eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
2.5هزار ویدیو
105 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
تــــــــوجــــــــــه❗️ هر شعر که هست فاخرش، بفرستید جذاب و قشنگ و نادرش، بفرستید هر شعرو غزل که می‌فرستید اینجا با اسم شـاعرش بفرستید!
دل‌به‌دریا‌داده را زآسیب طوفان باک نیست موج آخر کشتی خود را به ساحل می‌برد
نمانده دانه و آبی در آشیانهٔ من چقدر ساکت و سرد است بی‌تو خانهٔ من کجاست جفت من آن مهربان دلبندم که رفت دانه بیارد به آشیانهٔ من خدا نکرده شکارش نکرده باشد "باز" چقدر ترس زیاد است در زمانهٔ من نشان لانهٔ‌مان که نرفته از یادش بگو کجاست پس آن عشق بی‌نشانهٔ من؟ و جوجه‌ای که سر از تخم در نیاورده چه‌ها شنیده از این بغض عاشقانهٔ من سری نمی‌زند این روزهای بی‌خبری به غیر سوز زمستان کسی به لانهٔ من قفس شده است بدون تو چاردیواریم بیا به خانهٔ من مرد چارشانهٔ من...
ای که با سلسله ی موی دراز آمده‌ای..
وقت خواب از فكر تو پهلو به پهلو ميشوم... اى نبينى خير از چشم سياهت؛ شب بخير!!!
وعده‌ی وصل به فردا دهی و می‌دانی هر که امروز تو را دید، به فردا نرسد! ‌‌ ♥️°
از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران رفتم از کوی تو لیکن عقب سر نگران ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی تو بمان و دگران وای به حال دگران رفته چون مه به محاقم که نشانم ندهند هرچه آفاق بجویند کران تا به کران می‌روم تا که به صاحب‌نظری باز رسم محرم ما نبود دیدهٔ کوته‌نظران دل چون آینهٔ اهل صفا می‌شکنند که ز خود بی‌خبرند این ز خدا بی‌خبران دل من دار که در زلف‌ شکن در شکنت یادگاری است ز سر حلقهٔ شوریده‌سران گل این باغ به جز حسرت و داغم نفزود لاله‌رویا تو ببخشای به خونین‌جگران ره بیدادگران بخت من آموخت تو را ورنه دانم تو کجا و ره بیدادگران سهل باشد همه بگذاشتن و بگذشتن کاین بود عاقبت کار جهان گذران شهریارا غم آوارگی و دربه‌دری شورها در دلم انگیخته چون نوسفران  
آبادی شعر 🇵🇸🇮🇷
تــــــــوجــــــــــه❗️ هر شعر که هست فاخرش، بفرستید جذاب و قشنگ و نادرش، بفرستید هر شعرو غزل که
شیر شاعر شد حرام هر کسی که بعد از این... نام شاعر را کند حذف از کنار شعرهاش از خدا خواهم که هر کس حذف کرد نام مرا در میان رود گردد غرق کل بارهاش در جهنم آتش و گرز و تبرزینش زنند... هم گزندش عقرب و جن و پری با مارهاش! "عاصی" 😂😂😂
ای کاش چو پروانه پری داشته باشم تا گاه به کویت گذری داشته باشم گر دولت دیدار تو درخانه ندارم ای کاش که در رهگذری داشته باشم از فیض حضور تو اگر دورم و محروم از دور به رویت نظری داشته باشم گویندکه یار دگری جوی و ندانند بایست که قلب دگری داشته باشم از بلهوسی ها هوسی مانده نگارا و ان اینکه به پای تو سری داشته باشم تاریک شبی گشت شب و روز جوانی ای کاش امیدسحری داشته باشم در مجلس ارباب تکلّف چه بگویم در میکده باید هنری داشته باشم بگذار که از دوستی باده فروشان رگبار غمت را سپری داشته باشم ♥ هم صحبتی و بوس وکنارت همه گوهیچ من از تو نباید خبری داشته باشم؟ ♥ بسیار مکن ناله که این شعله عمادا می سوزد اگر خشک و تری داشته باشم