آنان که بر این خانه هجوم آوردند
در خاک نهال کینه را پروردند
در کعبه علی شکسته بتهاشان را
اکنون به در خانه تلافی کردند 💔
#جواد_محمد_زمانی #فاطمیه
زنی از خاک، از خورشید، از دریا، قدیمیتر
زنی از هاجر و آسیه و حوا قدیمیتر
زنی از خویشتن حتی، از أعطینا، قدیمیتر
زنی از نیّت پیدایِش دنیا، قدیمیتر
که قبل از قصۀ «قالوا بلی» این زن بلی گفتهست
نخستین زن که با پروردگارش یا علی گفتهست
ملائک در طواف چادرش، پروانه پروانه
به سوی جانمازش میرود سلانه سلانه
شبی در عرش از تسبیح او افتاد یک دانه
از آن دانه بهشت آغاز شد، ریحانه ریحانه
نشاند آن دانه را در آسمان با گریه آبش داد
زمین خاکستری بود، اشک او رنگ و لعابش داد
زنی آنسان که خورشید است سرگرم مصابیحش
که باران نام او را میستاید در تواشیحش
جهان آرایه دارد از شگفتیهای تلمیحش
جهان این شاهمقصودی که روشن شد ز تسبیحش
ابد حیران فردایش، ازل مبهوت دیروزش
ندانمهای عالم ثبت شد در لوح محفوظش
چه بنویسم از آن بیابتدا، بیانتها، زهرا
ازل زهرا، ابد زهرا، قدر زهرا، قضا زهرا
شگفتا فاطمه! یا للعجب! واحیرتا! زهرا
چه میفهمم من از زهرا و ما أدراک ما زهرا!
مرا در سایۀ خود بُرد و جوهر ریخت در شعرم
رفوی چادرش مضمون دیگر ریخت در شعرم
مدام او وصله میزد، وصلۀ دیگر بر آن چادر
که جبرائیل میبندد دخیل پر بر آن چادر
ستون آسمانها میگذارد سر بر آن چادر
تیمّم میکند هر روز پیغمبر بر آن چادر
همان چادر که مأوای علی در کوچهها بودهست
کمی از گرد و خاکش رستخیز کربلا بودهست
غمی در جان زهرا میشود تکرار در تکرار
صدای گریه میآید به گوشش از در و دیوار
تمام آسمانها میشود روی سرش آوار
که دارد در وجودش روضه میخواند کسی انگار
برایش روضه میخواند صدایی در دل باران
که یا أماه! أنا المظلوم، أنا المقتول، أنا العطشان
خدا را ناگهان در جلوهای دیگر نشان دادند
که خوبِ آفرینش را به زهرا ارمغان دادند
صدای کودکش آمد، تمام عرش جان دادند
ملائک یک به یک گهوارۀ او را تکان دادند
صدای گریه آمد، مادرم میسوخت در باران
برای کودک خود پیرُهن میدوخت در باران
وصیت کرد مادر، آسمان بیوقفه میبارید
حسینم هر کجا خُفته، قدم آرام بردارید!
تن او را به دست ابری از آغوش بسپارید
جهان تشنهست، بالای سر او آب بگذارید
زمان رفتنش فرمود: میبخشید مادر را
کفنهایم یکی کم بود، میبخشید مادر را
بمیرم بسته میشد آن نگاه آهسته آهسته
به چشم ما جهان میشد سیاه آهسته آهسته
صدای روضه میافتد به راه آهسته آهسته
زنی آمد به سوی قتلگاه آهسته آهسته
بُنَّیَ تشنهای مادر برایت آب آورده...
#سیدحمیدرضا_برقعی
#یا_زهرا 😔
انـگـــار گــل ســفـیـد مـــریــم گـم شـد
یـا خـــاتــم بـی بـدیــل خـاتـم گـم شـد
یک فاطمه بود و یک علی، فاطمه رفت
یـک مـصـرع شــاه بـیت عـالم گـم شـد
#بیژن_ارژن
🏴🏴🏴🏴🏴 🥀 🏴🏴🏴🏴🏴
حالا که حال مادرم زهرا خراب است
دریای امید من و بابا سراب است
دنیای ما را برد آب اما مدینه
بستهاست بر ما چشم خود را، غرق خواب است
بر دست مادر مانده رد تازیانه
بر گردن بابای من جای طناب است
یک گوشهء خانه حسین و بیقراری
یک گوشهء دیگر حسن در اضطراب است
مظلومبودن، درددیدن، جانسپردن
تاوان ماندن پای عهد بوتراب است
آمیزهای از انتظار و التماسیم
وقتی برای مرگ، مادر در شتاب است
در شهر بیزهرا تنفس زندگی نیست
هر دم شکنجه بازدمها هم عذاب است
یا فاطمه! بعد از تو زینب کار دارد
تا روز عاشورا رسد در التهاب است
پیراهنی کهنه شده ارث حسینت
ارثی که ماند از تو برای من حجاب است
مادر دعایم کن که میدانم دعای
مادر برای بچههایش مستجاب است
#زینب_نجفی
#راجی
🏴🏴🏴🏴🏴 🥀 🏴🏴🏴🏴🏴
4_5789728224107826495.mp3
9.04M
ای کاش قصهٔ مادر
اینقدر داغ نبود...! 😭💔
#فاطمیه
#حاج_محمود_کریمی
هنوز کوچه به کوچه حکایت از مردیست
که دستِ بستهیِ او عاشقانه میلرزید...
#میلاد_عرفانپور
#فاطمیه
سیب بهشتی
در ازدحام لشگری از نانجیب، سیب
لشگر شده برای امامی غریب، سیب
یک تن که فاطمه ست و برای علی همه ست
دنیای غیرت است، ندارد رقیب، سیب
خود بین آتش است و برای امام خود
دارد به لب تلاوت اَمَّن یُجیب سیب
بار سفر چرا؟ به کجا ای حبیبه ام؟
باور نمی کنم بروی بی حبیب، سیب
در بیقراری ام نفست شدقرار من
یارم شدی به دل چو نبودم شکیب،سیب
دستِ محبت تو همیشه پناه من
یارم شدی به هرچه فراز و نشیب، سیب
سیب بهشتی ام که به دردم دوا شدی
دردت چگونه مانده بدون طبیب سیب؟
نور وجود تو همه ی دهر را گرفت
دارد وجود دهر ز عطرت نصیب سیب
دارد شمیم پاک تو را آن کرانه که
خَدُالتریب دیدی و شَیبُ الخَضیب سیب
آید شمیمِ پاکِ تو از تربت حسین(ع)
البته می شود ثمرِ جانِ سیب، سیب
احمدرفیعی وردنجانی
زیارت حضرت زهرا سلام الله علیها
بسم الله الرحمن الرحیم
یَا مُمْتَحَنَةٌ اِمْتَحَنَکِ اللَّهُ الَّذِی خَلَقَکِ قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَکِ فَوَجَدَکِ لِمَا امْتَحَنَکِ
صَابِرَهً وَ زَعَمْنَا أَنَّا لَکِ أَوْلِیَاءُ وَ مُصَدِّقُونَ وَ صَابِرُونَ لِکُلِّ مَا أَتَانَا بِهِ
أَبُوکِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ أَتَی (أَتَانَا) بِهِ وَصِیُّهُ فَإِنَّا نَسْأَلُکِ إِنْ کُنَّا صَدَّقْنَاکِ
إِلاَّ أَلْحَقْتِنَا بِتَصْدِیقِنَا لَهُمَا لِنُبَشِّرَ أَنْفُسَنَا بِأَنَّا قَدْ طَهُرْنَا بِوِلاَیَتِکِ.
اَلسَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ نَبِیِّ اللَّهِ
السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ حَبِیبِ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ خَلِیلِ اللَّهِ
السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ صَفِیِّ اللَّهِ
السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ أَمِینِ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ خَیْرِ خَلْقِ اللَّهِ
السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ أَفْضَلِ أَنْبِیَاءِ اللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ مَلاَئِکَتِهِ
السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ خَیْرِ الْبَرِیَّهِ
السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا سَیِّدَهَ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ
السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا زَوْجَهَ وَلِیِّ اللَّهِ وَ خَیْرِ الْخَلْقِ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ
السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا أُمَّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ سَیِّدَیْ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّهِ
السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الصِّدِّیقَهُ الشَّهِیدَهُ
السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الرَّضِیَّهُ الْمَرْضِیَّهُ السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الْفَاضِلَهُ الزَّکِیَّهُ
السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الْحَوْرَاءُ الْإِنْسِیَّهُ
السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا التَّقِیَّهُ النَّقِیَّهُ السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الْمُحَدَّثَهُ الْعَلِیمَهُ
السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الْمَظْلُومَهُ الْمَغْصُوبَهُ
السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الْمُضْطَهَدَهُ الْمَقْهُورَهُ
السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا فَاطِمَهُ بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ
صَلَّی اللَّهُ عَلَیْکِ وَ عَلَی رُوحِکِ وَ بَدَنِکِ
أَشْهَدُ أَنَّکِ مَضَیْتِ عَلَی بَیِّنَهٍ مِنْ رَبِّکِ وَأَنَّ مَنْ سَرَّکِ فَقَدْ سَرَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ
وَ مَنْ جَفَاکِ فَقَدْ جَفَا رَسُولَ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ
وَ مَنْ آذَاکِ فَقَدْ آذَی رَسُولَ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ
وَ مَنْ وَصَلَکِ فَقَدْ وَصَلَ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ
وَ مَنْ قَطَعَکِ فَقَدْ قَطَعَ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ
لِأَنَّکِ بَضْعَهٌ مِنْهُ وَ رُوحُهُ الَّذِی بَیْنَ جَنْبَیْهِ کَمَا قَالَ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ
أُشْهِدُ اللَّهَ وَ رُسُلَهُ وَ مَلاَئِکَتَهُ أَنِّی رَاضٍ عَمَّنْ رَضِیتِ عَنْهُ سَاخِطٌ عَلَی مَنْ سَخِطْتِ عَلَیْهِ
مُتَبَرِّئٌ مِمَّنْ تَبَرَّأْتِ مِنْهُ مُوَالٍ لِمَنْ وَالَیْتِ مُعَادٍ لِمَنْ عَادَیْتِ مُبْغِضٌ لِمَنْ
أَبْغَضْتِ مُحِبٌّ لِمَنْ أَحْبَبْتِ وَ کَفَی بِاللَّهِ شَهِیداً وَ حَسِیباً وَ جَازِیاً وَ مُثِیباً.
.
علی رو حلال کن_۲۰۲۲_۱۲_۲۷_۰۸_۳۴_۱۳_۲۱۰.mp3
3.87M
فاطمه جان🥀
علی رو حلال کن
واسه زخم بازوت😭
علی رو حلال کن
واسه درد پهلوت😭
علی رو حلال کن....💔
سید رضا نریمانی
#اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین_ع
هدایت شده از کشکول شعر و ادبیات
4_5789728224107826495.mp3
9.04M
ای کاش قصهٔ مادر
اینقدر داغ نبود...! 😭💔
#فاطمیه
#حاج_محمود_کریمی
4_5789728224107826495.mp3
9.04M
ای کاش قصهٔ مادر
اینقدر داغ نبود...! 😭💔
#فاطمیه
#حاج_محمود_کریمی
🥀🖤🥀🖤🥀
#فاطمیه
بانو سه ماه منتظر این دقیقه ام
مشغول کار خانه شدی! خوش سلیقه ام !؟
زهرا مرا چه قدر بدهکار می کنی!؟
داری برای دل خوشی ام کار می کنی؟
دراین سه ماه، آب شدم ، امتحان شدم
با هر صدای سرفه ی تو نصفه جان شدم
با دیدنت، نگاه مرا سیل غم گرفت
با اولین تبسم تو، گریه ام گرفت
این بوی نان داغ به من جان ِ تازه داد
حتی به پلکهای حسن، جان تازه داد
زحمت نکش! هنوز سرت درد می کند
باید کمک کنم، کمرت درد می کند
آیینه ی پراز ترکم ، احتیاط کن!
فکری به حال وروز بد ِ کائنات کن
تا کهنه زخم بازوی تان تیر می کشد
دستاس خانه، آه نفس گیر می کشد
ازدست تو، به آه شکایت بیاورم
نگذاشتی طبیب برایت بیاورم
با اینکه اهل ِ صحبت بی پرده نیستم
راضی به رنج دست ِ ورم کرده نیستم
جارونکش! که فاطمه جان درد می کشم
دارم شبیه پهلوی تان درد می کشم
جارو نکش! که عطربهشت ست می بری
روی ِ مرا زمین نزن این روز آخری
باغ بدون غنچه و گل دلنواز نیست
ویرانه را به خانه تکانی نیاز نیست
گیرم که گردگیری امروز هم گذشت...
فصل بهارآمد و این سوز هم گذشت....
آشفته خانه ی جگرم را چه می کنی !؟
خاکی که ریخته به سرم را چه می کنی!؟
زهرا به جای نان، غم ما را درست کن
حلوای ختم شیرخدا را درست کن
مبهوت و مات ماندم از این مِهر مادری!
دست شکسته جانب دستاس می بری!؟
جان ِعلی بگو که تو با این همه تبت !
شانه زدی چگونه به گیسوی زینبت!
شُستی تن حسین وحسن با کدام دست !؟
آماده کرده ای تو کفن با کدام دست !؟
حرف از کفن شد و جگرت سوخت فاطمه
ازتشنگی لب ِ پسرت سوخت فاطمه
حرف ازکفن شد و کفنت ناله زد حسین
خونابه های پیرهنت ناله زد حسین
#وحید_قاسمی
🥀🖤🥀🖤🥀
#یافاطمةالزهراسلاماللهعلیها...🖤
جز با تو شأنِ گمشدن از چشم مردم
وانگاه در چشم خدا پیدا شدن نیست
سنگِ صبورِ مردی از آنگونه بودن
با هیچ زن ظرفیّتِ زهرا شدن نیست
#حسین_منزوی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
باید که نبیند عشق در خود خللی
وقتی که وسط کشیده شد پای ولی
در مرثیه ی حضرت زهرا س بنویس
مظلوم ترین فدایی راه علی
#محمدجواد_منوچهری
#یا_فاطمه_الزهرا_سلام_الله_علیها
زهرا ، بتـول ، شهره ی عالم عفیـفه شد
تنها زنی که صاحب ارج و صحیفه شد
اندوه و درد فاطمه اندوه مصطفی است
آخر کجا عمل به حدیث شریفه شد!؟
سیلی زدن به ماه در آئین شان نبود
اما برای غصب فدک یک وظیفه شد!
نفرین به هرکه برد ز خاطر غدیر را
حق را به بند برده و ناحق خلیفه شد
گاهی تقیه کردن ما عین کافری است
وقتی بنای غصب خلافت سقیفه شد
#محمدجواد_منوچهری
#یا_فاطمه_الزهرا_سلام_الله_علیها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فیلم بغض و تحسین رهبرانقلاب از یک شعر فاطمی
هر وقت فراموش کردی که
جایگاه زن توی دینت کجاست؛
به مادرت نگاه کن :))
+صل الله علیک یا فاطمه الزهرا..◼️◼️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
- تحمل ڪن عزیزم درد هاتو....
علی دورت بگرده،خوب میشی...🥀
🎙|شعر خوانی #حامد_عسکری
#فاطمیه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نَه تو حـرف میزنی،
نَه حُسین نَه حَسن...
صلیاللـہعلیڬ یا فاطمه سلام الله
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
انگار نه انگار دیروز همینجا یکی خورد به دیوار....
😭🖤
ای چراغ خانه ی حیدر چنین سو سو نزن
پیش چشمان امیرالمؤمنین سو سو نزن
چند وقتی هست اینجا هم نشین بستری
مثل من لبریز از درد دل و درد سری
گاه بهتر می شوی و گاه گاهی بدتری
با علی حرفی بزن این روزهای آخری
با صدای گریه ات هر بار هق هق می کنم
خوب شو جان علی، با رفتنت دق می کنم
چند وقتی هست که حال هوایت خوب نیست
گریه کمتر کن گلم، گریه برایت خوب نیست
باز حال بازوی مشکل گشایت خوب نیست
فاطمه برخیز... حال بچه هایت خوب نیست
باز با یک خنده ات این خانه را آباد کن
حیدرت را از غم و رنج و محن آزاد کن
فاطمه بی خوابیِ بسیار پیرت کرده است
کنج بستر این تن تب دار پیرت کرده است
آتش و میخ و در و دیوار پیرت کرده است
تیزی و داغی آن مسمار پیرت کرده است
هیچ کس باری ز روی شانه هایت برنداشت
فاطمه ای کاش اصلا خانه ی ما در نداشت
بس که اشک از دیده ی کم سو گرفتی فاطمه،
چند روزی هست با غم خو گرفتی فاطمه
زیر چادر دست بر پهلو گرفتی فاطمه
از علی هم چند باری رو گرفتی فاطمه
زیر چادر دست بر پهلو بگیر اما بمان
باشد اصلا دست بر زانو بگیر اما بمان
این غمِ همواره همراهت عذابم می دهد
دردهای سخت و جانکاهت عذابم می دهد
سرفه های گاه و بی گاهت عذابم می دهد
این سیاهی بر روی ماهت عذابم می دهد
چند روزی بیشتر مهمان این ویرانه باش
باز هم نانی بپز، گرمای این کاشانه باش
محور هر پنج تن، حال تو بهتر می شود
ای به قربان تو من، حال تو بهتر می شود
با حسین و با حسن، حال تو بهتر می شود
پس نزن حرف از کفن، حال تو بهتر می شود
استراحت کن عزیزم که تنت تب می کند
کارهای خانه را امروز زینب می کند
با دل سوزانِ تو هم سوختم هم ساختم
با نفس های پر از آه تو هر دم ساختم
من برای زخم هایت نیز مرهم ساختم
تا نیفتد... درب را این بار محکم ساختم
تو زمین خوردی علی افتاد از پا ناگهان
جان حیدر راه اگر دارد بمانی، پس بمان
بعدِ احمد حق تو انکار شد یا فاطمه
غربت و غم بر سرت آوار شد یا فاطمه
میخ در هم مایه ی آزار شد یا فاطمه
هرچه شد بین در و دیوار شد یا فاطمه
خواستم یاری کنم اما نشد زهرای من
بند غم از دست هایم وا نشد زهرای من
وحید محمدی