eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
2.1هزار ویدیو
95 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
نرم نرم از چاک پیراهن تنش را بوسه داد سوختم در آتش غیرت ز نیرنگ نسیم...
صلّی الله علیک یا اباعبدالله ظاهر شده از تو نور حتی طاهر ز تو شد طهور حتی نوری به تنور داده ای که حیران شده کوه طور حتی از آنچه گذشت بر سرِ تو وا مانده لب تنور حتی از برکت لطفت ای سلیمان بی بهره نبوده مور حتی از شوق وصال جان سپارم گر بوسه دهی ز دور حتی یک لحظه جدایی از غم تو در دل نکند خطور حتی
شوق می‌گوید ڪه آسان نیست بی او زیستن صبر می‌گوید ڪه باکی نیست، گو دشوار باش وحشی بافقی
در آتشِ خیال تو با خود قدم زدم دورانِ عاشقی به همین سادگی گذشت
در هجر و وصل کارِ دلِ ما تپیدن است دائم به یک قرار بود بیقرارِ ما
ماه شهر آشوب من هر گه براهی بگذرد شهر پر غوغا شود چونان که ماهی بگذرد
نمی‌دانم نهان از من چه نیکی کرده‌ای با دل که چون غافل شوم از او دوَان سوی تو می‌آید...
. بی قرار عشق، آسایش به بالینی نکرد کوهکن تا گشت عاشق، خواب شیرینی نکرد
دل را غمِ وداعِ تو در خون نشانده بود حال خوشی نداشت‌ که‌ گویم چه حال داشت 🌱
یک شب دلت را جایِ من بی"تو" تَصوُّر کن...! دیدی چه ساده مثلِ سیر و سرکه می‌جوشی؟  
‌ ‌موج های بیقرار و گوش ماهی ها که هیچ عشق، گهگاهی نهنگی را به ساحل می کشد...
تسبیح شیخ پاره شد و دانه دانه شد از بس که استخاره زدم تا ببینمت ...!