زبان حال حضرت رباب (سلام الله علیها)
خبر رسیده به من ای فرشتههای خدا
سپردهاند علی اصغرِ مرا به شما
سپردهاند که از شیر دایههای بهشت
بنوشد و بشود مرهمش که «فیه شفاء»
نمیکند گلهای تُنگِ من که برگشته است
دوباره ماهیِ تشنه به خانهاش دریا
ولی ملائکه! من مادرم! دلی دارم
هنوز دلنگرانم برای آن لبها
هنوز دل نگرانم برای طفلی که
مرا گذاشته با گاهوارهاش تنها
بگو فرشته! که آرام و تخت خوابیده است
بگو که دست خدا تاب میدهد او را
شده است دست پدر، حال، حجر اسماعیل
بگو طواف کنندش فرشتهها به دعا
برای ذبح عظیمی که نذر حق کردیم
گرفتهایم چه شبها به گریهاش احیا
نخورده اصغر من بی وضوی من شیری
نداده بوسه به او جز به نام حق، بابا
برای اصغر من زمزمی بجوشانید
قسم به مروه شما را قسم به سعی و صفا
جواب گریهٔ او را خداپسند دهید
که تلخ داده جوابی به گریهاش دنیا
سفارش پسرم را نمیکنم دیگر
علی است زندگیام، جان او و جان شما
#انسیه_سادات_هاشمی
ای تیر! کجا چنین شتابان؟...آرام
قدری به کمان بگیر دندان...آرام!
ای تیر!به حرفِ حرمله گوش نکن!
برگرد...نرو تو را به قرآن...آرام😭
#عارفه_دهقانی
پنجهی پاییز بر باغ نگار افتاده بود
روی دست باغبان خون انار افتاده بود
ابتلایی سخت بود و آسمان در اضطراب
قرعه آن ساعت به طفل شیرخوار افتاده بود
کارزار عشق یک شش ماهه را سرباز کرد
سن و سال عاشقی از اعتبار افتاده بود
هاج وواج ازاین ستم،خورشید ماتش برده بود
وقفهای در گردش لیل و نهار افتاده بود
تیر بر حلقِ زمان خورد و زمین مدهوش شد
چوبِ حیرت لای چرخ روزگار افتاده بود
عرش میلرزید، از چشمِ فلک خون میچکید
عـالم هستی به حال احتضار افتاده بود
#محرم
#یاباب_الحوائج
#حضرت_علی_اصغر_ع
#ناهید_خلفیان
4_5819173738205154364.mp3
10.41M
🎙...
لالایی رباب این شد...
عموت با آب برمیگردھ
#فوقالعادهزیبا💔..
از وقت وداع چشم من بارانی است
در حسرت یک زیـارت طولانی است
از دوری کــربــــلا دلــم مـیگـیـرد
داروی غمم فقط حـرمدرمانی است
#محمدحسنمحمدی
دریغ و درد که نشناختیم شان عزا را
خدا به خیر کند بی سواد بودن ما را
کجا گریزم از این دسته ای که مرثیه خوانش
قسم به لاکِ زنی می دهد ولی خدا را!
کدام راه بپویم؟ چه گویم و چه نگویم؟
عوام کشتۀ الفت، خواص اسیرِ مدارا
بدا به ریش سفیدان قوم، کودکِ کویی
به پردۀ طرب انگیز اگر که خوانده رثا را
قبول خاطر خون خدا کجا و کسانی
که خود هرآینه کم کرده اند روی غنا را
قدیم، روضۀ ارباب...بگذریم برادر
خدا قبول کند این صدا و «زیر صدا» را
#مسعود_یوسفپور
#حضرت_علی_اکبر_ع_مدح_و_شهادت
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
نجف به مضجع پاک تو با سلام رسیده
به پایبوسی تو مسجد الحرام رسیده
عجب نباشد اگر عرش هم زده زانو
چنین به حائر قدسی تو امام رسیده
بلند مرتبه شد هرکه بر تو اشکی ریخت
بلند گریه نموده به این مقام رسیده
**
کسی کنار تنت داد میکشد که خودش
به داد مردم عالم عَلَی الدوام رسیده
تن تو بندِ دل زینب است، پاره شده
پس ازتو جانْ به لبِ شاهِ تشنهکام رسیده
تنت شبیه اذان پخش شد، جگر گوشه!
اذان تو سرِ نیزه به شهر شام رسیده
کنار پیکر تو زینب آمده اما
شمیم حضرت صدیقه بر مشام رسیده
بگو که تیزی مِقراض یا نوک مسمار
بگو به پهلوی زخمیِ تو کدام رسیده؟
چقدر دشنهی تشنه! چقدر زخمِ عمیق!
صدای هلهلهها هم به بار عام رسیده
برای بُردن جسم تو ده نفر کم بود!
عبای مصطفوی نیز از خیام رسیده...
✍ حجتالاسلام #محسن_حنیفی
#حضرت_علی_اصغر
قرار شد برود کار بوتراب کند
فرات را سر بدخواه خود خراب کند
قرار شد برود با لب ترک خورده
هزار حرمله را از خجالت آب کند
امیدوار به این است مادر اصغر
قرار نیست کسی طفل را جواب کند
سهشعبهای به دوراهی رسیده و باید
میان کودک و باباش انتخاب کند
چه انتخاب که با کشتن پسر، بابا
برای دادن جان خودش شتاب کند
سهشعبه از گلوی او بزرگتر باشد
کسی بیاید و این غصه را حساب کند
نشسسته حرمله در صدر کاخ با لبخند
بدا به حالش اگر شکوهای رباب کند
#شهریار_سنجری
#امام_حسین 🖤
جان حسین در گرو جان اکبر است
در خلقتش شبیهترین به پیمبر است
پیش از نبرد ای علیاکبر قدم بزن
آرامتر برو پسر این بار آخر است
اینقدر استوار قدم میزند علی
گویا علی مقابل قوم ستمگر است
شاگرد درس رزم ابوفاضل است او
وقتی که تیغ میکشد انگار حیدر است
برگشت تا که اذن شهادت بگیرد او
بابا ببین که اکبر تو سخت مضطر است
بابا اجازه داد پسر بیدرنگ رفت
وقتی که دید تشنهلب از آب کوثر است
"ثقل الحدید و العطش"ی را علی که گفت
یعنی فرات تشنهی لبهای اکبر است
با حملههای حیدریاش در زمان جنگ
از کل لشکر عمر سعد برتر است
اما عمود تا که به فرق علی زدند
جای خیام مَرکب او رو به لشکر است
با بغض مرتضی به علی ضربه میزدند
انگار کینهها همه از فتح خیبر است
شد قطعه قطعه قامت رعنای اکبرش
باید حسین جمع کند چون مُکسَّر است
دارند سوی خیمه جوانان میآورند
این اکبر است روی عبا نه! که اصغر است
#محمدحسنمحمدی
#حضرت_علی_اکبر_ع_مدح
از همان روز که افتاد به پایش پدرش
تا به امروز به پایِ پدرش افتاده
✍ #علی_اکبر_لطیفیان
حرمله خیر نبینی دو نشان را زده ای
پسرش را زدی اما پدرش افتاده
دو علی داشت از این عمر که درهم شده اند
بعد از این اشک هم از چشم ترش افتاده
اربا اربا نشده این علی اهل حرم
بدنش مانده ولی حیف سرش افتاده
ناصر دودانگه
صلی الله علیک یا رضیع العطشان
تیری رها شد سوی طفلی نیمهجان رفت
تیری که با آن حرمت تیر و کمان رفت
نامردِ جنگی پستیِ خود را نشان داد
تیرش بدون پیچوخم سوی نشان رفت
تیرش دقیقا خورد آن جایی که تا خورد
سوی خدا از عرشیان بانگ فغان رفت
غلتید در خون غنچهی نو رُستهی باغ
با داغ او جان از وجود باغبان رفت
آتش به جان واژهها افتاد از این غم
با تکتک ابیات خون از دیدگان رفت
چشم فلک تا هست خونبار است از، آن
خونی که از ششماهه تا هفت آسمان رفت
مادر به یک گهواره دلخوش بود، آنهم
وقتِ هجومِ لشکرِ غارتگران رفت
شرح همه نامهربانیهای دنیا
در کربلا بر آن امام مهربان رفت
#محرم
#امام_حسین
#حضرت_علی_اصغر
#احمد_رفیعی_وردنجانی
🔹چقدر مصرع سرخ🔹
چگونه جمع کند پارههای جانش را؟
به خیمهها برساند تن جوانش را
شکفت روی لبانش: علی عَلَی الدنیا...
همین که غرق به خون دید پهلوانش را
علی، همان که جهان محو در شمایل اوست
ندیده هیچکجا، هیچکس نشانش را
همان که در شب میلاد او پدر فهمید
پیمبر آمده زیبا کند جهانش را
به آنکه تشنۀ معنای «قاب قوسَین» است
بگو نظاره کند ابروی کمانش را
میان سجده خدا را فقط صدا میزد،
جهان کفر، اگر میشنید اذانش را
::
چقدر زخم مصور، چقدر مصرع سرخ
خبر دهید جوانان نوحهخوانش را
به هر طرف که نظر کرد اکبرش را دید
خبر دهید ندارد دگر توانش را...
به خیمه آمدن او دوباره ممکن نیست
نگیرد عمه اگر زیر بازوانش را
#فائزه_زرافشان
میخواست حرم تشنه نباشد ، آمد
با تشنگی و غصه ی بیحد آمد
وقتی که علیِ اکبر آمد میدان
.مردم همه گفتند "محمد" آمد
#محمد_دری_صفت
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
حسین آب شد! از بس که دید اکبر را
برای گندم ری آسیاب میکردند
#حسن_خسروی_وقار
#یا_علی_اکبر
سعی کردم که مرتب بشود پیکر تو
نشد آخر، و تو را روی عبا ریخته ام
#روح_الامین_کشاف
این شکافی که زده نیزه به پهلوت علی
صحنهی مـادر و مسمار مجسم کـرده...
قاسم نعمتی
#علیاکبر
#جانممادر😔😔💔
مثل یک گـل رفـت و پرپر آمده
روی مـرکـب پـاره پـیـکـر آمـده
بس که تیغ کینههاشان تیز بود
رفـتـه اکـبـر مـثل اصـغـر آمده
#محمدحسنمحمدی
از اوست هنوز سنت خاتم هست
از اوست اگر کعبه اگر زمزم هست
تا عالم هست این محرم هم هست
نه! تا باشد محرم این عالم هست
#امیرحسین_پورعزیز
زخم قلب پدر از جسم پسر بدتر بود
ارباً اربا دلِ بابای علی اکبر بود..
#نوید_اسماعیل_زاده
چه کنم با تو و این ریخت و پاشی که شده!؟
چه کنم با تو و با بردن این پیکرها!؟؟
آیهات بخش شده، آینهات پخش شده
علیِ اکبر من شد علیِ اکبرها...
#علی_اکبر_لطیفیان
جــوانان بـنـی هــاشــم بیایید
علی را بـر در خـیـمـــه رسانید
بگــوئـیــد مـــادرش لیلا بیاید
تـمـــاشــــای قــد اکـبـــر نماید
جـوانان بـنــی هــاشــم بیایید
علی را بـر در خـیـمـــه رسانید
بگوییـد عـمـه ش زینب بیـایـد
علی را بــر در خـیـمــه رسانـد
خدا داند کـه من طاقت ندارم
علی را بـر در خـیـمـه رســانم
علی جان ای چـراغ شام تارم
فــراقـت بـرده آرام و قــرارم
به امیـــد علـی اکبــر بیاییــد
در غــم بر رخ لیلا گـشـاییــد
جوانان بنی هاشـم بیــایـیــد
علی را بر در خیـمــه رسانیـد
#سیدحسینعمادی
#امام_حسین
#روضه_علی_اکبر🏴
تـو را بـه روی عبا تکه تکه می چینم
بقیه ی تو ولی دست این و آن مانده
#حسنلطفی