قایقِ قسمت اگر دور کند از تو مرا..
رود را سمت تو برعکس شنا خواهم کرد..
#امیر_سهرابی
إِلَهِی هَبْ لِی کَمَالَ الاِنْقِطَاعِ إِلَیْکَ وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِیَاءِ نَظَرِهَا إِلَیْکَ
اى خدا مرا انقطاع کامل بسوى خود عطا فرما و روشن ساز دیده هاى دل ما را به نورى که به آن نور تو را مشاهده کند
#مناجات_شعبانیه
.
.
.
ما را به گران ترین متاعت برسان
تا اوج بلندایِ شعاعت برسان
ما از تو به کمتر از تو راضی نشویم
ما را به کمال انقطاعت برسان
#عاصی_خراسانی
#شعبانیات
#رباعی
۱۳ شعبان ۱۴۴۳
از در درآمدی و من از خود به در شدم
گفتی کز این جهان به جهان دگر شدم
گوشم به راه تا که خبر میدهد ز دوست
صاحب خبر بیامد و من بیخبر شدم
چون شبنم اوفتاده بدم پیش آفتاب
مهرم به جان رسید و به عیوق بر شدم
گفتم ببینمش مگرم درد اشتیاق
ساکن شود بدیدم و مشتاقتر شدم
دستم نداد قوت رفتن به پیش یار
چندی به پای رفتم و چندی به سر شدم
تا رفتنش ببینم و گفتنش بشنوم
از پای تا به سر همه سمع و بصر شدم
من چشم از او چگونه توانم نگاه داشت
کاول نظر به دیدن او دیدهور شدم
بیزارم از وفای تو یک روز و یک زمان
مجموع اگر نشستم و خرسند اگر شدم
او را خود التفات نبودش به صید من
من خویشتن اسیر کمند نظر شدم
گویند روی سرخ تو سعدی چه زرد کرد
اکسیر عشق بر مسم افتاد و زر شدم
#سعدی
آبادی شعر 🇵🇸
از در درآمدی و من از خود به در شدم گفتی کز این جهان به جهان دگر شدم گوشم به راه تا که خبر میدهد ز
سلام
درخواست کاربر محترم از اعضا کانال
خوبترین حادثه میدانمت
خوبترین حادثه میدانیام؟
حرف بزن ابر مرا باز کن
دیر زمانی است که بارانیام
حرف بزن، حرف بزن، سالهاست
تشنهی یک صحبت طولانیام
ها به کجا میکشیام خوب من؟
ها نکشانی به پشیمانیام !
#محمد_علی_بهمنی
به شوق دوست چه سازم که در شریعت عشق
خیال، بی ادبی و نگاه، رسوائی است
#عرفی_شیرازی
خندههایی بود، اما بیسبب نشکفته ماند
بغضهایی بود، اما با فروخوردن گذشت
#مهدیشهابی🌱
.
عیبی نباشد از تو که بر ما جفا رود
مجنون از آستانهٔ لیلی کجا رود؟
گر من فدای جان تو گردم دریغ نیست
بسیار سر که در سر مهر و وفا رود
ور من گدای کوی تو باشم غریب نیست
قارون اگر به خیل تو آید گدا رود
مجروح تیر عشق اگرش تیغ بر قفاست
چون میرود ز پیش تو چشم از قفا رود
حیف آیدم که پای همی بر زمین نهی
کاین پای لایقاست که بر چشم ما رود
در هیچ موقفم سر گفت و شنید نیست
الّا در آن مقام که ذکر شما رود
ای هوشیار! اگر بسر مست بگذری
عیبش مکن که بر سر مردم قضا رود
ما چون نشانه، پای به گِل در بماندهایم
خصم آن حریف نیست که تیرش خطا رود
ای آشنای کوی محبت! صبور باش!
بیداد نیکوان همه بر آشنا رود
سعدی بهدر نمیکنی از سر هوای دوست
در پات لازم است که خار جفا رود
#سعدی