eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
1.9هزار ویدیو
53 فایل
راه ارتباطی: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
شده ام عاشق و دیوانه ی پیدایی که نیست آن پریسای فریبای فریبایی که نیست همه ی رنج من از این سخن آغاز شده ست اینکه مجنون شده ام در پی لیلایی که نیست 🌹🌹🌹
روزه میگیرید ولی غافل نشین از یاد ما عده ای سرباز با سیب زمینی😫روزه اند بداهه سید طباطبایی😢
🍃 راهِ درست آن است که ما را به خدا برساند.. و مایی که به او نمیرسیم، کجاییم؟ 🤔
به درستی غم دوران به سراید فقطش سر ما را شکند یا دل ما با غم دوست 😐
گفتم: خدایا دشمنانم را بگیر از من؛ این‌گونه شد دیگر ندیدم دوستانم را! -محسن كاويانى
به‌چنين جمالِ خوبى، كه تو گلعذار دارى اگرت فرشته خوانم، بخدا كه عار دارى من از آن سوى تو آيم، كه جز از تو كس ندارم تو از آن گريزى از من، كه چو من هزار دارى من اگر وفا نمايم، همه عمر كارم اينست تو جفا و جور می‌كن، به وفا چه كار دارى خطت ار چو مشکْ دَم زد، تو به روى خود مياور كه بوَد سياه‌بختى، كه ازو غبار دارى تو چنين كه می‌خرامى، چمنى ز حسن و نازى كه قدى چو سرو و رويى، چو گلِ بهار دارى چه شد ار شكار ليلى، شده آهويى چو مجنون تو به وادىِ محبّت، صد از اين شكار دارى اگر از جفا بسوزد دلم اختيار دارد دل از آن اوست «اهلى» تو چه اختيار دارى. 🌿🥀🌿
‌ از خویش بریدم تو کمی هم نفسم باش یکبار در عمرت قدمی هم نفسم باش ای آینه صدرنگ نشو با دل ِ تنگم درظلمت شب قدر غمی هم نفسم باش یا دوست من باش و یا دشمنِ جانی لبخند بزن با ستمی هم نفسم باش اینبار اگر رد شدم از گوشه ی چشمت چون آه نفس گیر دمی هم نفسم باش آهو صفت و گرگ خماری است نگاهت چون سرمه ی چشمت قلمی هم نفسم باش من سایه ی تنهایی خویش است پناهم تا حوصله ی دیر دمی هم نفسم باش افسوس که عمر من دیوانه هدر رفت این آخر عمری قدمی هم نفسم باش
روزگارم میشود عالی مگر فقط از بدتر شدن ترسیده ام 😫
در فکر توام فکر از این زیباتر در قلب منی قلب از این کاراتر من عاقلم از اینکه شدم عاشق تو دیوانه تر از من چه کسی داناتر؟ هی طرد کنی، مرا فراموش شوی آشوب که بوده ام شدم بلواتر من سنگ نبودم که مرا پرت کنی هر دفعه مرا پرت کنی بالاتر تو هر چه مرا سعی کنی دور شوم یا اینکه بخواهی بشوم تنهاتر بیهودگی محض و چه کار سختی ست! با من نکن این کار کمی با ما تر تا یک نفسی تازه کند دنیایم ای از همه ی هستی من دنیاتر !
سر تو گر شکند یا دل تو در غم دوست صبر نما پیچش این همه حکمت تو ندانی که ز چیست جسارتا
دل بگسل از جهان که جهان پایدار نیست واثق مشو به او که به عهد استوار نیست در طبع روزگار وفا و کرم مجوی کین هر دو مدتی است که در روزگار نیست 🍃
فرمود همان روزِ نخستین استاد دنیا دو هجا دارد و بازیِ زیاد گفتم به خودم که آخرش می بازم کم هوشم و میبرم سریعا از یاد
کاش سرنوشت ما شبیه این دو جمع باشد عشق،ترسِ تشنگی ندارد از جامِ بلا
من عبد فقیر تو خیر کثیر 'امیری حسین و نعم الامیر'
🌸 همه ی هستی من حضرت ارباب سلام ای دلیل طپش این دل بیتاب سلام دیشب از لطف شما خواب حرم را دیدم حرم و پرچم و ای گنبدِ در خواب، سلام😭 📝
عمه افطار به خرما میکرد رطب حاصل بین الحرمین جرعه ای آب…به گریه میگفت به فدای لب عطشان حسین…!. 😔
گاهی همین‌که دل به کسی بسته‌ای بس است بغضت ترک‌ترک شد و نشکسته‌ای بس است گاهی فقط همین‌که به امّیدِ دیگری از خود غریبه‌تر شدی و خسته‌ای بس است اهل زمین همیشه زمین‌گیر می‌شوند یک بال اگر از این قفست رَسته‌ای بس است در مرزِ عشق و وصل، تو ابن‌السّلام باش با این‌همه تضاد، چو پیوسته‌ای بس است این دور، دورِ حدِّ اقل‌های عاشقی‌ست در حدّ یک نگاه که وابسته‌ای بس است
چشم عاشق خاک کوی دلستان بیند به خواب هر چه هر کس در نظر دارد، همان بیند به خواب گل که در بیداری دولت غم بلبل نخورد ناله مستانه اش را در خزان بیند به خواب
با که گویم سرگذشت این دل سرگشته را؟ راز سر گردان عاشق پیشه‌ی غم کشته را؟ آب چشم من ز سر بگذشت و می‌گویی: بپوش چون توان پوشیدن این آب ز سر بگذشته را؟
زلیخا مرد از این حسرت که یوسف گشته زندانی چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی
شب تاراست گرگان میزنند میش دو زلفانت حمایل کن بوره پیش از آن کنج لبت بوسی به مو ده بگو راه "خدا" دادم به درویش
این روزها که مثل تو از پیش خسته ام از مردم همیشه بد اندیش خسته ام از روزهای مرده ی تقویمهای سرد مانند یک غریبه ی درویش خسته ام باید بدانی از غم دنیا گرفته ام باید بگویم از نفس خویش خسته ام با اینکه با منی و منِ خسته با تو ام از روزگار بی تو کم و بیش خسته ام اینجا کسی برای من از شعر ها نگفت حرفی بزن که خسته تر از پیش خسته ام .. 🌱 🌸🌸🌸🌸🌸 🌸 🌱
برایت یک بغل مریم ڪه مستش میشوے هردم برایت سفره اے ساده حلال و پاک و آماده 🌸 برایت یک غزل احساس دوبیتے هاے عطریاس🐲 برایت هر چه خوبے هست صمیمانه دعا ڪردم دوست من لحظه لحظه عمرت پر از تپش عشق ❤️
صبح یعنی از تو‌ «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ» از خداوندِ طلوعِ عشق «دَحو اَلأَرض»ها ...! محمد بزاز
نشود فاش کسی انچه میان من و توست... تا اشارت نظر نامه رسان من و توست... گوش کن با لب خاموش سخن می گویم... پاسخم گو به نگاهی که زبان من و توست... روزگاری شد و کس مرد ره عشق ندید... حالیا چشم جهانی نگران من و توست... گرچه در خلوت راز دل ما کس نرسید... همه جا زمزمه عشق نهان من و توست... گو بهار دل و جان باش و خزان باش،ارنه... ای بسا باغ و بهاران که خزان من و توست... ای همه قصه ی فردوس و تمنای بهشت... گفتگویی و خیالی ز جهان من و توست... نقش ما گو نگارند به دیباچه عقل... هر کجا نامه ی عشق است نشان من و توست... سایه ز اتشکده ماست فروغ مه و مهر... وه از این اتش روشن که به جان من و توست... 🌱✨