eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
2هزار ویدیو
53 فایل
راه ارتباطی: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
ای مرگ بگیر از تن من جان گران را قدر نفسی عشق نمانده است کنارم
‌ من از روزی که دل بستم به چشمان تو می دیدم... که چشمان تو می افتند دنبال دلی دیگر... طوافم لحظه ی ِ دیدار چشمان تو باطل شد ... من اما همچنان در فکر دور باطلی دیگر ...
باید از شرم بمیرم که چنین تنهایی... تو غمین از گنه جمله ی انسان هایی حتم دارم که اگر شیعه گناهی نکند... جمعه هفته بعدی به خدا میآیی...
ﺩﻟﺨﺴﺘﻪ ﺍﻡ، ﺍﺯ ﺍﯾﻨﻬﻤﻪ ﺩﯾﻮﺍﺭ ِ ﺑﯽ ﺩﺭ ﮐﻪ «ﺍﯼ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ! ﯾﮏ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﺑﯿﺎﻭﺭ ﮐـﻪ» ﺩﻧﯿﺎ ﺗـــــﻮ ﺭﺍ ﺑﺮﺩ ﻭ ﺑـﻪ ﻧﻔﺮﺕ ﻫﺎﺵ ﻋﺎﺷﻖ ﮐﺮﺩ ﺍﯾﻦ ﻏﻮﻝ ﺗﻨﻬﺎ، ﮔﻮﺷﻪ ﯼ ﻗﺼﺮ ﺧﻮﺩﺵ ﺩﻕ ﮐﺮﺩ ﻏﻮﻟﯽ ﮐﻪ ﺁﺧﺮ ﺗﻮﯼ «ﻓﺼﻠﯽ ﺳﺮﺩ» ﺧﻮﺍﻫﺪ ﻣﺮﺩ ﯾﺎ ﺍﺯ ﺗـــــﻮ ﯾﺎ ﺍﺯ ﺷﺪّﺕ ﺳﺮﺩﺭﺩ ﺧـــــﻮﺍﻫﺪ ﻣـــﺮﺩ «ﻣﺴﻌﻮﺩﺧﺎﻥ ﮐﯿﻤﯿﺎﯾﯽ» ﺧﻮﺏ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﺪ ﮐﻪ ﺁﺧﺮ ِ ﻗﺼّﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻣَﺮﺩ ﺧﻮﺍﻫﺪﻣُﺮﺩ! ﺩﻟــــﺨﺴﺘﻪ ﺍﻡ ﺍﺯ ﺷﻬﺮ ﻧﺎﻣﺮﺩﯼ و ﺭﻧﺪﯼ ﻫﺎ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﺧﻮﺑﻢ ﺑﺎﺵ! ﻣﺜﻞ ِ «ﻓﯿﻠﻢ ﻫﻨﺪﯼ» ﻫﺎ... سید مهدی موسوی
ظلم اینان می رود... نوبت به آنان می رسد بعد پایان زمستان هم زمستان می رسد «سال و فال و مال و حال و اصل و نسل و تخت و بخت» نیست، اما گاه گاهی تکه ای نان می رسد! «کامجویی غیر ناکامی ندارد حاصلی» سیل، بعد از عشقبازی زیر باران می رسد «آسمان، سرسبز دارد میوه های خام را» باز «کاکا رستم ِ» قصّه به «مرجان» می رسد «هر کجا ویران بُود آنجا امید گنج هست» عشق گاهی با سلامی در خیابان! می رسد «فتنه، تیری از کمین بر مرغ فارغبال زد» عقل می چرخد! که گاهی دُور میدان می رسد «گر که اطفال تو بی شامند شب ها باک نیست» صبح ها حاجی به مسجد یا به دکّان می رسد! «جان به جانان کی رسد؟ جانان کجا و جان کجا؟!» کودکی هستم که گاهی تا دبستان می رسد «گر به بدنامی کشد کارم در آخر، دور نیست» رود عصیان کرده گاهی به بیابان می رسد «چون هلال دولت این ظالمان شد بدر تام» باز ثابت شد که نسل ما به حیوان می رسد «در میان سینه حرفی داشتم... گم کرده ام...» بغض می خواهد... ولی کارش به زندان می رسد «سایه ی دولت، همه ارزانی ِ نودولتان» سفره ای داریم و یک عمر است مهمان می رسد «بر زمستان، صبر باید طالب نوروز را» دیر... اما روزهای بد به پایان می رسد سید مهدی موسوی
در جهان ِ شبيه سازي تو مرگ بي وقفه زندگي مي ساخت تابع ِ كشور دلت بودم گرچه من را به رسميت نشناخت جاي نام تو‌ در دل ِ تنگم جاي نام ِ تو در ادامه ي من سال ها رفته است شيطاني « توي جلد ِ شناسنامه ي من ! » بي هويت تر از مسيح شدم يك جــُـدا مانده و قرينه ي تو روي بوم ِ زمين كشيده شدم چون صـــليــبي به روي سينه ي تو ! مثل يك رود از دل چشمه راه افتاده ماه ، در چشمم مثل گويي سپيد مي افتد اتفاقي سياه در چشمم تو ولي نيستي كه پاك كني لكه هاي بزرگ ِ ننگم را تو ولي نيستي كه بشكافي با دو تا بوسه قلب ِ‌ سنگم را ! طاقت طعنه هاي سنگين و گريه هاي دوباره را دارم صفر ، نــُــه ، يازده ، سه تا نقطه ( 0911… ) من هنوز اين شماره را دارم ! عشق ، اشغال بود از اوّل پشت ِ خط مـُــقـــدَم ِ لب هات مي روم دستمال بردارم ماه تب کرده است در شب هات! یاسر قنبرلو
از آنچه آینه می گفت پیر تر شده ام دلم گرفته ولی دلپذیر تر شده ام خدا از آن بالا لطف کن بیا پایین چرا که من پسری سر به زیر تر شده ام چرا که زندگی من شبیه دایره ای است که از همیشه در آن گوشه گیر تر شده ام یاسر قنبرلو
هرچه مرهم می گذارم بند می آید مگر ای وطن! خون ِ دل از اروند می آید مگر ! هرچه لالایی بلد بودی برایم خوانده ای خواب ِ چشمانی که می بارند می آید مگر هرچه شکلک توی ذهنت بود در آورده ای بر لب شعرم ولی لبخند می آید مگر تو دلت خوش باشد اما ابر حزبی توده ایست در پناه چتر ، باران بند می آید مگر ساختار فصل ها را عصر یخبندان شکست ماه ِ فروردین پس از اسفند .............؟ یاسر قنبرلو
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📣 مداحی شنیدنی حاج مهدی رسولی به یاد شهید غیرت حمیدرضا الداغی 🔺قصه جریحه دار شد/ آن طرف پیاده رو/ عقل صدا زد که بمان/ عشق صدا زد که برو... .
. ..حال بیـدار شدن نیست! با خیال تـو باید خوابیـد رویا دیـد ..... ..صبح ارزانی مـردم دل مـن خـوابِ تـو را می‌خـواهد ...... ❣
fardin.zakaria_۲۰۲۳۰۴۱۵_reel_3081435681812965178_1_3081435681812965178_۱۲۰۵۲۰۲۳.mp3
1.29M
در باور من عشق همين حال خراب است جويا شدم از بختم و گفتند كه خواب است پرسيد كه ديوانه چرا عاشق اويى ؟ گفتم كه سوال تو خودش عين جواب است دل سردى معشوق نماينگر عشق است دلتنگى من بيشتر از حد نساب است امروز اگر بی کسم از او گله ای نیست دل منتظرِ امدنِ روزِ حساب است از بازى تقدير برايت چه بگويم ؟ لب وا بكنم زحمت صد جلد كتاب است
شمع باشی یا نباشی               من همان پروانہ‌ام تو سرعقل آمـدے من همچنان دیوانہ‌ام حالتی دارم ڪہ دلتنڪَی براے آن ڪم است دردهایی ڪہ فدایت باد اے دُردانہ‌ام.... 🦋
هدایت شده از آبادی شعر 🇵🇸
سلام خدمت اعضا گرامی کانال🌹🌹🌷🌹 @abadiyesher https://abzarek.ir/service-p/msg/1166944 لینک ناشناس برای ارتباط با مدیر کانال 👆
🌻 آبادی شعر 🌻: سلام خدمت اعضا گرامی کانال🌹🌹🌷🌹 @abadiyesher https://abzarek.ir/service-p/msg/1166944 لینک ناشناس برای ارتباط با مدیر کانال 👆 لینک ناشناس قبلی باطل شد و این لینک جدید خدمت شما
سر تا سر دشت خاوران سنگی نیست کز خون دل و دیده برو رنگی نیست در هیچ زمین و هیچ فرسنگی نیست کز دست غمت نشسته دلتنگی نیست ابوسعید ابوالخیر
نامدی دوش و دلم تنگ شد از تنهایی چه شود کز دلم امروز گره بگشایی ور تو آیی نشود چاره تنهایی من که من از خویش روم چون‌ تو ز در بازآیی قاآنی
چه می‌شد هستی ام گل بود تا از شاخه بردارم که محض لحظه ای لبخند، در دست تو بگذارم! جوانی ام، غرورم، آبرویم، آرزوهایم… تمام آنچه را که از خودم هم دوست تر دارم هر از گاهی در آیینه لبم را سیر می‌بوسم تو را در خویش می‌بینم! چنین بی مرز بیمارم! اگر از من بپرسی، عشق راز مطلق است، اما تماماً عشق تو پیداست در اجزای رفتارم! هر از گاهی که بادی می‌گشاید پنجره ها را به فال نیک می‌گیرم که می‌آیی به دیدارم خیالت مایه سرسبزی این عمر بن بست است شبیه پیچکی هستی که گل کردی به دیوارم فقط در لحظه هایم باش، بی دیدار، بی منّت نه اینکه آدمم؟ قدری هوا را هم سزاوارم! بگو با که، کجا، سر می‌گذاری تا بدانم که کجا، تنها، سری بر زانوان خویش بگذارم
به روز حشر شرابِ طهور می نوشی ز انفعال بریزی اگر عرق اینجا
سیاه بخت تر از موی سر به زیر تو باد... هر آنکه کشته ی ابروی سر به راه تو نیست!
عمری است که کمتر از حقایق گفتیم یک شمه از آنچه بوده لایق گفتیم اثنی عشری شدیم در مکتب او والله کم از امام صادق(ص)گفتیم
شب خوبی است، بگو حال زیارت داری؟ مستی جاده‌یِ گیلان به خراسان خوب است نم‌نم نیمه‌شب و نغمه‌یِ عبدالباسط زندگی با تو، کنار تو، به قرآن خوب است ناصر حامدی
برای وصف تو باید قلم صاحب قدم باشد همیشه نام تو بر سر در خانه علم باشد جهان ما را به نامت می شناسد وای بر ما که تو‌ را «شیخ الائمه» شیعه نشناسد، ستم باشد «حنیفه» می کند شاگردیت را چون «مفضَّل» ها هنر آموز درگاهت ،«هشام بن حکم» باشد علی با ذوالفقارش حافظ اسلام احمد شد و مکتب خانه ات مثل همان تیغ دو دم باشد شدی صادق که از کذاب ها باشی جدا مولا برای حفظ دین اما دلت لبریز غم باشد چه می ترسند بعضی ها ز قال الباقر و صادق و می خواهند نسل پر فروغ شیعه کم باشد تویی فرزند ابراهیم و در آتش نمی سوزی اگر نمرود های این زمان صدها رقم باشد به کوری دو چشم دشمنان اثنی عشر هستیم اگرچه مرقد «شیخ الائمه» بی حرم باشد...