eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
2.5هزار ویدیو
105 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
در چای تو قند می شوم اما تو... در قلب تو بند می شوم اما تو... در خواب کنار من نفسهایت بود از خواب بلند می شوم اما تو...
جهان جز عشق چیزی نیست جز تکرار یک تکرار اگر جایی به حال خویش باید گریه کرد اینجاست
سلام ای دخترِ خانی که می آیی به جنگِ من نمی ترسی مگر از غرشِ تیرِ تفنگِ من؟ تنت ترمه، قدت بالا، لبت شعله، رخت محشر مسلح کرده ای خود را گُلِ خوش آب و رنگِ من به سر داری مرا غارت کنی با نازِ چشمانت امان از خوش خیالی هایِ تو ماهِ قشنگِ من! غزالِ خوش خرامانی ولی شاید نمی دانی کمین کرده سرِ راهِ عبورِ تو پلنگِ من همه با برنوِ قنداق نقره می شناسندم هدر هرگز نخواهد رفت حتی یک فشنگِ من برای عبرتِ تاریخ، خیلی حرفها دارد دو شاخِ پازنی که مانده رویِ تخته سنگِ من فرار از دستِ من؟ هرگز! خودت را خسته کمتر کن شکاری چون تو را از دست دادن هست ننگِ من ببین کِی گفته ام تسلیم خواهی شد در آغوشم تو که با لشکری از ناز می آیی به جنگِ من بلایی بر سرت می آورم با بوسه هایم که... خدا رحمت کند امشب که می افتی به چنگِ من
بگــــــــــذار که آرام بماند سر جـایش شوخی سر مـــوجودیتش هیچ ندارد در لانه‌ات ای مـــوش منافق بنشین‌و کاری نکن این گربه سرش شاخ درآرد ✍
1_5151914511.mp3
زمان: حجم: 10.18M
🔊 | . 😭💔🕊 📝 یا اباصالح پس کی می‌آیی؟ 👤 حاج‌مجتبی ◽️ عج
آبادی شعر 🇵🇸🇮🇷
🔊 #صوتی | #واحد. 😭💔🕊 📝 یا اباصالح پس کی می‌آیی؟ 👤 حاج‌مجتبی #رمضانی ◽️ #امام_زمان عج
🍃🌼🍃 🌼🌸 🍃 ای خاک عالم بر سرم هستی که روزی میبرم من در عوض نالایقم دارم چو بد ها میپرم من را بزن یا اینکه یک چیزی بگو در خود نریز داری به قرآن حق اگر جایم گذاری از حرم من بی تو میمیرم دروغی بر زبانم گشته است من زنده ماندم بی تو آه اما گذشت آب از سرم من بد درست اصلا ولی اینطور نبودم از نخست باید که شست آلوده را با دست تو چشم ترم محض خدا،جان علی، پهلوی زهرا جان بیا چون بچه ها و این جوانان،راه پیری میبرم آقا چه پیران و جوانانی که زیر خاک را جای تو دیدند و نمیخواهم چنین در باورم پس کی اباصالح میایی ای صراط مستقیمم من در به در گشتم یتیمی از یتیمان بدترم الحق که نامردم فرج را بی فرج کردم که یک سیلی برای دین نخوردم درد دارم آخرم در کوچه حیران میشوی سوی بیابان میروی بد کرده ام آقای من،تاوان برای لاجرم؟!😔 🍃 🌼🌸 🍃🌼🍃 @abadiyesher
دلتنگ قبـور عتباتیـم همه در حسـرت امضـای براتیـم همه طوفان زده ایم و در هیاهوی زمین محتاج سفینـة النجـاتیم همه
شکوفه ریخت،‌چمن پیر شد، بهار گذشت نیامدیّ و بهارم به انتظار گذشت... 🌿
بر من ببخش گاه چنان دوست دارمت کز یاد می‌برم که مرا برده‌ای ز یاد... 🌿
‏روا نبود دلی را چنین بیازاری ‏که خالی از دگران بود و از تو آکنده .. 🌿
دیدمش.. گفتم منم.. نشناخت او..! 🌿
گاه گاهى با خودم نامهربانى ميكنم ... با خودم لج مى كنم با غم تبانى ميكنم مى نشينم چاى مى نوشم كنار پنجره ☕️ بى كسى هاى خودم را ديدبانى مى كنم .. آب میريزم به روى خاك گلدان هاى خشك آب پاش خانه را دارم روانى مى كنم🚿🪣 چشم میدوزم به دستانى كه در دست تو بود خاطرات رفته ام را بازخوانى مى كنم ...🪶 بى نشانى رفتى و دلتنگ ماندم چاره چيست نامه ها را مى نويسم بايگانى مى كنم ...📨 آه حالا كه خودت اينجا كنارم نيستى.. در كنار عكس تو شيرين زبانى ميكنم