eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
2.5هزار ویدیو
105 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
خبرت هست که بی روی تو آرامم نیست؟ طاقت داغ فراق این همه ایامم نیست؟
به این حنا که‌ گرفته است خون خلق به ‌گردن اگر تو دست فشانی چه رنگ‌ها که نریزد
تا که در بند یکی بندم هست با توای سوخته! پیوندم هست نبرم راز مگر با خورشید تا به خون ریشه‌ی سوگندم هست خنجر خاری در خون دهان گر ز گلزار بپرسندم؛ هست! گر به‌نرمی گذرند آتشوار جادوی آبی‌ ِ ترفندم هست داغ سرسختی‌ ِ اندیشه‌ی سرخ زخم خونین ِ خطرمندم هست بند، گلخانه‌ی خون خواهد شد تا دل ِ سرخ غزلبندم هست گل خون می‌شکنم، می‌روم، آی! باغ را گل-گل مانندم هست تو بر آنی که مرا پشتی نیست من برآنم که دماوندم هست پنجه گر رویدم از سنگر عشق گل نارنج تشاکندم هست شفقی ریخته در سرب و سرود روی دلتای فرآیندم هست دل اکنونم اگر خفته به خون دل فردایی خرسندم هست ای کبوتر! مرو از شانه‌ی من! تا به‌لب شاخه‌ی لبخندم هست در زمستانم اگر، خون ِ بهار با چه گل‌ها که در آوندم هست
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حد مِی هشتاد ضربه، حد چشمان تو چیست؟ مستِ چشمان تو را اعدام باید کرد و کُشت...
ای روزگار، درگذر از چون و چند ما!
بیا که کشتی صبرم به ساحلم نرسید در آستانه مرگم که حاصلم نرسید جهان که از سر چشمت به قطره ای افتاد به آسمان فتد و حیف به این زمین نرسید من آن فقیر غنی ام تو آن شه عَظَمی دریغ شد که صبا شه به منزلم نرسید تمام دلخوشیم بود و آن صبا صد حیف در این دقايق آخر که واصلم نرسید
♡ هر کار کردی تا مرا عاشق کنی اما آخر دلم با هیچ ترفندی نشد شیدا در من دمیدی با دم عیسایی‌ات ای دوست قلبم ولی با نفخۀ عشقت نشد احیا با هر زبان از عشق گفتی غافل از اینکه دیگر ندارد عشق در قاموس من معنا خورشید را سوزنده کرده شور چشمانت اما نبخشیده به قلب سرد من گرما اقرار دارم مثل یوسف خوب و زیبایی اما نکردی صید قلب این زلیخا را با دوستت دارم دل کوهم نمی‌لرزد دیدی که در توفان عشقت ماند پابرجا تقصیر من نگذار اگر این‌قدر دل‌سنگم احساس را کشته است در من دشنۀ دنیا تو دوستم داری و این را خوب می‌فهمم هر کار کردی تا مرا عاشق کنی اما...