید خیمه هایی برخیز ای برادر//
بوسید چون محمد(ص) حلق و گلوی گل را
تاب بریدنش را حتی نداشت خنجر
دیگر کجا توان دید از لاله های سرخی
از ساقه چون جدا و در برگ نیز پر پر
تاریخ هم ندارد حتی دگر نخواهد
بیند ز این حوادث مانند یا که بدتر
//برخیز ای برادر در پیش چشم خواهر
امّید خیمه هایی،برخیز ای برادر//
هرکس که عقده ای بود آمد که انتقامش
گیرد ز بچه های معصومِ آن پیمبر
بودش علی چو نامش،هرکس سرش بریدند
حتی علیِ اصغر،حتی علیِ اکبر
گویا علی نمایان میشد برابرِشان
اینگونه بود دشمن،آن لشکر ستمگر
//برخیز ای برادر در پیش چشم خواهر
امّید خیمه هایی،برخیز ای برادر//
وای از نگاه شمر و وای از هجومِ این قوم
بر پاره های پیکر،هفتاد و دو دلاور
حالا رقیه باید ترسان ز خولی باشد
اِصرار در خرابات اِصرار هم مکرر
این گریه پایه های کاخ جفا تکان داد
این قصه هم سر آمد،پایان قصه هم سر
//برخیز ای برادر،در پیش چشم خواهر
امّید خیمه هایی،برخیز ای برادر//
#سید_طباطبایی
بین گودال فقط یک تنِ تنها مانده
در مقابل سرِ سر داعی و دعوا مانده
شمر گفتا بروید از چپ و بالا تا او
در حصاری شده،جمعی به تمنا مانده
راه ها بسته و آقا شده اینجا درگیر
ذهن و فکرش عملاً خیمه و آنجا مانده
یک گروهی رژه با اسب و جسارت کردند
تا توانش ببرند و زهِ اعدا مانده
با صدایی چَم و ضعف از تُنِ پایینش او
گفت لشکر نرو چون یک نفر اینجا مانده
قصد جانش همگی کرده و حالا لشکر
در پی خاطره سازی شب یلدا مانده
سنگ ها تیر و کمان،سنگ و تبر باراندند
راز این حملهٔ سنگین به معما مانده
تیغ و شمشیر زند بر سرِ کتفش دشمن
خُرد شد تا که فقط بر سرِ یک پا مانده
یک نفر تیر زند فاصله هم نزدیک است
تیر بر سقف دهان خورد و دهان وا مانده
یک نفر نیزه زد و کرد فرو در پهلو
بعد چرخانده و این نیزه همانجا مانده
یک نفر سیر نشد رفت و فقط یک نیزه
در گلو کرد و سپر یک شُشِ پیدا مانده
یک نفر از همه بدتر به بَرش آمد تا
یک لگد بر بدنش زد،بدنِ تا مانده
دفعتأ این بدنش گشت به پشت آماده
آسمان روی زمین چون پَرِ شِش لا مانده
چشم آقا بخدا شافع دشمن میشد
حیف چشمش به زمین شد که به معنا مانده
کاش این غائله زودی برسد تا پایان
خیمه ها را نزند آتش و گرما مانده
درد دارد که بگویم غم عظمی را من.
زینبش اول و آخر به تماشا مانده
نکند در طمع حلقه و خلخال شود
یا مردد نشود باز که اجزا مانده
آتشم زد دل خواهر دل مادر هم هست
ای حسین جان چه شده،کین غم زهرا مانده
راستی جسم سه روز و سه شبانگاهم ماند
سوخت،جز سر همه اعضا سرِ صحرا مانده
میرود قافله هم سوی خرابات و شام
ماجرایی که از این واقعه در ما مانده
#سید_طباطبایی
⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️
ماه محرم آمد،ماه عزای اکبر
گاهی به جانم آتش،گاهی به سینه و سر
در کربلا دلیران،هرکس به نوبت آمد
دشمن صدای بلوا،لشکر ندای حیدر
//برخیز ای برادر در پیش چشم خواهر
امّید خیمه هایی برخیز ای برادر//
در لشکر یزیدش،دیگر ندارد امت
هیچ اعتقاد دوزخ،هیچ اعتقاد دیگر
از تیغ بگذراندند آنان تمام یاران
جانی نمانده بر تن،سر ها جدا ز پیکر
در آنطرف که زینب شاهد بر این وقایع است
بدتر ز این وقایع،تنهاست او در آخر
//برخیز ای برادر در پیش چشم خواهر
امّید خیمه هایی برخیز ای برادر//
بوسید چون محمد(ص) حلق و گلوی گل را
تاب بریدنش را حتی نداشت خنجر
دیگر کجا توان دید از لاله های سرخی
از ساقه چون جدا و در برگ نیز پر پر
تاریخ هم ندارد حتی دگر نخواهد
بیند ز این حوادث مانند یا که بدتر
//برخیز ای برادر در پیش چشم خواهر
امّید خیمه هایی،برخیز ای برادر//
هرکس که عقده ای بود آمد که انتقامش
گیرد ز بچه های معصومِ آن پیمبر
بودش علی چو نامش،هرکس سرش بریدند
حتی علیِ اصغر،حتی علیِ اکبر
گویا علی نمایان میشد برابرِشان
اینگونه بود دشمن،آن لشکر ستمگر
//برخیز ای برادر در پیش چشم خواهر
امّید خیمه هایی،برخیز ای برادر//
وای از نگاه شمر و وای از هجومِ این قوم
بر پاره های پیکر،هفتاد و دو دلاور
حالا رقیه باید ترسان ز خولی باشد
اِصرار در خرابات اِصرار هم مکرر
این گریه پایه های کاخ جفا تکان داد
این قصه هم سر آمد،پایان قصه هم سر
//برخیز ای برادر،در پیش چشم خواهر
امّید خیمه هایی،برخیز ای برادر//
#سید_طباطبایی
شوکت و شهرت و دولت به شَهان اَرزانی
از عناوین جهان، مرثیه خوان ما را بس
#علی_انسانی
#محرم
#امام_حسین
┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈
┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈
🍃🏴 در عزای شب سوم ماه محرم الحرام
#نذر_خانم_سه_ساله_حضرت_رقیه_س
🏴🍃
-لطفا حق روضه ادا شود-
دلت گرفته و ابری شده ست حال و هوایت
بنای گریه گرفتی؛ گرفته باز صدایت
به یاد بوسهٔ گهگاه و مهربانیِ بابا
به روی صورت تو صف کشیده خاطره هایت
چه سخت راه می آیی، توان نمانده به عمه
دلش شکسته از اینکه شکسته پنجهٔ پایت
چقدر با لگدِ حرمله(لع)پریده ای از خواب
رقیه(س) کاش بمیرم همین دقیقه برایت
میان راه نشستی چقدر آه کشیدی
فدای آبله هایی که میشود به فدایت
کشیده از عقبِ قافله سنان(لع) و تو را
به ضرب سیلیِ محکم شده ست راهنمایت
به التیام تو قدری نوازشش کافیست
فقط به دست پدر هست آیه های شفایت
رسیده ام به امیدی محرّم ِ هر سال
بیا و در شب سوم نگاه کن به گدایت
عزیز میشوم آری به چشم های أباالفضل(ع)
اگر که جان بسپارم کنار بزم عزایت!
#ألسلام_علیک_یا_سیدتي_یا_رقیه
#دخیلک_یا_بنت_الحسین_ع
#یا_عزیزالحسین_ع_دخیلک
#شب_سوم_محرم_الحرام
#مرضیه_عاطفی
┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─
چه دوستیست ندانم که با دلم کردی
که جز تو بر همهکس تنگ میکند جا را...
#شیون_فومنی
#یاحسین🏴
هدف خلقت اگر معرفةالمعشوق است
چیست این عشق به جز حب ولای تو حسین
#محمود_ژولیده
﷽
━━━━💠🌸💠━━━━
لبخند خدا بسته به لبخند حسین است
پس باش پیِ آنچه خوشایند حسین است
تعریف من از عشق هـمان بود که گفتم
در بند کسی باش که در بند حسین است
━━━━💠🌸💠━━━━
#محرم 🏴
#محسن_کاویانی
بعد تو میون شعله ها و دود
گُلای خیمه شدن یاس کبود
میدونی بابا من از چی دلخورم
ما بودیم, حرمله بود, عمو نبود
دیگه از غارت گوشواره نگم
دیگه از درد گوش پاره نگم
حال و روز ربابو خودت ببین
دیگه از غارت گهواره نگم
شمع عمرم داره سو سو میزنه
منو هی دشمن بدخو میزنه
حرمله خبر داره که سیدم
لگداشو سمت پهلو میزنه
بعد تو میون شعله ها و دود
گُلای خیمه شدن یاس کبود
میدونی بابا من از چی دلخورم
ما بودیم, حرمله بود, عمو نبود
دیگه از غارت گوشواره نگم
دیگه از درد گوش پاره نگم
حال و روز ربابو خودت ببین
دیگه از غارت گهواره نگم
شمع عمرم داره سو سو میزنه
منو هی دشمن بدخو میزنه
حرمله خبر داره که سیدم
لگداشو سمت پهلو میزنه
صد دفه جونم رسیده به لبم
بعد تو پایین نیومده تبم
دس به دیوار میگیرم تا پا بشم
همینم مدیون عمه زینبم
شبا ضرب سیلی افطار منه
شاهدم این چشای تار منه
گوش اون دختری که زد منو رفت
ببین از رو نیزه, گوشوار منه؟
هی بهم میگن: آخه تو دختری
کو بابات که اینطوری در به دری؟
قربون سرت برم, غصه نخور
رو نی اَم از همه باباها سری
اگه دشمنت به ما خارجی گفت
اگه از سیلی رو گونه گل شکفت
اگه پای نیزه ما رو میزنن
فدای سرت, تو از نیزه نیوفت
زندگی بی تو دیگه درد سره
این روزای من روزای آخره
جون نمیدم بابا تا نبوسمت
خرابه منتظرم, یادت نره
مرضیه نعیم امینی
حَلقِ عـلی و قـلـب مـن و سینه یتـیـم
این نقطه ها به حرمله انگار می رسند
#محمودژولیده
#رقیهبنتالحسین
ضربه ی سیلی مگر از یادماها میرود؟؟
خنده ای کرد و تمسخر، گفت زهرا را زدم
#بهنام_واحدی_جهاد
حسین بود و تو بودی تو خواهری کردی
حسین فاطمه را گرم یاوری کردی
غریب تا که نماند حسین بی عباس
به جای خواهری آنجا برادری کردی
گذشتی از همه چیزت به پای عشق حسین
چه خواهری تو برادر؟ که مادری کردی
تو خواهری و برادر تو مادری و پدر
تو راه بودی و رهرو تو رهبری کردی
پس از حسین چه بر تو گذشت وارث درد!
به خون نشستی و در خون شناوری کردی
به روی نیزه سر آفتاب را دیدی
ولی شکست نخوردی و سروری کردی
چه زخمها که نزد خطبهات به خفاشان
زبان گشودی و روشن سخنوری کردی
زبان نبود خود ذوالفقار مولا بود
سخن درست بگویم تو حیدری کردی
تویی مفسر آن رستخیز ناگاهان
یگانه قاصد امت پیمبری کردی
بدل به آینه شد خاک کربلا با تو
تو کیمیاگری و کیمیاگری کردی
من از کجا و غزلگفتن از غم تو کجا؟
تو ای بزرگ خودت ذره پروری کردی
#محرم 🏴
#مرتضی_امیری_اسفندقه
دختری داشتی ای شاه و کنیزش خواندند
چه بگویم...همهی روضه همان الشام است
#مسعود_یوسف_پور
نذر کردم گر ز دست محنت هجران نمیرم
آستانت را ببوسم، آستینت را بگیرم...
#فروغی_بسطامی
﷽
━━━━💠🌸💠━━━━
بـر قـلـب رقـیه غـصــهها چـنگ زده
گـوشش وسـط معـرکهها زنـگ زده
در شـام بلا زبـان به شـکـوه وا کرد
بابا چه کسی به صورتت سنگ زده؟
━━━━💠🌸💠━━━━
#محرم 🏴
#زهره_قاسمی
✨
سلامی بی جواب از جانب خوبان نمی ماند
به سمت کربلا هر صبح میگویم سلام آقا
#از_دور_سلام
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَباعَبْدِاللَّهِ
#حسین_مرادی🖤
نیمه جانیست مرا، منتظر و ،چشم براه
نذر کردم گر ،بیایی ، همه قربانت کنم
#راحم_تبریزی
4_5994811104310594185.mp3
10.93M
🔊🔉نواهنگ فوقالعاده محشر
بسیار عالی و فوقالعاده زیبای
حرم رقیّه با صدای
محمد حسین حدادیان
🎼هرجا که به پرچمش نگاهت افتاد
حرم رقیّس
تنها حرمی که روضه خون نمیخواد
حرم رقیّس
#محرم_تسلیت
#ما_ملت_امام_حسینیم
#پای_کار_امام_حسین_هستیم
#تو_هر_شرایطی_لبیک_یا_حسین
#بحق_الزینب_عجل_لولیک_الفرج
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان
دردانهای سه ساله به دنبال زینب است
از تشنگی و خستگی و غم، لبالب است
از بس که پا برهنه به صحرا دویده است
تاول به پا نشسته وُ در آتش تب است
ای کاش لال میشدم اما خدای من
این دختر سهساله نفسهاش بر لب است
در گوشهی خرابه خدا جلوه کرده است
جمعی نشسته زمزمهشان ذکر یا رب است
تا با خبر شد از سرِ بابا بلند گفت:
عمه چرا خرابهی ما نامرتب است؟!
با پرسشی، شکایتِ از غم شروع شد:
بابای من! ببین سر وُ وضعم مرتب است؟
زخم زبان مردم شامی چه سوز داشت!
انگار نیش زخم زبان، نیش عقرب است
دیگر پدر! محافظ رأست نیاز نیست
تنها رقیه لایق این جاه وُ منصب است
ای آفتاب زندگیام بیشتر بتاب!
بعد از تو روز من به خدا ظلمت شب است...
#محسن_علیخانی
#شب_سوم
#حضرت_رقیه_علیهاالسلام
با سیلی و زور، معجرش را بردند
با تیر سه شعبه اصغرش را بردند
از خار مغیلان و بیابان که گذشت
آغوش پدر خواست سرش را بردند
#محمدجواد_منوچهری
.
در ماتم تو فیض حضوری داریم
با پرچم یاحسین شوری داریم
این خیمۀ توست یا اباعبدالله
در سایۀ روضۀ تو نوری داریم
#محمدتقی_عارفیان
#بداههگویی_با_تصویر
🏴
ما لشکر کودکان ثاراللهیم
منت بگذار عشق ما را دریاب
این تکیه ی کوچک پر از خالی را
با یک نظرت بهشت جان کن ارباب
#م_کرمانی
#بداهه_با_تصویر
سوم محرم ۱۴۴۴