براي مشق عاشقی ، اجـــــازه از کسی نگیر
اگر چو من توفارغی ، اجـــــــازه از کسی نگیر
شبیه نبض پنجره ، که سرسپرده من است
سپرده دل ، دقایقی ، اجـــــــازه از کسی نگیر
مثال چشم نرگسی که غصه ي ترك نداشت
شکسته چون شقایقی ، اجازه ازکسی نگیر
اگرچه از بهار تو دلم به غنچه اي خوش است
شبیه برگ رازقی ، اجــــــــــازه از کسی نگیر
اگرچه سهم من شده،سراب چشمه ي دلت
ولی تو ابرِ خالقی ، اجــــــــــازه از کسی نگیر
#ناصر_پروانه
ای آنکه دوست دارمت، اما ندارمت
بر سینه می فشارمت، اما ندارمت
ای آسمان من که سراسر ستاره ای
تا صبح می شمارمت، اما ندارمت
در عالم خیال خودم چون چراغ اشک
بر دیده می گذارمت، اما ندارمت
می خواهم ای درخت بهشتی ، درخت جان
در باغ دل بکارمت، اما ندارمت
می خواهم ای شکوفه ترین مثل چتر گل
بر سر نگاه دارمت، اما ندارمت
#سعیدبیابانکی
السلام علیک یا صاحب العصر و زمان(عج)
ای پاسخ بی چون و چرای همه ی ما
اکنون تویی و مسئله های همه ی ما
کو آنکه در این خاک سفر کرده ندارد
سخت است فراق تو برای همه ی ما
ای گریه ی شب های مناجات من از تو
لبخند تو آیین دعای همه ی ما
تنها نه من از یاد تو در سوز و گدازم
پیچیده در این کوه صدای همه ی ما
ای ابر اگر از خانه ی آن یار گذشتی
با گریه بزن بوسه به جای همه ی ما
ما مشق غم عشق تو را خوش ننوشتیم
اما تو بکش خط به خطای همه ی ما
گر یاد تو جرم است غمی نیست که عشق است
جرمی که نوشتند به پای همه ی ما
در آتش عشق تو اگر مست نسوزیم
سوزانده شدن باد سزای همه ی ما
فاضل نظری
به سحر ناز عاشقان با تو
از سر لطف دلگشای تو است
آنچه از ملک جاودان بیش است
عاشقان را در سرای تو است
آنچه از سیرت ملوک به است
خاک کوی فلکنمای تو است
از بلا هر کسی گریزان است
این رهی طالب بلای تو است
گر رضای تو در بلای من است
جان من بستهٔ رضای تو است
عطار🥀🕊
Mehdi Rasouli - Yekami Harf Bezan.mp3
3.79M
یه کمی حرف بزن
🎙حاج مهدی رسولی
#فاطمیه
السلام علیک یا فاطمه الزهرا
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
شـدم از عشق تو بیمار و داغون
یه ریز میریزه از چشمام بارون
اگه حـال منـو میپرسی ای یار!
پریشونم! پریشـونم! پـریـشـون!
#جواد_محمدی_دهنوی
اینکه تو تصویره خودمم! 😢
دریا به سرش زده پَری میرقصد
ناهـیـد، کـنـار مشـتری میرقصد
بانو! تو مگر چه کردهای با عالم؟
با عشق تو رود، بندری میرقصد
#جلیل_صفربیگی
بیداری ارمغانِ دلِ رفتهی من است
هرگز نمیشود شبِ عاشق، سحر، به خیر
#سجاد_رشیدی_پور
شمع انجمن
گاه گاهی عشق در پیری جوانم میکند
این بهار آسوده از رنج خزانم میکند
در دلم گلبوتههای آرزو سر میزنند
شوقِ این گلهای رنگین باغبانم میکند
با نوای بلبلی مست سرودن میشوم
ساز پرشور نسیمی نغمهخوانم میکند
چون قناریهای عاشق، دستِ پر مهر بهار
نوگلی را سایبان آشیانم میکند
یاد یارانی که با هم بزمِ الفت داشتیم
همچو شمعِ انجمن آتش زبانم میکند
هرچه با من زندگی نامهربانتر میشود
بیشتر از پیش با خود مهربانم میکند
بر دلم تاب و توانی تازه میبخشد امید
هرچه پیری خستهجان و ناتوانم میکند
پای تا سر عشق و احساسم ولی موی سپید
همچو آتش زیر خاکستر نهانم میکند
سروِ آزادم ندارم باکی از باد خزان
جنگ با قهر طبیعت قهرمانم میکند
همچو تیر از راست رفتن سر نمیپیچم "سخا"
گرچه هردم بار پیری چون کمانم میکند
#فضلالله_شیرانی
#سخا
کار داریم در این شعر فراوان با دَر
گوییا خورده گره با غزلِ مولا ، در
وَ قسم بَر ترکِ کعبه که حتی دیوار
می شد از عشقِ علی پیشِ علی دَرجا در
جانشینِ نبی الله که شد روزِ غدیر
خستگی های پیمبر همه شد یکجا در
می نشستند یتیمان همه شب منتظرش
خیره بر در همگی تا بزند بابا در
چیره بر قلعه ی قلبِ همِگان شد وقتی
کنده شد با دَمِ یا فاطمه اش از جا در
شُد دَرِ قلعه ز جا کنده ولی مرغِ دلم
ناخود آگاه سفر می کُند از در تا در
نکند در غزلم بسته شود دستانش
نکند در غزلم باز شود با پا در
میخِ در داغ شد و مادرمان زخمی شد
او کنون تکیه به دیوار نماید یا در ؟!
آنچنان با لَگدی باز شد آن در که همه
فکر کردند که دیوار یکی شد با در
آه سادات ببخشند ولی خورد زمین
در همین فاصله هم کنده شد از لولا در
رد شدند آن همه نامرد از آن در با پا
تا که افتاد به رویِ بدنِ زهرا در
بچه سید نشدم دستِ خودم نیست ولی
وسطِ روضه دلم گفت بگویم مادر
کربلا جلوه ی هفتاد وسه تَن می شد اگر
اندکی تاب میاورد در آن غوغا در
آه ای فاطمه؛ ای علتِ لبخندِ علی
رفتی و بعدِ تو انداخت زِ پا او را در
ما فقیریم و یتیمیم و اسیریم همه
جز تو فریادرسی نیست بیا بُگْشا در
با دعای فَرَجت از خودِ خورشید بخواه
تا کمی باز کند روی همه دنیا در…
✍🏻#محسن_کاویانی
گفت از صبر و فقط فاصلهها را افزود
فال حافظ غلط از آب درآمد چه کنم_
#حسین_مرادی
ﻋﺎﺷﻘﺎﻥ ﻣﺴﺖﺍﻧﺪ ﻭ ﻣـﺎ ﺩﻳـﻮﺍﻧﻪﺍﻳﻢ
ﻋﺎﺭﻓﺎﻥ ﺷﻤﻊﺍﻧﺪ ﻭ ﻣـﺎ ﭘﺮﻭﺍﻧﻪﺍﻳـﻢ
ﭼـﻮﻥ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﺑـﺎ ﺧـﻼﻳﻖ ﺍﻟﻔﺘﻰ
ﺧﻠﻖ ﭘﻨﺪﺍﺭﻧﺪ ﻣـﺎ ﺩﻳـﻮﺍﻧـﻪﺍﻳـﻢ
ﻣـﺎ ﺯ ﻋـﻘﻞ ﺧﻮﻳﺸﺘﻦ ﺑﻴﮕﺎﻧﻪﺍﻳـﻢ
ﻻﺟـﺮﻡ ﺩُﺭﺩﻯﮐﺶ ﻣﻴﺨﺎﻧﻪﺍﻳﻢ
ﺩﺭ ﺍﺯﻝ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﭼﻮﻥ ﺟـﺎﻡ ﺍﻟﺴﺖ
ﺗﺎ ﺍﺑﺪ ﻣـﺎ ﻣﺴﺖ ﺁﻥ ﭘﻴﻤﺎﻧﻪﺍﻳـﻢ
ﻣـﺎ ﺯ ﺍﻏﻴﺎﺭﺍﻥ ﺑﻪ ﮐﻞ ﻓﺎﺭﻍ ﺷﺪﻳﻢ
ﺩﺍﺋﻤﺎً ﺑﺎ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺭ ﻳﮏ ﺧﺎﻧﻪﺍﻳﻢ
#مولانا
گفتم که مختصر بنویسم فراق چیست
اما همیشه کار به طومار میکشد...❤:)
#حسین_دهلوی
آينه هستم هميشه یک خطر دارم تو را
سنگ را ننداز عاقل باش تكثيرم نكن
#سیدمحمود_موسوی_مطلق
♥️°°♥️
#مضمون
#خیال_قوی
بیخراشِ زخمِ عشق ، اسرارِ دل معلوم نیست
خواندنِ این لفظ ، موقوف است بر اعرابها
#بیدل_دهلوی
گاهی اگربا ماه صحبت کرده باشی
از ما اگر پیشش شکایت کرده باشی
گاهی اگر در چاه مانند پدر آه!
اندوه مادر را شکایت کرده باشی
گاهی اگر زیر درختان مدینه
بعد از زیارت، استراحت کرده باشی
گاهی اگر بعد از وضو مکثی کنی تا
آیینه ای را غرق حیرت کرده باشی
در سال های سال دوری و صبوری
چشم انتظاری را شفاعت کرده باشی
حتی اگر بی آنکه مشتاقان بدانند
گاهی نمازی را امامت کرده باشی
یا در لباس ناشناسی در شب قدر
از خود، حدیثی را روایت کرده باشی
یا در میان کوچه های تنگ و خسته
نان و پنیر و عشق قسمت کرده باشی
پس بوده ای و هستی و می آیی از راه
تا حق دل ها را رعایت کرده باشی
پس مردمک های نگاه ما عقیم اند
تو حاضری، بی آنکه غیبت کرده باشی!
شاعر: نغمه مستشار نظامی
در قمار زندگے ،منطق ڪہ حاڪم مے شود
شاه دلـها هم ڪہ بــاشے عاقبت بازنـدہ ای
#هادی_نجاری!
♥️
قیصر امین پور خیلی قشنگ به عشقش میگه:
«من از عهد آدم تو را دوست دارم
از آغـاز عالم تو را دوست دارم
چه شب ها من و آسمان تا دم صبح
سرودیم نم نم ؛ تــو را دوست دارم
نه خطی ، نه خالی ! نه خواب و خیالی !
من ای حس مبهم تو را دوست دارم
سلامی صمیمی تر از غـم ندیدم
به اندازه ی غم تو را دوست دارم.»
۲۱ آذر روز خیـاط مبارک ❤️
🌸کاش روزگار را
✨خیـاط ها می نوشتند
🌸روزهای خوبش را
✨مجلسی می دوختنـد
🌸دلتنگیهایش را درز می گرفتنـد
🌸رویش را خنده دوزی میکردند
✨و بغضهایش را تو میگذاشتند
هنرمندای زحمتکش روزتون مبارک🌸
روز خیاط مبارک به تو که چشمم را
دوختی بر در و از خنده بریدی لب من
#حسین_مرادی
پای عشق که وسط بیاید
مرد و زن ندارد
همه خیاط میشوند...!
چشم را به دل،
لب را به چشم
دل را به لب
و می دوزند و میدوزند و ...
فقط وااااای به وقتی که ببینند
"دستدوز هاشان" به تن تقدیرشان نمی آیند و زارمیزنند،
خیاط و دوخته هردو ... !
#اربی_ریحانه
#روزخیاط_مبارک🧵✂️
چشم من، چشم تو را دید ولی دیده نشد
من همانم که پسندید و پسندیده نشد
یاد لبهای تو افتادم و با خود گفتم:
غنچهای بود که گل کرد ولی چیده نشد
من نظربازم و کم معصیتی نیست ولی
چهبسا طعنهزدنهای تو بخشیده نشد
ای که مهرت نرسیدهاست به من، باور کن
هیچکس قدر من از قهر تو رنجیده نشد
عاشقت بودم و این را به هزاران ترفند
سعى كردم كه بفهمانم و فهمیده نشد
#سجاد_سامانی