eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
2.5هزار ویدیو
105 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
در تاریکی چشمانت را جستم در تاریکی چشمانت را یافتم و شبم پر ستاره شد تو را صدا کردم در تاریکی ِ شب ها دلم صدایت کرد و تو با طنین صدایم به سویم آمدی....
بغل وا کرده بی پروا ، گمانم وقتِ رسوائی ست عجب لیلای مجنونی ست این حوّای شیرینم 🌿
مثل سابق غزلم ساده و بارانی نیست هفت قرن است درین مصر فراوانی نیست به زلیخا بنویسید نیاید بازار این سفر یوسف این قافله کنعانی نیست حال این ماهی افتاده به این برکه‌ی خشک حال حبسیه‌نویسی‌ست که زندانی نیست چشم قاجار کسی دید و نلرزید دلش بشنوید از من بی‌چشم که کرمانی نیست با لبی تشنه و بی‌بسمل و چاقویی کُند ما که رفتیم ولی رسم مسلمانی نیست عشق رازی‌ست به اندازه‌ی آغوش خدا عشق آن گونه که می‌دانم و می‌دانی نیست 🌿
این شب تاریک، این چشم سیاهش را نگاه! در شب دل بردن از مردم، نگاهش را نگاه! گیسوانش جنگجویان شب و مژگان او نیزه‌دارانند، غوغای سپاهش را نگاه! نیمه‌شب دل می‌ربود از من که چشمش بسته شد پلک خسته، این رفیق نیمه‌راهش را نگاه! آسمان دریای خون شد، ابر زیر گریه زد حالِ دورافتادگان از روی ماهش را نگاه! با رقیبان گفت : آه ، از دوریش ناراحتم چشمک رندانۀ او بعدِ آهش را نگاه! 🌿
مَرا گَر دَر تَمنای تو آیَد صَد بلا بَر سَر زِ سَر بیرون نَخواهَم کرد هَرگز این تَمنا را
هـزاران بـار "زندان" را به "آزادی" نـخواهـم داد کـه با فخر این چنین گویم: فُلانی را اسیرم‌ من
🍃 قوم از شراب مست و ز منظور بى نصيب من مست از او چنان ڪه نخواهم شراب را 🌹🍃
گفتم عشق را شبی راست بگو تو کیستی گفت حیات باقی‌ام عمر خوش مکررم ‌ ‌‌
🦋✨🦋✨ آسمانش را گرفته تنگ در آغوش ابر با آن پوستین سرد نمناکش باغ بی‌برگی، روز و شب تنهاست با سکوت پاک غمناکش..
‌ ‏زهرِ دوری.. باعث شيرينيِ ديدارهاست.. آب را گرمای تابستان، گوارا می كند..!
🦋✨🦋 من با تو می‌نویسم و می‌خوانم من با تو راه می‌روم و حرف می‌زنم وز شوقِ این محال: که دستم به دست توست! من، جای راه رفتن، پرواز می‌کنم
آن کس که عشق را به تمسخر گرفت سال‌ها حالا دلش دچار تپش‌های نا منظّم است...