eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
2.1هزار ویدیو
86 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
ای بنامت تا نوشته کوثری از عشق خود فاطمع هستی تو مادر تا گذارم پای عشق
دل قلم پر حرف است و لیقه جان داده سرم به دامن چاه عمیقِ جان داده از آه سینه من ثانیه به جان کندن میان بهت نگاهم  دقیقه جان داده تمام دفتر شعرم برای فرداهاست زمان گذشت و به جام عتیقه جان داده بهای عشق جوانی شده است و ناکامم مثال وام کنار وثیقه جان داده چقدر درد سر این جهان شدم یک عمر چقدر  نبض غزل در شقیقه جان داده خبر پس از دل عاشق زدن به دریاهاست کسی برای نجات جلیقه جان داده
گفتم اول چو كبوتر كُنمش زود شكار... ديدم آخر که كبوتر منم او شاهين است
چه فرقی می‌کند نوروز باشد فطر یا قربان؟ تو را هرگاه می‌بینم برایم بی‌گمان عید است
هدایت شده از 🌧حضرت باران🌧
بهاری تلخ را با کور سویی نور می بینم زمین را در دگردیسی عالم مور می بینم همین آغاز بسم الله باید کوله را برداشت که دنیا را گرفتار غمی ناجور می بینم
. بهار جان و جهان است و روزمان عید است رسید مژده که امسال سال امّید است چو در کنیم عزم و تلاش نتیجه عزت ایران و است ✍️ ، ۱۴۰۲/۰۱/۰۱ 🇮🇷
🌹🍃 آمــــد بهــــــــار جـــانــــــهــــــــــــــــا 🌱🌱🌱🌱 دوباره شهر من به تو دچار شد بهار در بهار در بهار شد ❤️💛💙💚💜💙💚❤️
اگرچه لحظه‌ای از غم جدا نبوده دلم پُر است چهره‌ام از خنده های تزئینی
منزلگه دل‌ها همه کاشانه‌ی عشق است هرجا که دلی گم شده در خانه‌ی عشق است ویرانه‌ی جاوید بماند دل بی عشق آن دل شود آباد که ویرانه‌ی عشق است ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌
خبر از فصلِ بهار است اگر بگذارند وقتِ بوسیدنِ یار است اگر بگذارند همزمان با تپشِ ثانیه هایِ دمِ عید هفت سین، لحظه شمار است اگر بگذارند تا که باران کند از نو به زمین، گلدوزی آسمان دست به کار است اگر بگذارند فرشی از شعر به زیرِ قدمِ فروردین غرق در نقش و نگار است اگر بگذارند دورِ هر خانه یِ احساس نه دیوارِ بلند پیچکِ سبزِ حصار است اگر بگذارند سازِ دل کوک و هم آوایِ دلِ نغمه نواز چهچهِ قمری و سار است اگر بگذارند دف به دف هلهله برپا شده از هر طرفی موسمِ تنبک و تار است اگر بگذارند عطر افشانده نسیم و به سرِ گیسویش رقصِ گلبرگ انار است اگر بگذارند دلِ برفیِ زمین آب شد از اینهمه شوق سالِ نو سبزه نگار است اگر بگذارند دفترم غرقِ شکوفه، غزلم با تو بهار "عشق" آغازِ بهار است اگر بگذارند "ویژه سال نو ‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌
🍁🍁 ای یاد تو مارا همه جا مونس و غمخوار ای ذکر جمیل تو شفای دل بیمار در ظلمت و در برزخ و دنیا و قیامت هم نوری و هم مونس و هم یادی و هم یار تو غایبی اما همه جا حاضر و ناظر تو غایبی و نور تو تابیده در انظار من آتش پنهانِ در آتشزنه‌هایم هم سختم و هم نرمم و هم نورم و هم نار از بس که جهان خسته و آلوده و تار است من گم شده‌ام در تب اندوه خود انگار جز محو شدن قطره چه دارد که بگوید با سیل خروشان و روان از سر کهسار شرمنده‌ی احسان توام در همه احوال ای لطف لطیف تو فزاینده و بسیار
اگر به کُشتن من آمدی چراغ نَیاور، که سال هاست به جز سایه ام سپاه ندارم