eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
2.5هزار ویدیو
105 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم جبین هرلحظه با تمام توان در کمین ماست ماری به نام نفس که در آستین ماست بیهوده نیست این عرق شرم بی‌امان بار گناه عمر به دوش جبین ماست باید چگونه رد شد از این عرصه‌ی مجاز؟ حالا که شکّ‌و‌شبهه عصای یقین ماست آن را به نرخ سوزش دل حفظ کرده‌ایم این آتشی که در کف دست است، دین ماست اسرار با گذشت زمان فاش می‌شوند وقتی که جز خدا کس دیگر امین ماست دنیا همیشه جمع نقیضین می‌شود زندان مومن است و بهشت برین ماست وقتی که نامه‌ی عمل ما سیاهه شد دیگر چه بحث دست یسار و یمین ماست با این وجود در گذر از پیچ‌وتاب حشر حبل‌المتین فاطمه حصن حصین ماست
کوچه  باغ های قدیم یادش بخیر آن همه یار و ندیم یادش بخیر نغمه های یا کریم یادش بخیر حرمت و مرز و حریم یادش بخیر آدمای با مرام یادش بخیر دوری از مال حرام یادش بخیر عاشقان با وفا یادش بخیر شادی و عشق و صفا یادش بخیر مردی و مردانگی یادش بخیر آن همه افتادگی یادش بخیر سفره های پر زنان یادش بخیر همدلی تا پای جان یادش بخیر شادی کار ثواب یادش بخیر چشمه های پر زآب یادش بخیر خانه های کاهگلی یادش بخیر کلبه های ساحلی یادش بخیر همت و خود باوری یادش بخیر آن وقار و سروری یادش بخیر آرزوهای قشنگ یادش بخیر زندگی بی عار و ننگ یادش بخیر دوری از بیهودگی یادش بخیر آن همه آسودگی یادش بخیر باغچه های رازقی یادش بخیر لحظه های عاشقی یادش بخیر بوی نان های فطیر یادش بخیر احترام موی پیر یادش بخیر پارچه های اطلسی یادش بخیر روز بی دلواپسی یادش بخیر احمدی ❤️🎀❤️
قدم بزن همه‌ی شهر را به پای خودت وَ گریه کن وسط کافه‌ها برای خودت تو خود علاجِ غم و درد بی‌شمار خودی برو طبیب خودت باش و مبتلای خودت شبیه نوح، اگر هیچکس به دین تو نیست تو با خدای خودت باش و ناخدای خودت دوباره دست به زانوی خود بگیر و بایست بزن اگر که زدی تکیه بر عصای خودت بگرد و صورت خود را دوباره پیدا کن تویی که گم شده‌ای بین عکس‌های خودت...
چه بنویسم؟ شعر؟! که زبان قاصر و قلب، خالی از اوست! شعر، نام دیگر عشق است! او که نباشد، شعر، تنها چیدن کلمات است کنار هم؛ بی معنا، عبث... پس وقت شریف واژگان را نمی‌گیرم!
✨ در عشق دو چیز است که پایانش نیست اول سرِ زلفِ یار و آخر شبِ ماست...
اسیر آسمان بودم گمان کردم که آزادم شدم غرق تماشا و به دام عشق افتادم تمام عمر مبهوت شکوه عاشقی بودم مسیر از بس که زیبا بود مقصد رفت از یادم نمی‌دانم کی‌ام یا راهی‌ام سوی کجا تنها همین اندازه می‌دانم که اهل به راز خنده‌هایم پی نخواهی برد ای دنیا غمی بی انتها در قلب خود دارم ولی شادم در این نیزار هر نی را که دیدم ناله‌ای دارد به جایی می‌رسید از دست دل ای کاش فریادم 📕دلداری/
معشوق، دل‌شكن‌تر و من درد‌پيشه‌تر او سنگ‌تر زِ سنگ و من از شيشه شيشه‌تر ... ┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈
دوباره عرض‌ادب، عرض‌احترام از دور دوباره قسمت ما می‌شود سلام از دور "سلام حضرت سلطان، مرا نمی‌طلبی؟" ببین چقدر فرستاده‌ام پیام از دور منی که دست به سینه گذاشتم هرصبح سلام داده‌ام از روی پشت‌بام، از دور...! اویس نیستم، اما نسیم رحمت تو همیشه درد مرا داده التیام از دور نگاه نافذ تو آهوی خیال مرا به یک اشاره‌ی کوتاه کرده رام از دور به‌رغم فاصله، گلدسته‌های تو انداخت کبوتر دل تنگ مرا به دام از دور دلم هوایی دیدار توست از نزدیک... اگرچه لطف تو بوده‌ست مستدام از دور شاعر:
این خیر کثیر منجلی خواهد شد «یا فاطمه» بین المللی خواهد شد اسم همه دختران عالَم زهرا نام پسر همه علی خواهد شد 😍✋️
اصلاً حسين جنس غمش فرق مي کند اين راه عشق پيچ و خمش فرق مي کند اينجا گدا هميشه طلبکار مي شود اينجا که آمدي کرمش فرق مي کند شاعر شدم براي سرودن برايشان اين خانواده، محتشمش فرق مي کند “صد مرده زنده مي شود از ذکر يا حسين” عيساي خانواده دمش فرق مي کند از نوع ويژگي دعا زير قبه اش معلوم مي شود حرمش فرق مي کند تنها نه اينکه جنس غمش جنس ماتمش حتي سياهي علمش فرق مي کند با پاي نيزه روي زمين راه ميرود خورشيد کاروان قدمش فرق مي کند من از "حسينُ منّي" پيغمبر خدا فهميده ام حسين همش فرق مي کند
3.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
غم آینه‌دارِ حسّ و حالش شده‌ است دیدارِ تو رویای محالش شده است از رفتنِ تو دو روز نگذشته هنوز دلتنگیِ من هزار سالش شده است
در قيد غمم، خاطرِ آزاد کجایی؟ تنگ است دلم، قوتِ فرياد کجایی؟ کو هم‌نفسی تا نفس شاد برآرم؟ مجنون تو کجا رفتی و فرهاد کجایی؟ ای ناوک تأثير که کردی سفر از دل می‌خواست تو را ناله به امداد، کجایی؟ با آنکه ز ما هيچ زمان ياد نکردی ای آنکه نرفتی دمی از ياد، کجایی؟ می‌خواستی آزرده ببينی دل ما را اکنون که غمت دادِ ستم داد، کجایی؟ در عشق به يک جلوه حزین، کار تمام است من برق به خرمن زدم ای باد کجایی؟