eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.6هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
1.9هزار ویدیو
53 فایل
راه ارتباطی: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
تقصیر دلم بود که چشمان تـو را خواست این سر به هوا مثل خودم عاشق دریاست درگیر نگاهت شد و تا بام تو پر زد بیچـاره ندانست کــه ایـــــن اول بلواست
😊😁 بی حرمتی و جفای مادر شوهر بدبخت عروس های مادر شوهر اغراق اگر نباشد این ، می گویم افتاده جهان به پای مادر شوهر😊😊 🍃🍃🍃🍃🍃🍃 نامحرم هر چه راز مادر شوهر از کاه کُهی بساز مادر شوهر در چشم عروس اگر چه مادر باشد یک مادر حقه باز مادر شوهر 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 مانند شبی است تار مادر شوهر وصفش شده بیشمار مادر شوهر مانند گل اند این عروسان اما یک شاخه ی خاردار مادر شوهر😊 🍃🍃🍃🍃🍃🍃 یک مادر ناز و پیر مادر شوهر عمریست که شد اسیر ، مادر شوهر از دست عروس های بدخلقش او پیوسته زند کهیر مادر شوهر😊 🍃🍃🍃🍃🍃🍃 بد نیست ولی به ذات مادر شوهر خوبند همه صفات مادر شوهر یک دانه عروس بی غل و غش یعنی قند و عسل و نبات مادر شوهر 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 چون تلخی زهرمار مادر شوهر یکریز به قار و قار مادر شوهر کمتر به عروس هایتان گیر دهید از دست شما هوار ، مادرشوهر😄 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 گیر است میان زن و مادر_شوهر در رفع و رجوع یک جهان شر _شوهر هر روز ادامه دارد این درگیری پیروز همیشگی است مادرشوهر
فردا تو به یک اشاره برمیگردی با دورترین ستاره بر می گردی بستیم به پاهای تو یک نخ از عشق هرجا بروی دوباره برمی گردی 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 او رفت به یک اشاره بر می گردد در یکِ شب پرستاره بر می گردد گنجشک؛ اگر به دست عادت بکند هـر جا بـرود دوباره بـر می گردد 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 هر جا بروم دوباره بر می گردم با یک چمدان ستاره بر می گردم صد بار هم از دستت اگر قهر کنم هر بار به یک اشاره بر میگردم 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 چون کفتر جلدید که بر می گردید بیهوده فقط در پی شر می گردید صد مرحله قهر و آشتی دارد عشق با فاصله ها عزیز تر می گردید 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 گفتم که به هر دلیل بر خواهد گشت چون مردک زن ذلیل بر خواهد گشت با قهر اگر چه رفت اما حتمأ با کیسه ای از شلیل بر خواهد گشت 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 با خلق بدت بمان که بر می گردد! این خط و همین نشان که بر می گردد این تیر رها گشته از آغوش کمان باعشق فقط بدان که بر می گردد 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 در هر نفسش هوای برگشتن داشت صد سوز دلی برای برگشتن داشت وقتی که شکسته شد دل از دست دلش دیگر دل او چه جای برگشتن داشت 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 نه حال سفر نه پای برگشتن داشت در کنج دلش عزای برگشتن داشت یک گوشه نشست و دید از خانه شان با گریه زنش دعای برگشتن داشت
میخواستم از عشق به هر جا برسم با بال شکسته تا ثریا برسم وقتی که تو پله ی صعودم باشی شک دارم از امروز به فردا برسم ... 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 تا قله ی قاف میبرد عشق ولی با دیده ی باز و راه حلی عملی دنبال تفاهم و صداقت باشید نه اسب سفید و چشمهای عسلی 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 هم منتظر اسب سفیدش هستم هم در پی ماشین جدیدش هستم هر چند که کشته مرده اش بسیار است اما بخدا خودم شهیدش هستم 🍃🍃🍃🍃🍃 یک روز تو پاره ی تنش خواهی شد دیوانه ی خلق حسنش خواهی شد با این همه توصیف نکو در این شهر یک مرد نشان دهی زنش خواهم* شد😂 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 گیریم به این صفات پیدا بشود عشق تو میان سینه اش جا بشود باید به همه زاویه ها فکر کنید بیچاره طرف چگونه بابا بشود😂 🍃🍃🍃🍃🍃 خر تو خری است حال دنیا دیگر ارباب شمایید و ما هم نوکر در زیر تمام دردها زاییدیم😂 زاییدنمان گذشته از حد خواهر 🍃🍃🍃🍃🍃 حرف غزل و قصیده ها را بزنید تا گردن دم بریده ها را بزنید با زایش واژه واژه ی خوشبختی قید غم نو رسیده ها را بزنید 🍃🍃🍃🍃🍃 مست غزلم قصیده را ول بکنید یک فکر برای من سائل بکنید رفتم به گدایی نگاهش، راندم ای کاش مرا دوباره عاقل بکنید 🍃🍃🍃🍃🍃🍃 گاهی به صلاح است که بیدل بشوی گاهی به دل احترام قائل بشوی گاهی به صلاح است که قبل از هر عشق دیوانه شوی و بعد عاقل بشوی 🍃🍃🍃🍃🍃🍃 هی زیر سوال بردمان حضرت عشق بازنده ی هرچه امتحان حضرت عشق بی رنگ حنای عشق و وامانده دلم یک نام نشانده بر زبان، "حضرت عشق"
دمادم سرد شد آتشفشان ها زود برای هرچه تب کردیم مشقی بود... سراپا محوِ نبضِ حاکمِ طوفان و گم کردیم گاهی کعبه ی مقصود پرستیژ وتوهم بود و بد پاشید شعار همدلی ،انسانیت بدرود... وهرکس بهره برد از سیل و طوفانها صداقت یا سیاست!؟ مشق طنز آلود... به سمت منفعت چرخید حرکتها حماقت موج شد در پیچ وتاب رود... کسی ای کاش می آمد و می فهماند... کجا!؟ کی !؟عشق شد در شهرمان مفقود...
اتصالی کرده گـویا دکمه‌اش برق چشمت دائما می گیردم ✍
دکترِ اعصاب، تجویزش غزلهایِ من است پس تو هر شش ساعتی یکبار شعرم را بخوان😌
راحَٺ بخـواب مَـثنوے غُصِّہ هـاے من 🦋🌺🦋 بُگـذار من بـراے شب را غزل ڪنم...
انـدَر احوالات ِ عشــق ِ مـٰا هَمیـن یڪ جمله بَس مَن تو را بسیار میخواهَم تـو مَـن را . . . بگذریم!
دوستت دارم اگر سوگند میخواهد، بگو یا دل سنگت، مرا در بند میخواهد بگو ازچه می نالی، مگر عاشق نبودم تا به حال؟ خاطرت، رنج مرا تا چند میخواهد بگو تازگی با دیدنم، اوقات تلخی می کنی روی شیرین، چند کیلو قند میخواهد بگو پیش ازین، نام مرا با عشق می راندی به لب بردن نامم اگر ترفند می خواهد بگو دل بریدی از دلم، گفتی که از من دلخوری با دلی دیگر دلت پیوند میخواهد بگو کاش تحریم مرا، لبخندهایت بشکند یا اگر جز من کسی لبخند میخواهد بگو هرچه منت میکشم، کمتر به باور می رسی دوستت دارم، اگر سوگند می خواهد، بگو
••° امروز جداییم ز هم مثل دو ابرو پیوستگی دوره‌ی قاجار گذشته ست !
چشم آهوے تو، اسطورے زیبایی شد با وجودت غزلم این همه رویایی شد هیچ ڪس جا نشده در دل شیدایی من مِهر تو در دل من، عشق اهورایی شد بی جهت عمر من آلوده ے تنها‌ئی بود زندگی با گُل رویت چه تماشایی شد نبض احساس تو موسیقی این شبهایم مثل آهنگِ خوشِ خواندنِ لالایی شد در زمستانِ دلم عطر هوایت پیچید موسمِ وصل رسید،اوج شڪوفایی شد
‏عاقبت دستانمان رو می‌شود با شعر‌ها مثل چشمانی که بعد از گریه‌ها پُف می‌کنند
قلبی که شکاندی به نگاهم غم و تاوان هم داده جوابی به شما هم شده داغان ممنوعه دلی شد که گرفتی و بریدی صد نقش مرا پاک چرا کرده که الان با صبح و غروبت گل نیلوفرِ برکه شبنم زده چشمش شده باران شده باران هر داغ نشد شعر و نشد شهرهٔ هر شهر آن درد که از دهکده آمد خودِ تهران تا فلسفه بافی نکنم مغلطه داری من شعر سرودم که تویی عاشق برهان یا صورت این مسئله را پاک نکن یا برجام نکن پاره نکن درد تویی، خان من دغدغه دارم که شبیهم شده حساس قصاب محل روی قسم خوردنِ قرآن حالا چه بگویم طرفم رفته اروپا او غربگرا هست و منم والهٔ ایران بی چون و چرا حرف مرا بشنو تو ای یار گر دشمنِ کشور شده چرخیده و چرخان گر سیل شوی زلزله یا بمب اتم هم غوغا بکنم فاجعه با فاجعه ویران زیبا وطنم جان و تنم،مرز و سَرایم سرباز شدم جان بفدایت منم هر آن گر خامنه ای حکم جهادم دهد ای وای دنیا شود آقا لَکَ لبّیک تو با جان
هم سرم هم جای عشقم کرد آنقَدر تا روی یخ دلسرد کرد او بودش ولی من محو او آخرش اما مرا هم طرد کرد عاشقی بیچاره ام چون تیغ عشق با غمش دل هرچه فکرش کرد،کرد برطرف گر میشود این روی خون را زرد کرد بر شعرم نگاهت داده یا خدمتت سرباز را نامرد کرد؟!
همیشه از تو سرودن چه سخت و شیرین است همیشه با تو بودن آرزوی دیرین است تحمل غم دوری برای من سخت است گواه این حرفها اشک روی بالین است. همین که از تو دورم برای من کافی است نگاه پراز حرف مردم چقدر سنگین است! تمام آدمیان پی به عشق من بردند هوس بنامی این عشق را عین توهین است کنار تو تکرار میکنم ، دوستم داری امید من به خدا،بعد آن به تلقین است دعای روز وشب من تو بودی هستی و بعد هر دعا به لبم ذکر آمین است
. عالمی کردبه اعجاز نگاه توخضوع کرد خورشید ازآن گنبد زرد توطلوع السلام ای همه ی دار وندار دل من بازشد صبحِ من وعشق تو ارباب شروع
همه‌ی دار و ندارم بنویسید حسین معنی صبر و قرارم بنویسد حسین چو کفن بر تن تب‌آلوده کنید با گِل تربت یارم بنویسد حسین چو لحد بر سر من دست قضا بگذارد روی این سنگ مزارم بنویسید حسین بردن نام حسین دل نگران می‌چسبد بر دل سوخته‌ی زارم بنویسید حسین حال من خوب خراب است برای ارباب همه‌ی ایل و تبارم بنویسید حسین ربناهای مرا ذکر حسین آمین گفت بار‌الها به کنارم بنویسید حسین
من زنده‌ام، زنده‌ به رویای کربلا من عاشقم، عاشق آقای کربلا هر روز من، مستِ سلام علی الحسین با مُهر یا‌حسین، به امضای کربلا گر مثل من به کرب‌وبلایش نرفته‌ای چشم دلی طلب به تماشای کربلا من مست نام حسین جان بخواهمت دیوانه شو دلم، به مداوای کربلا لب‌تشنه در عطش بنشستم به این امید بر من رسد، قطره زِ دریای کربلا چون یادِ دِشنِه و عَلَم و تِشنه می‌کنم جانم کبوتری پیِ ویزای کربلا همچون گدا بنشینم به کوی دوست حاجت اگر دهد خودِ سقای کربلا مرده دل، به لبش ذکر یاعلی شش‌ ماهه‌ است حضرت عیسای کربلا
دفتر وصف تو یک عمر روایت دارد بردن نام تو هم حکم عبادت دارد در مقام تو همین نکته کفایت دارد که خدا نیز به نام تو ارادت دارد
برگرد بيا خدا نگهدارم نيست يک ثانيه گريه دست بردارم نيست گفتم که تو را دوست... تو گفتى مرسى مرسى که جواب دوستت دارم نيست
آشنا‌یی‌ها غلط، ناآشنایی‌ها غلط در حقیقت، قُرب و بُعدِ مردم دنیا غلط نسخه آشفته دیوان عمر ما مپرس خط غلط، معنی غلط، املا غلط، انشا غلط
تو مثل حاصل کار کمال الملک نقاشی ولی من خط‌خطی های کجِ یک آدم ناشی 🌿"
«اَلا یا ایهُّا السّاقْی اَدِرْ کَاسَاً»... عنایت کن که قلب بی وفایش را به دست عشق بسپارد امیر نقدی لنگرودی
بی محلی کردنـت افسرده‌ام کرده ولی در دل خود ، ایـن غرورت را ستایش میکنم گفتی اشعارت غم‌انگیز است وگفتم تازه من خوش ترینش را بـــــرای تو گزینش میکنم