eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
9.3هزار عکس
2.4هزار ویدیو
103 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
جگرم سوخت ولی باز دعایت کردم منتی نیست که این خاصیت اسپند است ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
ماهیانِ بی‌زبانِ عالمِ آبیم ما
تشنه‌ام اما به فکر تور دریا نیستم آشنا با عشقم اما اهل رؤیا نیستم چشم‌بستن را دبیر عمر یادم داده است جلوه کن دنیا! که مشتاق تماشا نیستم وقت‌هایی هست که از درد می‌پیچم به خود نیمه‌جان می‌افتم و در فکر عیسی نیستم هرچه می‌خواهی بکن ای خضر! لب را بسته‌ام صبر دارم در مسیر عشق، موسی نیستم انتظار سایه از من نیست دیگر ای رفیق! برگ‌وبارم سوخته، آن سرو رعنا نیستم من جنون را بارها در چشم‌هایت دیده‌ام دست بردار از من ای دیوانه! لیلا نیستم از تمام لاله‌های باغ من زیباتری حسن یوسف داری اما من زلیخا نیستم
هم دیدن لب‌های خندان تو تلخ است هم بی‌وفاجان! قند قندان تو تلخ است تو دوستم داری مگر که غیر از این است؟ اما نمی‌گویی و کتمان تو تلخ است با من دم از دوری نزن ای عشق شیرین! باید بگویم باز؟ هجران تو تلخ است در عشق و رد عشق دنبال دلیلی در منطق عشاق برهان تو تلخ است زهر است شهد زندگی وقتی نباشی شیرین‌ترین جام عسل جان تو تلخ است قدر تمام چای‌های تلخ دنیا دنیای من بی چای چشمان تو تلخ است
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
@Maddahionlin1_1141475994 (1).mp3
زمان: حجم: 12.18M
🔳 (ع) 🌴ای وای قلب سجاد(ع) بی‌قرار 🌴ای وای تو قلب این شام تار 🎙 🍃🖤🍃😭
عطر و بوی اربعین آمد هوایی شد دلم کربلایی، کربلایی، کربلایی شد دلم
پنجره، رو به تماشای تو وا میکردم بی تو با خاطر ِغمدیده چه ها میکردم! گرچه چشم و دلم از دوری تو بارانی است باز هم با دل ِباران زده تا میکردم درد عشقی است نبوسیدن پیشانی تو درد را با غم عشق ِتو دوا میکردم گفته بودم که نرو بی تو دلم میگیرد رفتی و اشک در آیینه به پا میکردم کوچه در کوچه حواسم به قدمهای تو بود گل هر قاصدکی را که رها میکردم همه جا بوی تو و روی تو و موی تو بود بی تو آه است که درحنجره جا میکردم!