گلیم خاکی دل را خودش تکان داده
خودش مسیر حسینیه را نشان داده
همیشه دعوتمان می کند و این یعنی
برای تـوبه دوباره به مـا زمـان داده
یکی به روضه و جمعی به اشک مشغولند
و او حواله ی جنت در این میان داده
بهشت در عوض قطره ای نمک آلود؟
نشد معامله اینکه، به رایگان داده
هـوای شرب طهورا نمی کنیم آخر
حسین چائی روضه به خوردمان داده
به یک سلام، ثواب زیارت حـرمش
به نوکران خود از لطف بیکران داده
گـدا طلب نکند هم کـریم می بخشد
تکان نخورده لب حر به او امان داده
خوشا بحال حبیب آنقدر که عاشق بود
به راه عشق حبیبش دو بار جـان داده
پدر به حال رکوع و پسر به خاک خضوع
پدر هر آنچه که داده پسر همان داده
غروب سرخ و گلو سرخ و در همان حالت
عقیق سرخ یمانی به ساربان داده
#حامد_خادمیان
#نـوكــر_نـوشـت:
#حـسین_جـان❤️
باز آمد به درت عبد گنه کار حسین
آنکه با لطف تو شد نوکر دربار حسین
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام #ارباب_بی_کفن
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_جبار_عراقی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
نَگو به مِیل ِ خودت با رَقیب دَمسازی
دِلت هَنوز به فکر ِ مَن است، میدانم...
#محمدحسین_سرخوش
.
گر یار زند بر دف و صد غصه براند
من نیز غزل گویم و تا یار بخواند...
چرخی بزنم ، هو بکشم با دم سازش
صد باده بیارم که در آن حال بماند...
زیرا که خدا در دف و این ساز دلارام
یک راز نهان کرده که دیوانه بداند ...
#مولانا
با تو بوس و كنار بايد كرد
چشم دل را خمار بايد كرد
يا كه نوشيد شهد لبهايت
يا رها روزگار بايد كرد
يا كه دل را براي چشمانش
كوك سازي چو تار بايد كرد
با نبودت دلا زمستان را
هان ! چگونه بهار بايد كرد
تا رخت سركشيد چون خورشيد
لاجرم ترك غار بايد كرد
از نگاهت كه عشق ميريزد
واژه ها را شكار بايد كرد
چون گرفتست ماه عالم رخ
بوسه بر روي يار بايد كرد
#سيما_عليجانزاده
پای شعرت دوباره جان دادم
مرگ هم توی فال شاعرهاست
هیچکس با خبر نخواهد شد
مرگ خاموش مال شاعرهاست!
مُردَم و با خبر نشد از من
نه! نمیخواست این زمانه مرا
بعد مردن کسی کنارم نیست!
که بگیرد به روی شانه مرا
روی پیشانیم که چین افتاد
روز بیتابیام کجا بودی؟
گریههایم امان نمیدادند
شب بیخوابیام کجا بودی؟
بیتو تنها در این خیابانها
پدر من درآمده بانو
گرد و خاکم که زیر بارانم
روزگارم سر آمده بانو
حال و روزم وخیمتر شده است
هرچه دارم برای تو! برگرد...
بیستونی برای کندن نیست
جان من هم فدای تو! برگرد...
حیف اما... چگونه برگردی؟
کاش خود را کمی صبور کنم
باز هم گوشهی همین خانه
بنشینم تو را مرور کنم
ابروان تیغ و گیسوانت تیر
مژهها میلههای زندانت!
تو قدم از قدم که برداری...
میچکد شعر از گریبانت!
خندههایت اصیل و عاشقکش
چشمهایت سیاه مثل دلت
خون ما میمَکی و لبسرخی
رحمت شاعران بر آب و گِلت...
مردت این روزهای سخت از درد
قرص اگر خورد هم فدای سرت
زندگی کن عزیز راحت باش
مَرد تو مُرد هم فدای سرت
کاش میشد که حرفهایم را
بنویسم به روی دیوارت
من که لبریز گفتنم اما...
هیچ بانو... خدا نگهدارت!
#سجاد_شهیدی
من جز براے تو ،نمیخواهم خودم را ...!
اے از همه منهاے من بهتر ،
منِ تو ...!
#قیصر_امین_پور
♥️
زدم دربِ دلت را بارها اما به خود گفتی
که پشتِ در نرو اینبارهم شاید گدا باشد... !
#زهرا_شاکری
تو بی دلیل به دنبال شعر تازه مگرد
همین که می چکد از چشم آسمان شعر است...
#سعيد_بيابانكي
#امام_زمان
آقا! به جان خستهٔ من هم نگاه کن!
رحمی به حال این دل بیسرپناه کن!
گم کردهام مسیر رسیدن به دوست را
ای راه مستقیم! مرا سربهراه کن!
تاریک شد دلی که ندیدهاست رویِ تو
خورشید من! بیا و شبم را پگاه کن!
از نور توست روشنیِ ماه و آفتاب
بر جان من بتاب و مرا نیز ماه کن!
عمری تو را صدا زدهام بعد هر نماز
لطفی بر این صدای پر از سوز و آه کن!
آقا! گناه من شد اگر مانع ظهور؛
لطفا عزیز! عفو بر این روسیاه کن!
#جواد_محمدی_دهنوی
شنبه، ۲۶ آذر ۱۴۰۱
بیش از این دیوانه هارا محو لبخندت نکن...
گونه ات با این وجاهت چال میخواهد چکار؟
#محمدرضا_مهرپویا
🌷🌷🌷🌷🌷
🔸چهار بیت گزیده از غزل تازه ی مهدی جهاندار:
دوز و دغل بسته شد سرابفروشیش
فتنه پشیمان شد از نقابفروشیش
زلف بهار آمد و خزان سپری شد،
رونق بازار بیحجابفروشیش!
...جمع نخواهد شد این بساط شرارت
بی مدد ساقی و شرابفروشیش!
وای به شهری که بیشتر بفروشد
دکّهی سیگارش از کتابفروشیش
#مهدی_جهاندار
#ناب
🌷🌷🌷🌷🌷