eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
2.1هزار ویدیو
95 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
‌ حالم شبیہ شانه‌ے بیچاره‌ایست ڪہ در لابہ لاے موے تو گم ڪردہ راہ را
جنــابِ شعر های من حواست هست دلتنگم؟! ...
غزل شمارهٔ ۶۹۹ یک بار بی‌خبر به شبستان من درآ چون بوی گل، نهفته به این انجمن درآ از دوری‌ات چو شام غریبان گرفته‌ایم از در گشاده‌روی چو صبح وطن درآ تا چند در لباس توان کرد عرض حال؟ یک ره به خلوتم چو تهِ پیرهن درآ مانند شمع، جامهٔ فانوس شرم را بیرون در گذار و به این انجمن درآ خونین‌دلان ز شوق لقای تو سوختند خندان‌تر از سهیل، به خاک یمن درآ دست و دلم ز دیدنت از کار رفته است بند قبا گشوده به آغوش من درآ آیینه را ز صحبت طوطی گزیر نیست ای سنگدل! به صائب شیرین‌سخن درآ
﷽ ━━━━💠🌸💠━━━━ تـو قــهـوه‌ات را تـلـخ مـی‌نـوشـی این زندگی با عـشق شـیرین‌ است بـایـد هـمیـشـه یــک نــفـر بـاشــد دنـیا بـدون عــشق غــمگین‌ اسـت ━━━━💠🌸💠━━━━
آبادی شعر 🇵🇸
اجرای زنده از جناب حسین مرادی
افتاده‌ام از نفس هوا می‌خواهم از حضرت عشق، کربلا می‌خواهم تسنیم و رحیق، ناز شصت زاهد من چای عراقی از رضا می‌خواهم
خدیجه کوه محبّت! خدیجه عاشق بود برای بودنِ با تو خدیجه لایق بود نخست مؤمنه ای که نبی خطابت کرد زنی که با تو به هر شیوه ای موافق بود تو خود طبیب جهان بودی و برای تو خدیجه، مادر زهرا طبیب حاذق بود اگر چه زود مسافر شد و وداع ات گفت شریک خوب تو تا آخرین دقایق بود زنی به خاطر چشم ات گذشت از همه چیز زنی که دغدغه اش گفتن حقایق بود زنی که قلب صبورش به رنج عادت داشت زنی که دشت نگاهش پر از شقایق بود خدیجه پاک و مطهّر، خدیجه مادرِ نور خدیجه کوه محبّت، خدیجه عاشق بود سلام‌الله‌علیها تسلیت
بختت بلند باد و بلندا ببینمت! ایرانِ من مباد که تنها ببینمت! یک عمر روی پای خودت ایستاده‌ای بگذار چون گذشته سرِ پا ببینمت زیبای چارفصلِ انار و بهارِ من بر شاخه‌های شوق، شکوفا ببینمت.. همچون حماسه‌های خودت باشکوه باش تا هم‌چنان در اوج تماشا ببینمت پُرحوصله چو خاک خراسان و سیستان یکرنگ مثل آبی دریا ببینمت پیش هزار رنگ شغالان شومِ شب ای شیرِ نر، شکسته مبادا ببینمت من رأی می‌دهم به تو ای خاک جاودان! در خاک و خون معرکه حاشا ببنیمت! 📝
. اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي يَحْلُمُ عَنِّي حَتَّى كَأَنِّي لاَ ذَنْبَ لِي هی نعمت داد و هی تباهی کردم تنها به سویش گناه راهی کردم با من چندان کند شکیبایی او انگار نه انگار گناهی کردم ✍️ 🕊•┈┈••✾•🌺•✾••┈┈•🕊
چشم بر هم زدم و شد سحر یازدهم چشم بر هم بزنی این رمضان هم رفته
سحر یازدهم شد چه به زینب گویم غم ارباب چه سخت است،خدا رحمی کن