eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.6هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
1.9هزار ویدیو
53 فایل
راه ارتباطی: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
روزِ دهم از آیتِ عظمـا بنویسید از داغِ غـمِ همسرِ طاها بنویسید اصحابِ قلم را همگی جمع نمایید شاید خطی از مادرِ زهرا بنویسید در وقتِ خداحافظیِ او و پیمبر جبریلِ امین را به تماشا بنویسید از بهرِ کفن کـــردنِ آن مادرِ امت با خطِ طلا، نامِ خدا را بنویسید روزِ دهم آمد، سخن از غسل و کفن شد از ســـوزِ دلِ زینبِ کبری بنویسید
سالروز رحلت همسر باوفاو فداکار رسول الله، حضرت خدیجه ی کبری گرامی باد ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ قامت سرو تورا این همه غم خم کرده است چه ستم هاست که بر سینه ی تو غم کرده است رنگ رخسار تو را شسته به باران مدام چشمهای تو زبس گریه ی نم نم کرده است تو که هر ریشه ی آیین محمد را هم بارش بخشش دستان تو محکم کرده است طلب معجزه کردند و نمی دانستند که خدا معجزه را در تو مجسم کرده است دردل این همه نامحرم کین توز لجوج بادلم قلب تورامحرم و همدم کرده است سال ها صبر صمیمانه ی بانوی حجاز در دل حادثه اندوه مرا کم کرده است این چه دامی است که با قصد فراق من و تو چرخ بی رحم بد اندیش فراهم کرده است؟ شده ای آب و دل فاطمه ات هم شد خون در دلش خانه همه غصه ی عالم کرده است. (راهی) ۱۲فروردین ۱۴٠۲
روح القُدُس کبوتر بام خدیجه است در بند آب و دانه ی دام خدیجه است "کس را چه زور و زَهره که توصیف او کند" جایی که جبرئیل غلام خدیجه است با ذوالفقار، ثروت او همردیف شد این جایگاه، خاصِ مقام خدیجه است روی پیمبری که سراپا ملاحت است خورشید گرم و ماه تمام خدیجه است حوّا شبیه هاجر و مریم نشسته است آنجا که ذکر خیر، کلام خدیجه است در اکـثـر مُـتون زیـارات وارده لبهای شیعه گرم سلام خدیجه است از خود گذشت در ره دلدار، پس مگو ایثارمال، رمز دوام خدیجه است چون هرچه را که داشت به پای نبی گذاشت عالم سند شده ست و به نام خدیجه است جایی که دخترش بشود کوثر کثیر دنیا از این لحاظ به کام خدیجه است بی ربط نیست گر رمضان وقت بندگی ست این ماه، ماه رحمت عام خدیجه است حیدر فقط نه اینکه شده همسرِ بتول داماد مصطفی و امام خدیجه است
دعای‌ِروز‌ دهم ماه‌ِمبارک‌رمضان
جزء 10.mp3
3.66M
تند‌خوانی‌ جزء ده قرآن کریم 🌱 با‌نوای‌‌ استاد‌ معتز‌آقائی‌🎤
یاحسین(ع) این سحر وقتی شدم بیدار گفتم:یاحسین(ع) با دلی از یادتان سرشار گفتم :یاحسین (ع) هرنفس روز دهم یاد تو همراه من است رفت قلبم تا حرم هربار گفتم یا حسین (ع) باز از عشقت دل تفتیده ام آتش گرفت تا شدم از تشنگی تبدار گفتم:یاحسین (ع) از عطش تا شد لبم خشکیده دل آماده شد با لب خشکیده ام بسیار گفتم: یاحسین(ع) شکرحق داری هوایم را برای عاشقی باز لطفت بود با من یار گفتم یاحسین(ع) بهترین افطاری دنیا نصیبم گشت، شکر بازهم در لحظه ی افطار گفتم یا حسین (ع)
❃﷽❃ :خدا مادرم را کجا می برند..... ┄┅═✼✵𑁍✵✼═┅┄ بمون یاور و یار و همسنگرم کنارم بمون بهترین همســرم تو دار و ندارم ، امید و قرارم ، خدیجه مرو پریشان و زارم ، توانی ندارم ، خدیجه مرو تو بــانــوی اولْ مسلـــمان من تو ای محرم وحی و قرآن من چه زیبا ز جانت ، ز مال کلانت ، گذشتی چنین تمام توانت ، نمودی ضــمانت ، برا حفـــظ دین تو ای دلخوشی های طاها مرو پنـــاه دل  پـــاک  زهــــرا  مرو ببین آه سردم ، تو رخسار زردم ، خدیجه مرو بدونِ تو هـر دم ، گــرفتار دردم ، خدیجه مرو بدون تو زهرا چه تنها میشه اسیر غریبـی و غمهــا میشه تو آتیش کینه ، از آن زخم سینه، می سوزه دلش از اهل مدینه  ، جفاها می بینه ، می سوزه دلش در اوج مصــیبــت برای پـــدر می سوزه گلم بین دیوار و در به جای تسلا ، به زخم زبونها ، دلش خون میشه تویِ کوچه تنها، به سیلی اعدا ، دلش خون میشه امان از غریبی امان از غریبی ، خدیجه مرو تو رو جان زهرا ، امید دل ما ، خدیجه مرو ┄┅═✼✵𑁍✵✼═┅┄ رقیه سعیدی(کیمیا)
سحر روز دهم شد دلم بیتاب است بیقرار حرم و مست می ارباب است ثلث ماه رمضان رفت و هنوزم دل من نگران عرفه در حرم ارباب است...!!
. 🏴 السَّلامُ عَلَیْکِ یا اُمَّ الْمُؤْمِنِینَ یا خَدیجَةَ الْکُبْریٰ ای که اول یار و غم‌خوار رسول آخرینی محرم و دلدار و پشتیبان ختم‌المرسلینی رحمت حق بر تو ای محبوب فخر آفرینش بندۀ خوب خدا ممدوح قرآن مبینی مهر را بردی به خانه مهربانی کردی از جان ماه شب‌هایش شدی با مهر و عشق آتشینی کرده‌ای با خنده‌هایش باغ جانت را مصفا دیده‌ای از رنج‌هایش داغ با قلب حزینی همدم طاها و یاسین، شاهد تنزیل نوری منشأ خیر کثیری چون تو کوثرآفرینی کوثر تو مادری کرده برای یازده گل مادر آنها و زهرا و امیرالمؤمنینی می‌درخشد تا ابد نام تو در اقطار عالم جاودان شد دین احمد چون تواش رکن رکینی هرچه ثروت داشتی دادی به راه دین شویت وه چه بازرگانی پرسود و سودای ثمینی در دم آخر به‌قدر یک کفن حتی نبودت زندگانی ای خوشا آن‌گونه، مرگِ این‌چنینی ✍️ ▪️
‌‌‌‌‌‌‎‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌چو صبح رایتِ خورشید آشکار کند ز مهر قبله‌ٔ افلاک زرنگار کند رسید موسمِ نوروز و گاه آن آمد که دل هوای گلستان و لاله‌زار کند سلام صبحتون بخیر و نیکی🌹
رگهای جوانه پُر شد از بیداری سبز است درختِ باغ مردم داری رای همه برگهای فروردین است: جمهوری اسلامی ایران...آری
. گرفته بود هوای دل پریشانش نشسته بود غبار اجل به دامانش صبور بود و شکایت ز روزگار نکرد ولی هزار محن بود بین چشمانش کنار بستر او فاطمه به سر می‌زد خدیجه بود و تب و گریه‌های پنهانش چقدر پیر شده بانوی رسول الله زنی که بود زمین و زمان بفرمانش قرار شد کفن مصطفی تنش باشد شکست پشت رسول خدا ز هجرانش کفن شد و بدنش خاک شد خدا را شکر حسین بود غم سینه‌سوز پایانش گذشت دور فلک، عصر روز عاشورا در آن میانه حسین بود و جسم عریانش حسین بود و سنان بود و نیزه‌ای بی‌رحم کشید پنجه روی گیسوی پریشانش هوا ز جور مخالف چو قیرگون گردید کسی برید سرش را میان طوفانش هزاربار صدا زد که تشنه‌ی آبم بغیر چکمه نیامد به کام عطشانش همان‌که برد سر شاه را روی نیزه کشیده زد به رخ خواهر هراسانش
﷽ ━━━━💠🌸💠━━━━ سرو است و به‌ایستادگی متهم است از شش‌جهت آماج هزاران ستم است شعرم همه ارزانی این یک‌ مصراع؛ جمهوری اسلامی ایران، حرم است ━━━━💠🌸💠━━━━ 🇮🇷
با دِل بِشکسته ، باید جانبِ بازار رفت چاره‌ی یوسف خریدن دِرهم و دینار نیست
به سر کوی تو دل، شوق رسیدن دارد امشب از جاده‌ی قم تا تو، دویدن دارد غنچه در مقدم بلبل بدرد جامه خویش امشب این جامه در این راه، دریدن دارد همه از شوق تو خوانند، دوصد "ایّاکَ" چقدَر از لبت این آیه، شنیدن دارد نشنیدست کسی دلبر نادیده... چنین! نازِ دلدارِ پس ِ پرده خریدن دارد شب تاریکم و بر ماهِ رُخت چشم به راه انتظار قدم یار، کشیدن دارد آخر از ماه رخت پرده‌ی غیبت افتد کاش باشیم و ببینیم... که دیدن دارد
السَّلامُ عَلَیْک یا اُمَّ الْمُؤْمِنِینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْک یا زَوْجَةَ سَیّـِدِ الْمُرْسَلِینِ، اَلسَّلامُ عَلَیْک یا اُمَّ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ سَیِّدَةِ نِساءِ الْعالَمِینَ نهاده گل سر تعظیم را به اجلالش فرشته دست به دامن فتاده دنبالش کنار همّت خیر الانام، دین مبین گرفت این همه رونق به برکت مالش فقط نه بخشش مال و تلاش بی حد او که صرف دین خدا شد تمام اعمالش سعادتی‌ست برای زن بزرگ قریش که شد پیمبر اسلام امین اموالش محبتش به محمد(ص) چه قدر بی‌حد بود محبتی که زمان داد هی پر و بالش محبتی که در آورد بعد از عشق خدا دل رسول خداوند را به اِشغالش علاوه بر غم تنهایی رسول الله درون سینه‌ی او بود، داغ اطفالش برای فاطمه(س) راهی نماند غیر دعا برای مادر خوبِ مریض احوالش خدیجه رفت، پس از رحلت ابوطالب فرا رسید پیمبر حزین‌ترین سالش همین که یار نبی شد، چه زود ترکش کرد چه قدر بد شده بود آخرین نفس حالش پس از گذشت زمانی خدیجه ای دیگر میان ظلمت کوچه شکسته شد بالش
ایران من اسپندم و به پای تو بیتاب سوختن چشم بد از تو دور بگو مجمر آورند من رای داده ام به تو و میدهم به تو از کاسه چشم های مرا گر درآورند
بانوی بی همتای پیغمبر، خدیجه از مریم و آسیه بالاتر، خدیجه ظرف نزول سوره‌ی کوثر، خدیجه بر شیعیانِ مرتضی مادر، خدیجه طعم «خوشی» را مصطفی با او چشیده جور زنان بی وفا را هم کشیده بوده حیا و غیرت و عفت صفاتش در عین مکنت، طی شده ساده حیاتش بر مصطفی خیر فراوان داشت، ذاتش ما را حسینی کرده او با التفاتش نخل رسالت داد با مالَش نتیجه رحمت بر ام المؤمنین، بانو خدیجه وای از وداع آخر او با پیمبر شد جایگاه هجمه‌ی غم‌ها، پیمبر از هر زمان شد بیشتر، تنها پیمبر گریان شده با گریه‌ی زهرا پیمبر می‌خواست تا چاره کند پیش آمدش را انداخت روی سر، عبای احمدش را او که تمام خانه‌اش را مهد دین کرد سرمایه‌اش را نذر این راه مبین کرد با مرتضی یاری خیرالمُرسلین کرد تا غصه‌ای در دل، وجودش را حزین کرد... مزد جهادش شد چه نیکو سرنوشتی از عرش نازل شد کفن‌هایی بهشتی رخت سفر را آفتاب مکه بست و بند دل خیرالبشر از هم گسست و وقت وصیت شد، دل زهرا شکست و با چشمِ تر، در محضر مادر نشست و حس کرد گرد غربت بی مادری را او که ندارد طاقت بی مادری را بانو خدیجه تا نظر سوی کفن کرد ذکر حسین بی کفن با خویشتن کرد گریه به داغ آخرین از کرد یاد غریب و تشنه‌ی دور از وطن کرد تصویر آخر در نگاهش کربلا شد شعب ابی طالب از آهش کربلا شد ناله بر احوال ذبیحاً بالقفا زد آن تشنه‌ای که بین خونش دست و پا زد هر کس هر آنچه داشت سویش بی هوا زد زهرا دلش خون شد، حسینش را صدا زد با غارتش یک خیمه را کوچک شمردند حتی لباسی را که مادر دوخت، بردند ✍
به‌مناسبت تلاقی روز و وفات حضرت خدیجه (س) امروز اگر تدبیرِ دشمن بی‌نتیجه‌ است از لطفِ نامِ حیدر و نانِ خدیجه ا‌ست
هزار و یک شب خیال بافتم از تویی که یک شب نداشتمت!
از قطره کمتر هستم اما بی هوا در سر دارم هوای شعری از دریای پهناور دارم هوای مدح بانویی که از خلقش خالق ندارد بهر خلقت علت بهتر خاک در این خاندان هستم زبانم لال طفل دبستانی که عاجز مانده در گوهر باید نبی باشی که وصف فاطمه گویی یا دست کم باید شود توصیف گر حیدر علامه هم باشی زبانت لال خواهد شد باید خدا باشی بگویی سوره ی کوثر ذکر تمام انبیا گر یاعلی بوده با ذکر یا زهرا علی کنده در خیبر بابای بچه شیعه ها وقتی علی باشد وقت توسل های خود میخوانمش مادر ام ابیها بوده پرورده ست خاتم را در کربلا هم دخترش پیغمبری دیگر چادر نمازش از یهودی ها مسلمان ساخت در مکتبش هردم شده سلمان مسلمان تر اهل جهنم نیست صد در صد اگر گردد هرکس که با اولاد او محشور در محشر
[ سال‌های هجری ] هنوز مثل زمین در طواف خورشیدم ولی زمین نشدم،گرد خود نچرخیدم حکایت من و باران که میگریست یکیست از آسمان به زمین کرده اند تبعیدم مرور میکنم این سالهای هجری را پر از تلاقی ماه محرم و عیدم بگو به باد که من آفتابگردانم جز آفتاب به ساز کسی نرقصیدم گل محمدی ام من،سلامم و صلوات ولی سراپا تیغم اگر بچینیدم! ستارگان سحر پیشمرگ خورشیدند ستاره سحرم پیشمرگ خورشیدم
خواب من زهر فراق تو بنوشید و بمُرد...
❣️خدایا دوستت دارم❣️ پناه من میان موج غم‌ها دوستت دارم نگاهت دردهایم را مداوا دوستت دارم چرا با نا‌امیدی سر کنم وقتی که می‌دانم برایم هست آغوش تو مأوا دوستت دارم همیشه حاجت این بنده را پیش از بیان خواندی شدم حاجت روا قبل از تقاضا دوستت دارم همیشه از رگ گردن به من نزدیک تر هستی نخواهم ماند با لطف تو تنها دوستت دارم بدی‌های مرا هرگز به روی من نیاوردی نبردی آبروی بنده‌ات را دوستت دارم مرا با بی‌وفایی‌های بی‌اندازه، بخشیدی همیشه کرده‌ای با من مدارا، دوستت دارم برای هر گنهکاری که دم زد از پشیمانی بساط عفو و غفرانت مهیا دوستت دارم همیشه بند بندم می‌زند فریاد، عشقت را خدای من، خدای من، خدایا دوستت دارم