eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
2هزار ویدیو
53 فایل
راه ارتباطی: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
به سراغ من اگر می‌آیید پشت هیچستانم پشت هیچستان جایی است پشت هیچستان رگ‌های هوا پر قاصدک‌هایی است که خبر می‌آرند، از گل وا شده دورترین بوته خاک آدم اینجا تنهاست و در این تنهایی، سایه نارونی تا ابدیت جاری است «به سراغ من اگر می‌آیید نرم و آهسته بیایید مبادا که ترک بردارد چینی نازک تنهایی من...»
رها کردی مرا از غم نشاندی جای آن غم ، غم غم دیگر که خیلی دوستش دارم ، غم خوبی...
آبادی شعر 🇵🇸
مامان مهربونم😍
مدیر محترم کانال آبادی شعر تولد مادر مهربونتون مبارک👌👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏✨⚡️✨✨⚡️ از طرف ادمینهای کانال آبادی شعر
ماه شهریور برایم فرق دارد چون در این ماه آمد یک پری از آسمان روی زمین مادرم تاج سرم غمخوار و یار و یاورم از خدا ممنون که هستی در کنارم نازنین کمترین پاداش شد در زیر پایت یک بهشت من ببوسم خاک پایت را بهشتم شد همین شعر من در وصف خوبی‌های تو عاجز شده دوستت دارم تو را ای ماه من ای بهترین از خدا خواهم که این ایام را قسمت کند تا که باشیم این زمان در کربلا تا اربعین
کفن کنید تنم را، اگر سیاه نپوشم صدای قافله ای می رسد دوباره به گوشم محرم است و مبادا به قدر وسع نکوشم عزا نه! جان دوباره است در عوالم هستی کفن کنید تنم را، اگر سیاه نپوشم خوش است روضه به هر هیاتی اگر که درآیم چه مثل فرش بیفتم، چه مثل دیگ بجوشم نشسته‌ام بنشانم به اشک، آتش ِ دل را اگر که گوشه ای از بزم، سر به زیر و خموشم غم حسین که باشد، چه باک از غم عالم؟ غمی عزیزتر از هر غمی نهاد به دوشم سر از کمند محبت، به هیچ روی نتابم به هیچ سود، دلم را به غیر او نفروشم به تربت است فقط، هرچه سر به خاک گذارم به عشق ذکر «حسین» است، هرچه آب بنوشم زهرا بشری موحد
هر شب به زیارت تو می‌آید آب هفتاد و دو یار باوفا را داری خود نیز دلی به رنگ دریا داری بنویس میان لشكرت نام مرا اندازه‌ی یك نفر اگر جا داری * در بند اسارت تو می‌آید آب دارد به عمارت تو می‌آید آب در هیئت اشك زائری آشفته هر شب به زیارت تو می‌آید آب * ای جلوه‌گه شكوه آیات جلی ای بعد نبی تو جانشین و تو ولی از دور هم احساس مرا می‌فهمی ای كاش همه مثل تو بودند علی آمنه دولت‌آبادی
. 🏴 مرثیۀ شهادت حضرت علی‌بن‌الحسین علیهماالسلام ▪️روز عزای اشک ای ماه سربه‌مهر مدینه، خدای اشک ای اشک همدم تو و تو آشنای اشک ای داغ‌دار خاطرۀ کربلای خون ای شهریار شب‌شکن نینوای اشک سی سال از دو چشم ترت ریخت خون دل سی سال بود قوت تو آب و غذای اشک سی سال گریه کردی و با گریه ساختی صدها حسینیه به جهان بر بنای اشک ای التیام زخم دلت روضه بر حسین بر درد تو نبود دوا جز دوای اشک ای شاهد خزان گلستان مصطفی ای روضه‌خوان کرببلا با نوای اشک کردی قیام در غل و زنجیر یا علی با سجده‌های حیدری‌ات پابه‌پای اشک پروردگار گریه شدی همچو فاطمه راه تو روضه بود و صدایت صدای اشک در روز دفن نور که یاری نداشتی تنها گرفت دست تو را بوریای اشک فریاد العطش دمی از خاطرت نرفت آبی ندید چشم تو جز در نمای اشک فرعون شام را چه دلیرانه غرق کرد دریای خطبه‌های غمت با عصای اشک صد غنچه از ستایش شیوای کردگار گل کرده در قنوت تو با ربنای اشک حمد و سپاس را تو به ما یاد داده‌ای در سینۀ صحیفۀ خود با دعای اشک در غصۀ شهادت تو اشک هم گریست روز عزای تو شده روز عزای اشک ، محرم ۱۳۹۹ 🏴
شروع قصه ها اینه یڪی بودُ یڪی هم نیست از اول قصه روشن بود رسیدن مال آدم نیست
🌱 دلتنگي من تمام نمي‌شود . . . همين که فکر کنم من و تو ؛ دو نفريم . . . دلتنگ‌ تر مي‌شوم براي تـو ! کاش ‌مي‌توانستم دست‌هايت را بگيرم و تو را بنويسم کاش نقاشي بلد بودم ! دوست داشتنِ تو ، زيباترين گلي ا‌ست که خدا آفريده گفته بودم ؟
○ • گاھ باید چشم بسٺ و مثل یڪ ڪودڪ گریسٺ چــــــیست چـــارھ؟ لااقـل آدم دلـــش وا مےشود..(: ✍🏻
گفتم ز کار برد مرا خنده کردنت خندید و گفت من به تو کاری نداشتم!
تا می‌کشم خطوطِ تو را پاک می‌شوی داری کمی فراتر از ادراک می‌شوی هر لحظه از نگاهِ دلم می‌چکی ولی با دستمالِ کاغذی‌ام پاک می‌شوی این عابران که می‌گذرند از خیال من مشکوک نیستند تو شکاک می‌شوی تو زنده‌ای هنوز برایم گمان نکن در گورِ خاطرات خوشم خاک می‌شوی باید به شهرِ عشق تو با احتیاط رفت وقتی‌که عاشقی چه خطرناک می‌شوی
نشسته عڪس جمالت چنان به خانۀ چشم ڪه ڪسب نور ڪند مهر از آستانۀ چشم
یک شب از دفتر عمرم صفحاتے خواندم . چون به نام تو رسیدم لحظاتے ماندم! همه دفتر عمرم ورقے بیش نبود ""همه ے آن ورق حسرت دیدار تو بود"" ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
من همان پنجره ي رو به خيابان بودم كه شبي بسته شد و رو به كسي باز نشد... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
‌کاش هرگز قلب من مست از تمنایت نبود با تو بودن حاصلی جز انگ و بدنامی نداشت ‌ ‌
این ساعت عشق است که هر شب بزنم تا با دیدن آن بلکه تو بر رحم بیایی ❤️❤️:❤️❤️
هر خم و پیچی که شد از تار زلف یار شد دام شد، زنجیر شد، تسبیح شد، زنار شد
دوستان! قیمت صحبت بشناسید که چرخ دوستان را ز هم انداخته بسیار جدا
. گر بکشند از گناه عشق تو ما را باز نگردیم از این طریق که هستیم گر ز تو بویی نسیم صبح نیارد هوش نیاییم از این شراب که مستیم
"ای پاسخ گرامی اَمّن یُجیب‌ها" ای آخرین شریف ز نسل نجیب‌ها نام تو زیب و زینت دیوان شاعران وصف تو آرزوی غزل‌ها، نسیب‌ها ای داغ‌دار ماه جمالت ستارگان ای دردمند کوی وصالت طبیب‌ها برپاست از فراق تو فریاد بلبلان ای ندبه‌خوان هجر رخت عندلیب‌ها "ای باد اگر به گلشن احباب بگذری" سوی حبیب بر سخن ما غریب‌ها کز روی لطف گوشۀ چشمی به ما بکن ای چشم تو قرار همه بی‌شکیب‌ها هستیم ما گدای درت ایها العزیز هستند سائلان عطایت حَسیب‌ها شد خون دو چشم منتظرانت بیا بیا "کافی" شدند در ره عشقت خطیب‌ها شد شامْ روز روشن ما در فراق تو شامی که پر شد از ستم نانجیب‌ها نزدیک مایی و ز تو دوریم و در حجاب ای مقصد سلام بعید و قریب‌ها شد وصل تو نصیب محبان مخلصت درد فراقْ روزی ما بی‌نصیب‌ها ✍️ محمدتقی عارفیان الّلهُـمَّ‌عَجِّــلْ‌لِوَلِیِّکَـــ‌الْفَـــرَج سلااااااااااااام سحرتون منور به انوار الهی التماس_دعای_فرج 🤲 🕊🥀🕊
ربود دل ز من و شد رقیب ازین بی‌دل چه خوش بُوَد که بر‌آید به یک کرشمه دو کار