eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
2هزار ویدیو
53 فایل
راه ارتباطی: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
سنگ حرم تو نور پیشانی‌هاست همسایگی‌ات فخر خراسانی‌هاست ننداخته تاس جفت هشت آوردیم این قاعده‌ی قمار ایرانی هاست.
یا علی ابن موسی الرضا از تمام انبیا هستید پر اعجاز تر میشود اینجا دل از هرجای دیگر بازتر شرم از بار گناه و شوق یار و یک نگاه میکند چشمان مارا ازهمان آغاز تر صحبت از شاهی کریم ابن کریم است ورئوف بازکشکول قنوتم شد دهانش بازتر عرض حاجت پیش نامردان خطایی فاحش است باخودم ابراز کردم با شما ابراز تر با رگ خام عوامی تجربه کردم رفیق پنجره فولاد تو  بوده است راه انداز تر عاشقانت "آمدم ای شاه" خوان درصحن ها هریکی از دیگری سرمست و خوش آواز تر ضامنی هر حاجت از هرمذهبی را ای کریم نیست از چشم تر زائر که آهو نازتر میخکوبم میکند در راه سقاخانه تا باده ی نقاره خانه میشود طناز تر کربلا بعد از خراسان آی میچسبد که هست چای موکب با نبات و زعفران ممتاز تر
عمریست در مدار عنایات ایزدند آنان که در حریم تو در رفت و آمدند شمس الشموس هستی و اینجا فرشتگان خدمت گزار عالم آل محمدند
enc_16243247300858113826128.mp3
4.79M
اهنگ امام رضایی
‌غمم را آه سوزان می شناسد که آتش را نیستان می شناسد علاج دردهایم را یقیناً طبیبی از خراسان می شناسد
🌹یا علی بن موسی الرضا(ع)🌹 ريشه نفس زدن، حكم ولي مي خواهد نظر حضرت حق ، ذكر علي(ع) مي خواهد تا شود نفس مطيع ، شر شياطين بي رنگ در سحر وقت دعا چشم تري مي خواهد باتوسل به رضا(ع)ريشه شيطان كنده است "عاصي" از شاه خراسان نظري مي خواهد "عاصی" 🖤شهادت سلطان عشق حضرت مولا علی بن موسی الرضا علیهما السلام بر عاشقان آن بزرگوار تسلیت باد... 🌹نثار حضرت ۳صلوات🌹
خورشید به قدر غم تو، سوزان نیست این قصّۀ جانگداز را پایان نیست پای تو دو ماه، عاشقی کرده دلم دل کندن از این کتیبه‌ها آسان نیست ✍
کلاف ِزندگی ام پُر شده ست از گِره ها چقدر خـــاطره دارم کنار ِ پنجره ها شبیه یک چمدانم نشسته در اتوبوس چه زود میگذرد پرده پرده ،منظره ها مسافرانِ حریم تـــو زائرند همه حرم شلوغ شد ازسنگ فرش خاطره ها به اشتیاق زیارت گذاشتم دل را چه عاشقانه بهم ریخت بغض حنجره ها سلام حضرت والا سلام حضرت عشق نگــــاه دار مرا از گزند دلهره ها دوباره چشم و دلم را به پنجره دادم که از بزرگیتان،کوچکند این گـــره ها
AUD-20200530-WA0001.mp3
2.78M
اگر فرصت دارید، وقت بگذارید و این حکایت زیبا در مورد امام رضا علیه السلام را با نوای استاد عالی گوش کنید. ورشکست کرده، از همه جا رانده شده و سراغ امام رضا آمد اما...
و هرگز نـاامید از این حرم خـارج نخواهد شد هر آن کس می شناسد لطف سلطان کرامت را
4_5909146482648288170.mp3
10.69M
زمینه( می خوام برم به مشهد و یک هفته اونجا بمونم ) امام رضا (علیه‌السّلام) حاج محمود کریمی چیذر روز ۲۱ صفر ۱۳۸۷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دوست دارم یهویی پنجره فولاد ببینم دوست داری چقَدر گریه کنم،دیر نچینم دوست دارم ببُرم از همه دنیا دل خود را دوست داری که کمی گوشهٔ صحنت بنشینم؟ دوست دارم که تو همسایهٔ من هم بشوی و دوست داری من نالایق و هم بدتر از اینم؟ دوست دارم شب مرگم تو بیایی به کنارم دوست دارم حرمت را که تویی دوست ترینم کاش میشد منم آن آدم خوبت شده بودم دوست داری تو مرا یکسره با اینکه همینم
ضامن آهو شدی تا من شوم امیّدوار میزنم این نکته را از عمق جان خویش جار می‌شود ضامن قیامت حضرت مولا رضا(ع) بر هر آن کس که شود بر مهدی(ع) موعود یار بهترین گل در گلستان است مولایم رضا(ع) من به پای این گل خوشبوی عالم همچو خار گرچه عاصی هستم و حقم قیامت آتش است می دهد من را نجات سلطان طوس از قعر نار من بمیرم گشته مسموم از جفا آقای ما در عزایت گریه کردم با دو چشم خیس و تار هم به دنیا هم به برزخ هم قیامت هر کجا من فقط دارم خدایا با رضا(ع) یِ خویش کار "عاصی" 🍃🖤🍃😭 🌹 نثار حضرت ۳صلوات
🍃🏴 نذر شهادت سلطان خراسان 🏴🍃 -لطفا حق روضه ادا شود- میرسد روی لبم آهسته جان یأبن الشبیب در وجودم آتشی دارم نهان یأبن الشبیب نا ندارم! با تو دارم در خیالم گفتگو با نگاهی نیمه باز و نیمه جان یأبن الشبیب زهرِ در انگور جانکاه است و از فرطِ عطش شعله ور شد هم دهانم، هم زبان یأبن الشبیب دستهایم را که برمیداشت روز و شب قنوت ناتوان؛ افتاده از کار آنچنان یأبن الشبیب با دو پایِ سرد و لرزان بیهوا خوردم زمین حال و روزِ احتضارم شد عیان یأبن الشبیب روی خاکِ حجره مثل مار می پیچم به خود بود جسمَم کاش زیر آسمان یأبن الشبیب بود جسمم کاش خنجر خورده؛ زیر آفتاب جانِ من از جدّ عطشانم بخوان یأبن الشبیب بیقرارم از غمش! باید پریشان جان دهَم از غم ِ آن پیکرِ نیزه-نشان یأبن الشبیب از غم ِ سنگی که محکم خورد بر پیشانی اش از هجوم ِ نعل ها بر استخوان یأبن الشبیب از تنِ عریان که شد خونِ قفا بر آن کفن از عقیقِ سرخِ دستِ ساربان یأبن الشبیب از طناب و دستهایِ عمه زینب(س)وای...نه... از غروب و غربتِ وقتِ اذان یأبن الشبیب جان سپردم! از نفس انداخت بیطاقت مرا- روضهٔ بزم یزید و خيزران یأبن الشبیب!
از بس به خاکِ بی کسی‌اش پا کشیده‌است سر را به رویِ دامن زهرا کشیده‌است در را ببند اباصلت ، نشنوند دادی که مادر از غم آقا کشیده‌است انگورِ زهر‌دار چه کرده است ، واضح است آتش تمامیِ جگرش را کشیده‌است آه ای جوادِ شهر کمی زودتر بیا کارش  خدای من به تقلا کشیده‌است خواهر ندارد اینکه چنین می‌زند نفَس خود را به حُجره‌اش تک و تنها کشیده‌است معصومه خوب شد که ندیده‌است حالِ او این دست و پا زدن به درازا کشیده‌است این گوشه قتلگاه حسین است ، نه رضا از سینه بس‌که  وای حُسینا کشیده‌است زینب اگرچه بود   ولی کاشکی نبود گودال هست و کار به دعوا کشیده‌است سهمش میانِ اینهمه غم ، تازیانه است سهمش میان غارت و بلوا کشیده‌است نگذاشت تا حسین بگوید برو حرم... بی غیرتی که روی لبش پا کشیده‌است دَرهَم شده‌است خونِ دو دستش به خونِ او از بسکه تیغ از تَنِ آقا کشیده است....
پای پیاده نذر کردم زائرت باشم تا زنده ام مرثیه خوان و شاعرت باشم آقای خوبی ها فراقت می کشد ما را ای ال طاها روح طاقت می کشد ما را ای هشتمین نور ولایت، قبله حاجات ای جلوه صبح سعادت، قبله حاجات سلطان قلب کودک و پیر و جوان هستید در قلب مردم تا همیشه جاودان هستید ما ریزه خوار سفره احسان تان هستیم شرمنده الطاف بی پایان تان هستیم آیات زیبا در شما نام آشنا جاریست در آيه ی چشم شما نور خدا جاریست نفرین به دستانی که جامش زخم کاری شد نفرین به نیرنگی که در این شهر جاری شد ای کاش هرگز شهد انگوری نبود اینجا یا فتنه خیز از زهر مأمور ی نبود اینجا ای کاش می مردیم و فردا را نمی دیدیم تشیع جسم پاک مولا را نمی دیدیم ابریست شهر و کوچه و چشمان این مردم آتش گرفته در عزایت جان این مردم
از بس به خاکِ بی کسی‌اش پا کشیده‌است سر را به رویِ دامن زهرا کشیده‌است در را ببند اباصلت ، نشنوند دادی که مادر از غم آقا کشیده‌است انگورِ زهر‌دار چه کرده است ، واضح است آتش تمامیِ جگرش را کشیده‌است آه ای جوادِ شهر کمی زودتر بیا کارش  خدای من به تقلا کشیده‌است خواهر ندارد اینکه چنین می‌زند نفَس خود را به حُجره‌اش تک و تنها کشیده‌است معصومه خوب شد که ندیده‌است حالِ او این دست و پا زدن به درازا کشیده‌است این گوشه قتلگاه حسین است ، نه رضا از سینه بس‌که  وای حُسینا کشیده‌است زینب اگرچه بود   ولی کاشکی نبود گودال هست و کار به دعوا کشیده‌است سهمش میانِ اینهمه غم ، تازیانه است سهمش میان غارت و بلوا کشیده‌است نگذاشت تا حسین بگوید برو حرم... بی غیرتی که روی لبش پا کشیده‌است دَرهَم شده‌است خونِ دو دستش به خونِ او از بسکه تیغ از تَنِ آقا کشیده است....
مشهد که نه،اینجا همه رضوان رضاست دل در طلبِ سفره ی احسان رضاست هرچند که دورم از حرم،باکی نیست زیرا که دلم همیشه مهمان رضاست
السلام‌علیک‌یاشمس‌الشموس... 💔 تا که اُفتد انعکاس گنبدت در چشم من دست هایم بی اراده روی سینه می‌رود 🥀
یک به یک از نوكران اینجا تشكر می‌كنند حیدر و پیغمبر و زهرا تشكر می‌كنند جفت و جورِ كارها اینجا به دست فاطمه‌ است كار را او می‌كند...، از ما تشكر می‌كنند!!! ✍