eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
2هزار ویدیو
53 فایل
راه ارتباطی: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
وَأَقْبِلْ عَلَىَّ إِذا ناجَيْتُكَ، فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَيْكَ، وَوَقَفْتُ بَيْنَ يَدَيْكَ اِنْ كانَ قَدْدَنا اَجَلى وَ لَمْ یُدْنِنى مِنْكَ عَمَلى فَقَدْ جَعَلْتُ الْاِقْرارَ بِالذَّنْبِ اِلَیْكَ وَسیلَتى. مناجات شعبانیه أَقْبِلْ عَلَىَّ ، خسته و نالانم از خودم آغوش باز کن که گریزانم از خودم آغوش باز کن که به سوی تو آمدم اقرار میکنم که پشیمانم از خودم غیر از تلف شدن چه نصیبی مرا ز عمر ؟! آنگونه ام که سیر شده جانم از خودم پوشانده ام درونِ خودم را ز دیگران این ننگ را چگونه بپوشانم از خودم؟! از غیر خود چگونه شکایت کنم؟! که من مانند گردباد پریشانم از خودم از دیگران کناره گرفتن که سخت نیست توفیق دِه که روی بگردانم از خودم
Moghadam-MiladHazratAliakbar1396[02].mp3
4.11M
مولودی بسیار شنیدنی👌 میلاد حضرت علی اکبر(ع)🌸
تماشای قد و بالای تو در اول صبح؟ اگر میشد چه روزی میشد امروز
گه شاعر و گه کبوترم گه یاسم یا ماه و ستاره، شمع یا الماسم لبخند و غم و شور و شر و حسرت و آه من تابلویِ نمایش احساسم حسین جعفری
ای‌کاش که لفظ نور معنا بشود خورشید ز پشت ابر پیدا بشود ای کاش بهار آرزو برگردد از هر قدمش عشق شکوفا بشود 🌷اللهم عجل لولیک الفرج🌷
4_5990328081871536897.mp3
7.03M
صدای لالاییِ اربابُ می‌شنوم😍 🎊
چون خدایی که ماهِ انجمن است چون سلامی که اولِ سخن است ماه بر دوش شب نمی‌مانَــد صبح آغاز دوست‌داشتن است!🌻
سنگ‌دلا، ستمگرا! آفت جان کیستی؟
آبادی شعر 🇵🇸
سنگ‌دلا، ستمگرا! آفت جان کیستی؟ #خاقانی
یعنی قشنگتر از اینم میتونست خاقانی حرف دل آدمو بزنه؟؟👏👏👏👏
خورده است گِرِه به روزگارم نامی زیبا تر از این نام ، ندارم نامی هر قدر پسر دار شوم مثلِ حسین جز نامِ 《علی》نمی گذارم نامی 🖊مجید بوری
سلام دوستان شاعر شعر بگید برای کانال آبادی شعر و بفرستید که بذاریم کانال آبادی دوبیتی رباعی تک‌بیتی دوبیت هر چی تونستید 🙏🌷☺️ @iiiooiii
ارغوان چشم ترم بی خواب شد آسمان تنگ دل مهتاب شد ارغوان بنگر مرام عشق را دل پرید و جان دل بی تاب شد خورشید غریب
طبیبی، مرهم دردی، اباالفضل! دلیری، بی هماوردی، اباالفضل! لب خشکت لب دریا گواه است جوانمردی، جوانمردی، اباالفضل!
آه، هرگز گمان مبر که دلم با زبانم، رفیق و همراهست هر چه گفتم دروغ بود، دروغ کِی ترا گفتم آنچه دلخواهست؟ تو برایم ترانه می خوانی سخنت، جذبه ای نهان دارد گوییا خوابم و ترانه ی تو از جهانی دگر، نشان دارد شاید این را شنیده ای که زنان در دل «آری» و «نه» به لب دارند ضعف خود را عیان نمی سازند رازدار و خموش و مکارند آه، من هم زنم، زنی که دلش در هوای تو می زند پر و بال دوستت دارم ای خیال لطیف دوستت دارم ای امید محال!
چه فتنه بود که حُسن تو در جهان انداخت که یک دم از تو نظر بر نمی‌توان انداخت بلای غمزه ی نامهربانِ خون خوارت چه خون که در دل یاران مهربان انداخت ز عقل و عافیت آن روز بر کران ماندم که روزگار، حدیث تو در میان انداخت نه باغ ماند و نه بستان، که سروِ قامت تو بِرُست و ولوله در باغ و بوستان انداخت تو دوستی کن و از دیده مفکنم، زنهار! که دشمنم، ز برای تو در زبان انداخت به چشم‌های تو کان چشم کز تو برگیرند دریغ باشد بر ماه آسمان انداخت همین حکایت روزی به دوستان برسد که سعدی از پی جانان برفت و جان انداخت
ماجرای من و تو، باورِ باورها نیست ماجرایی ست که در حافظه ی دنیا نیست نه دروغیم، نه رؤیا، نه خیالیم، نه وَهم ذات عشقیم، که در آینه ها پیدا نیست تو گمی در من و، من در تو گمم، باورکن! جز در این شعر، نشان و اثری از ما نیست من و تو ساحل و دریای همیم؛ اما نه! ساحل، اینقدر که در فاصله با دریا نیست!
معنی بخشیدن یک دل به یک لبخند چیست؟ من پشیمانم! بگو تاوان آن سوگند چیست؟ گاه اگر از دوست پیغامی نیاید بهتر است! داستان هایی که مردم از تو می گویند چیست؟ خود قضاوت کن اگر درمان دردم عشق توست؛ این سر آشفته و این قلب نا خرسند چیست؟ چند روز از عمر گل های بهاری مانده است ارزش جان کندن گل ها در این یک چند چیست؟ از تو هم دل کندم و دیگر نپرسیدم ز خویش چاره ی معشوق اگر عاشق از او دل کند چیست؟ عشق، نفرت، شوق، بیزاری، تمنا یا گریز حاصل آغوش گرم آتش و اسفند چیست؟
یک روز به این دیار بر می‌گردد با لشکر بی‌شمار بر می‌گردد فریادرس و منتقم خون خدا با غرّش ذوالفقار بر می‌گردد!
شرم دارد بعد از این خورشید آید در سماء چون علیِ اکبر(ع) از امروز می تابد فقط او شفیع ماست در محشر به اِذنِ الله تا... کور گردد دشمن دین از غم و حرص و حسد "عاصی" 🍃🌹❤️🇮🇷❤️🌹🍃 🌹 نثار حضرت ۳صلوات
مرید پیرِ مُغانم ز من مرنج ای شیخ! چرا که وعده تو کردی و او به‌جا آورد
☆ دیدی که غزل سرود؟ عاشق شده بود این کار خودش نبود، عاشق شده بود شیرینی عشق زهر مارش می‌شد چون در بَلدی حسود عاشق شده بود در شهر چنان به او نظر می‌کردند که انگار ز بنگ و دود عاشق شده بود تقصیر کسی نیست به این روز افتاد بی تجربه بود و زود عاشق شده بود افتاد و شکست و زیر باران پوسید آدم که نکشته بود، عاشق شده بود ای چرخ! جواب عشق صادق این بود؟ گیریم یکی جهود عاشق شده بود