وقتی لبت به خنده چو گل باز میشود
در من بهار تازهای آغاز میشود
میآورد پیام دلت را برای من
رازی که در نگاه تو ابراز میشود
ساز دلم چو نغمهٔ «ماهور» دِلکش است
هرگاه با نوای تو دمساز میشود
وقتی کبوترانه کنم قصد کوی تو
یادت برای من پَرِ پرواز میشود
با جلوهٔ بهارِ نگاه تو، مرغ دل
همراز بلبلان خوشآواز میشود
تا نقش روی توست در آیینهٔ دلم
هر شب سرشکم آینهپرداز میشود
عاشق اگر که خیمه به صحرا زند، رواست
آنجا که عشق خانهبرانداز میشود
هر شب "سخا" به رخصتِ "صائب" در اصفهان
مهمان بزم "خواجهٔ شیراز" میشود
#فضلالله_شیرانی
#سخا
از کتاب "دلم اینجاست"
از پنجرهیِ رو به خیابانِ اتاقت،
آنقدر که من خاطره دارم ، تو نداری!
#سید_تقی_سیدی
همه عیبِ خلق دیدن، نه مروت است و مَردی
نِگهی به خویشتن کن که تو هم گناه داری
#سعدی
🌴🕯🌴
به غم کسی اسیرم که ز من خبر ندارد
عجب از محبت من که در او اثر ندارد!
-#وحشی_بافقی-
♥️
◁اینجا شڪسته قاعده ها را ضریب عشق
مستے نڪرده
از تو خمارے ڪشیده ام•••
#حسین_مرادی 🌿
کاش کاجی زینت جشن زمستان میشدم
چون سپیدارم که میبرّند با سودای دار
#حسین_مرادی
ای جام به هم ریخته صد بار نگفتم
با سنگدلان یار مشو میشکنندت
جان دادی و درسی به جهان یاد گرفتی
ارزانتر از این درس محبت ندهندت
#فریدون_مشیری
🌾
غزل شمارهٔ ۴۵
غمش در نهانخانهٔ دل نشیند
بنازی که لیلی به محمل نشیند
به دنبال محمل چنان زار گریم
که از گریهام ناقه در گل نشیند
خلد گر به پا خاری آسان بر آرم
چه سازم به خاری که در دل نشیند
پی ناقهاش رفتم آهسته ترسم
غباری به دامان محمل نشیند
مرنجان دلم را که این مرغ وحشی
ز بامی که برخاست مشکل نشیند
عجب نیست خندد اگر گل به سروی
که در این چمن پای در گل نشیند
بنازم به بزم محبت که آنجا
گدایی به شاهی مقابل نشیند
طبیب از طلب در دو گیتی میاسا
کسی چون میان دو منزل نشیند؟
#طبیب_اصفهانی
بیجَهَت، بیهوده، بیخود، بیسَبَب، بیفایده
عِـشـق وَقتی نیست مَعنایی نَدارَد زیستَـن...🙃
#فاضل_نظری
...
ما را که برنجیم از این زندگی، امروز
در سر هوس زیستن و شوق بقا نیست
گر زندگی از بهر غم و رنج و عذاب است
دردیست که جز نیستیاش هیچ دوا نیست
#ملکالشعرا_بهار
من به تنهایی این پیله قناعت دارم
هر چه کرم است که پروانه نباید بشود...
#مهدی_فرجی
♥️