eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.6هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
1.9هزار ویدیو
53 فایل
راه ارتباطی: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
دوستت دارم پریشان‌، شانه می‌خواهی چه کار؟ دام بگذاری اسیرم‌، دانه می‌خواهی چه کار؟ تا ابد دور تو می‌گردم‌، بسوزان عشق کن! ای که شاعر سوختی‌، پروانه می‌خواهی چه کار؟ مُردم از بس شهر را گشتم یکی عاقل نبود راستی تو این همه دیوانه می‌خواهی چه کار؟ مثل من آواره شو از چار دیواری درآ! در دل من قصر داری‌، خانه می‌خواهی چه کار؟ خُرد کن آیینه را در شعر من خود را ببین شرح این زیبایی از بیگانه می‌خواهی چه کار؟ شرم را بگذار و یک آغوش در من گریه کن‌ گریه کن پس شانه ی مردانه می خواهی چه کار؟
پر میکشم از پنجره ی خواب تو تا تو هر شب من و دیدار،در این پنجره با تو از خستگی روز همین خواب پر از راز کافیست مرا،ای همه خواسته ها تو دیشب من و تو بسته ی این خاک نبودیم من یکسره آتش،همه ذرات هوا تو پژواک خودم بودم و خود را نشنیدم ای هرچه صدا،هرچه صدا،هرچه صدا-تو آزادگی و شیفتگی مرز ندارد حتی شده ای از خودت آزاد و رها تو یا مرگ و یا شعبده بازان سیاست؟ دیگر نه و هرگز نه،که یا مرگ که یا تو وقتی همه جا از غزل من سخنی هست یعنی همه جا-تو،همه جا-تو،همه جا-تو پاسخ بده ازاین همه مخلوق چرا من؟ تا شرح دهم،از همه ی خلق چرا تو؟
شبانه های مرا می‌شود سحر باشی؟ وَ میشود که از این نیز خوبتر باشی؟
کجا دنبال مفهومی برای عشق می‌گردی؟ که من این واژه را تا صبح معنا می‌کنم هر شب
مرا یک شب تحمل کن که تا باور کنی ای دوست چگونه با جنون خود مدارا می کنم هـر شب...
شب که آرامتر از پلک تو را می بندم با دلم طاقت دیدار تو تا فردا نیست...!
گاهی تو را کنار خود احساس میکنم اما چقدر دلخوشی خوابها کم است " استاد محمدعلی بهمنی "
برف بارید به این شهر، کجایی بی من ؟ کاش سردت نَشَود دل نگرانم برگرد !
سخت بیتابم کن از دل های و هویم را نبر لحظه ای از خاطرت رازِ مگویم را نبر دوست دارم بیقرارت باشم و گریه کنم در میان ندبه ها بغض گلویم را نبر با خودت همصحبتم کن، از خودت دورم نکن حرف بسیار است؛ حس گفتگویم را نبر وقفِ دنبالِ تو گشتن کن دو چشمان مرا از نگاه خسته شوقِ جستجویم را نبر دیدنت سهم ِ منِ بد نیست! میدانم ولی از دلِ حسرت کشیده آرزویم را نبر تا نمازم بابِ میل تو شود در جمکران از قنوتم کم نکن! نورِ وضویم را نبر رحم کن بر من؛ خودت پرونده ام را پاک کن روز محشر پیش زهرا(س) آبرویم را نبر!
زل بزن در چشم من بگذار وقت رفتنت خوب بدمستی کنم این فرصت محدود را
مثل یک جنگل پاییزی سرما خورده شده ام بی رمق و غم زده و تا خورده اخم کن،زخم بزن ،تلخ بگو، سر بشکن قالی آن گاه عزیز است که شد پا خورده ماهی کوچک اگر دل نسپارد چه کند بس که آب و نمک از سفره ی دریا خورده عشق داغ است و دوای تن سرد من و تو دور آتش بنشینیم دو سرما خورده برسانید به یوسف که سرافراز شدی هر چه سنگ است به بیچاره زلیخا خورده برسانید از او صرف نظر خواهم کرد نرساند اگر از آن لب حلوا خورده
شده تنها به خودت تکیه کنی درد نفهمی شده هم بغض کنی هم غم دلسرد نفهمی به تو گویم که شدی باعث این مشکل حادم چقَدر رنج کِشم تا توی نامرد نفهمی
📝 ترکِ ما کرد آن‌که با ما روزگاری یار بود ما به هر یاری که برخوردیم، اینش کار بود
شهید مهدی زین الدین: هرگاه شب جمعه شهدا را یاد کنید آنها شما را نزد اباعبدالله (ع) یاد می کنند🌱
در تمام شب ، چراغی نیست در تمام روز ، نیست یک فریاد چون شبان بی‌ ستاره قلب من تنهاست ... ♥️
🥀🍃 بُریده‌ام زِ فراقت بگو چه چاره کنم؟ چقدر به عکس دو گنبد، فقط نظاره کنم؟ بیا و مرحمتی کن، بیایم از نزدیک میان صحنِ دو گنبد به دل، اشاره کنم 🥀🍃
بسم الله الرحمن الرحیم ابوطالب پر از مدح محمد بود دیوان ابوطالب که غیر از او نبوده در در دل‌وجان ابوطالب اگر حتی تمام مکه با او دشمنی می‌کرد شبیه کوه محکم بود پیمان ابوطالب چنان دین زیر دِین جان‌فشانی‌های او مانده که می‌نامند ما را هم مسلمان ابوطالب کسی حتی اگر فکر جسارت بر نبی می‌کرد طرف می‌شد به برق تیغ برّان ابوطالب به دستان خودش پروردگار عشق پرورده‌ست گلی مثل علی را در گلستان ابوطالب بنی‌هاشم مسیر رستگاری را نمی‌پیمود اگر سکّان نمی‌شد تحت فرمان ابوطالب بدون‌شک بدل می‌شد به ویرانه تمام شهر نمی‌افتاد اگر در دست عمران ابوطالب پیام آورده جبریل امین از حق به پیغمبر؛ که "آتش دور باد از حول دامان ابوطالب" کرامت نسل اندر نسل ارث خانه‌اش می‌شد اگر می‌شد کسی یک‌بار مهمان ابوطالب پیمبر سفره‌ی او را نمک‌گیر خودش کرده چه بنویسیم ما از برکت نان ابوطالب تمام روزی یکسال خود را با خودش می‌برد اگر یک‌وعده می‌آمد سر خوان ابوطالب به یُمن مقدم پاک رسول مهربانی‌هاست که حتی شعب شد ملک سلیمان ابوطالب محمد جای خود را داشت، اما در همان دیدار بحیرا بعد از او مانده‌ست حیران ابوطالب علی سر نهانش بود و باید پرده برمی‌داشت شکاف کعبه از این راز پنهان ابوطالب اگر آن سال را پیغمبر "عام‌الحزن" نامیدند سبب این شد که سنگین بود هجران ابوطالب روایت شد؛ "که بعد از مرگ دوزخ جایگاه اوست مسلمانی که شک دارد به ایمان ابوطالب"
💥 این فرصت را در شب با فضیلت جمعه از دست ندهید ♥️ امام صادق(ع)فرمودند: 🍃 هنگامی که فرا رسد ملائکه ای به تعداد مورچگان[حاکی از کثرت آنهاست] از آسمان فرود می آیند و در دستانشان قلم هایی از طلا و کاغذهایی از نقره است و تا شب شنبه چیزی نمی نویسند جز صلوات بر محمد و آل محمد. پس زیاد بفرست. 📚الکافی، ج3، ص 416. 🌸 اللهم_صل_علی_محمد_وآل_محمد🌸 🌸 🍀وعجل_فرجهم 🍀🌸
🍃 انسان شناسی ام شده این گونه یا حسین هر کس که خاک پای شما گشت، آدم است
صبح شد پنجره‌ها خندیدند شاخه‌ها رقصیدند همه‌جا بوی شکفتن جاری است فرصت بیداری است صبح یعنی آغاز صبح یعنی پرواز قد کشیدن در باد فکر رفتن باشیم چه کسی می‌گوید پشت این ثانیه‌ها تاریک است گام اگر برداریم روشنی نزدیک است
تمام پنجره‌ها رو به آسمان باز است بیا پرندهٔ من فصل، فصلِ پرواز است همیشه آینه‌ها بی‌تو رنگ می‌بازند بیا و رخ بنما رخ‌نمودنت ناز است تو ای پرندهٔ ذهنم چرا نمی آیی؟! چرا که با تو سپیدار غرقِ آواز است بخاطرت همه‌چشمم هوای پرواز است بیا که پنجره‌ها رو به آسمان باز است 🔶کپی با نام شاعر
با من آیا حرف رودربایستی میخواستی؟ دوستت دارم.... .....بدون هیچ رودربایستی