ماییم..
که بیقُماش و بیسیمْ خوشیم...
در رَنجْ مُرَفَّهیم و در بیمْ خوشیم....
تا دورِ اَبَد...
از میِ تسلیمْ خوشیم...
تا ظَنّ نبری که ما چو تو نیمْخوشیم...
#مولانا
.
از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران
رفتم از کوی تو لیکن عقب سر نگران
ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی
تو بمان و دگران وای به حال دگران
رفته چون مه به محاقم که نشانم ندهند
هرچه آفاق بجویند کران تا به کران
میروم تا که به صاحبنظری باز رسم
محرم ما نبود دیدهٔ کوتهنظران
دل چون آینهٔ اهل صفا میشکنند
که ز خود بیخبرند این ز خدا بیخبران
دل من دار که در زلف شکن در شکنت
یادگاری است ز سر حلقهٔ شوریدهسران
گل این باغ به جز حسرت و داغم نفزود
لالهرویا تو ببخشای به خونینجگران
ره بیدادگران بخت من آموخت تو را
ورنه دانم تو کجا و ره بیدادگران
سهل باشد همه بگذاشتن و بگذشتن
کاین بود عاقبت کار جهان گذران
شهریارا غم آوارگی و دربهدری
شورها در دلم انگیخته چون نوسفران
#شهریار
تو آنی و ما کمــــتر از آن و اینیم
برخیز که در بـــــــــــاور تو بنشینیم
شب با همه ی تیرگی اش آخر شد
ای صبح چه خوب است تو را میبینیم
#صفيه_قومنجانی
#صبحتون_بخیر❄️
طلوع گرم چشمانت مرا صادق ترین صبح است
اگر نہ ڪار خورشید جهان عادت شده ما را...
#مهدی_عنایتے
لکنت گرفته دست و پاهای زبانم را
دارد روانی میکند لحنت روانم را
میرقصد و میلرزد و اشعار میخواند
بدمست کرده اسکانت استکانم را
این روزها یک جنگل وحشی ست این دنیا
در کنج آغوش تو می سازم جهانم را
گم میشوم پیدا کنم در نام زیبایت
با وصل میم ملکیت نام و نشانم را
"جانم عزیزم دوستت دارم" چه تکراری است
ای کاش امشب بشنوم "پیشت بمانم؟" را
#حسین_مرادی
ای که عطرت در وجودم هست مانند گلی
کار من را دوست داری،قرص من را میقولی؟
#سید_طباطبایی
☘☘☘
#چالش_تصویر
این دوتا دندان پایینت مرا از هوش برد
آن هویج دست خرگوش مرا این موش خورد
جرم دزدی از حساب پادشاه مصر چیست
من نمیدانم ولی این بچه را باید فِشرد😍😬
#سید_طباطبایی
☘☘☘☘
بیـرون نرود از آستانـت مایوس
با قلب شکستـه آنکه آمد پابوس
تو قبله ی حاجاتی و من جز حرمت
حاجت نبرم به هیچ کس، شمس شموس
#محمدجواد_منوچهری
#السلامعلیکیاعلیبنموسیالرضا
🦋
سرم به سنگِ هر اندوهِ محکمی بخورَد
کسی که از تو فراری شود نخواهم بود..
مهدی_فرجی
.
دوری زِ تو امانِ دلم را بُریده است
با گریه رو به کرببلا میدهم سلام 😭
#شب_زیارتی_ارباب
#یونس_چگینی
#امام_حسین_ع_مناجات
اصلاً نه نوکر، فکر کن سائل رسیده است
لب تشنهای دیگر لبِ ساحل رسیده است
در خانهات دیوانهها را راه دادی
اصلاً به کوی تو مگر عاقل رسیده است؟
گندم شد این بذر دعا هربار، اما
از من مدام آتش به این حاصل رسیده است
قابل نبود اشکی که از چشم من افتاد
این گریهکن هربار ناقابل رسیده است
سمت تو باید دل بُرید از جان، که هرکس
جز این بیاید، عاطل و باطل رسیده است
تا کربلایت آمدن که پا نمیخواست
هرکس سراغت آمده با دل رسیده است
دیر آمدم، در بسته بود، اما به دادم
در زندگی لطف ابوفاضل رسیده است
**
در کربلا هم دیر شد دیدارِ آخر
زینب رسید اما پس از قاتل رسیده است
✍ #محسن_ناصحی
در میکده دوش، زاهدی دیدم مست
تسبیح به گردن و صُراحی در دست
گفتم: ز چه در میکده جا کردی؟ گفت:
از میکده هم به سوی حق راهی هست
#شیخ_بهایی