دست در دستِ تو باشم و کمی باران هم
جمعه ها شاد ترین روزِ خدا خواهد شد...
#محسن_محمدی
من و دلتنگی "جمعه" ،مزاحی تلخ و تکراری
که هر روزم بدون تو پر از آواز دلتنگی ست..
#علی_نیاکوئی_لنگرودی
تو نباشی و ببافم دو سه رج
خاطره را
جمعه یعنی سرِ من گرم شود با یادت ...
#رضاوطن_دوست
جمعه و غصه و تنهایی و بیحوصلگی
تازه این اول صبح است و غروبش در پیش...
#مهدی_امیری
جمعه بازاری است بی تو، دردرونِ سینه ام؛
غرفه های قلبِ من، دڪانِ دلتنڪَی شده...
#مهدے_رمضانی
غم هست به اندازه و جا نیست برایت
ای جمعه نمی شد که تو این هفته نیایی
#حسین_مرادی
بی نهایت دوستت_دارم ولی در جمعه ها
حس دلتنگی ڪمی از بی نهایت سرتر است!
#رضا_علیزاده
جمعه احوال عجيبي دارد
هر كس از عشق نصيبي دارد
در دلم حس غريبي جاري است
و جهان منتظر بيداري است
جمعه، با نام تو آغاز شود
يابن ياسين همه جا ساز شود
جمعه يعني غزل ناب حضور
جمعه ميعاد گه سبز حضور
جمعه هر ثانيه اش يكسال است
جمعه از دلهره مالامال است...
ابر چشمان همه باراني است
عشق در مرحله پاياني است
كاش اين مرحله هم سر مي شد
چشم ناقابل ما تر مي شد...
#آوا_شاهین
#جمعه را از دفتــــــــر تقویم ها خط می زنم اما چه سود؟
می نشینم پای تقویمی که می دانم تمـــــامش جمعه است
#ﻋﻠﯽ_ﻧﯿﺎﮐﻮﺋﯽ_ﻟﻨﮕﺮﻭﺩﯼ
جمعه های غزلم باب دلم بود ولی...
سر هر قافیه با یاد تو بی تاب شدم
#ستاره_سعیدی
تا كِی به شكل خاطرهای گم ببينمت؟
در عطر سیب و مزّهی گندم ببينمت
من آن هميشه چشم به راهم، به من بگو
يک جمعه در هزارهی چندم ببينمت؟
در كوچههای يافتنت پرسه میزنم
شاید كه در میانهی مردم ببينمت!
در خشكسالِ شادی و در قحط عاطفه
با يک سبد امید و تبسم ببينمت
امشب دوباره گريهی من در غزل تنيد
شاید میان بغض و ترنم ببينمت
باید دوباره باشی و معنا كنی مرا
تا كِی به شكل خاطرهای گم ببينمت؟
#سعید_ربیعی
آخر هفته دلم تنگتر از هرروز است
جمعهها پای دلم لَنگتر از هرروز است
ابر چشمم پُرِ از بغض و دلم بارانیست
سوز این حنجره خوشزنگتر از هرروز است
سر به دیوارزدن چارهی ناچار من است
به گمانم که دلت سنگتر از هرروز است
جمعهها روز نجات دل عاشق گر هست
پس چرا این همه دل تنگتر از هرروز است؟
من و یادت چه غزلها که تغزّل کردیم
این تغزّل که خوشآهنگتر از هرروز است
میرود جمعه ولی یاد تو از دل هرگز
در دلم عشق تو پررنگتر از هرروز است
#امیرحسین_خطیبی
ڪاش تمامِ جمعه ها را بردارند از ثانیه هاے انتظار
فقط آن جمعه بماند ڪه ٺُ خواهے آمد
#مهناز_نجفے
سُنّت شکنی کن که در این جمعه پردرد،
با وصل تو این شعر شود مرهم این شهر.
#حسین_مرادی
جمعـه را بایـد برای تــو چراغـانی کنم
جمعه ها بییادتــو،دنیــایـیازغـم میشــود
#پروانه_حسینی
جمعه روزی ست که آدم ز خودش می پرسد ؛
چند چند است میانِ دل و دنیای خودش ؟
تا کجا آمده ، اصلا به کجا خواهد رفت ؟!
هدفش چیست از این کوچ به فردای خودش..؟
#نرگس_صرافیان_طوفان
ما هم بخدا مثل شما تنهاییم
از شاعرکان خسته ی دنیاییم
لطفا به زبان خوش بیا این جمعه
مجبور نکن وگرنه ما می آییم!!!
#استاد_مجتبی_سپید
تقصیر جمعه نیست که غمگین و خستهام
ایراد جای دیگریست؛ دلم را شکسته اند...
#ایلیا_مرادی
تمام پنجره را غرق حسن یوسف کن
دل اهالی این کوچه را تصرف کن ^^
قدم بزن وسط شهر با صدای بلند
به عابران پیاده غزل تعارف کن =)
- #سیدحمیدرضا_برقعی
👤#رسول_احدی
بوسه ای بر من بزن، من چشم می بندم تو هم
این شتر دیدن ندیدن را که استادی دگر !!!
گو همچو تویی کَز تو بَرَد دل که بدانی
بر عاشق بیچاره جدایی چه بَلاییست
#حسینجآن💔
شبی آغوش روی ِ سایه ات وا کرده ای هرگز؟
خودت را اینهمه دلتنـــگ معنا کرده ای هرگز؟
دلت کرده هوای ِ سالهای ِ دور ِ خوشبختی؟
دوباره کفشهای ِ کودکی پا کرده ای هرگز؟
پس از عمری سراغ از خود گرفتن ها از این و آن
خودت را از سفر برگشته پیدا کرده ای هرگز؟
شبیه ِ خود کسی را دیده ای در چارچوب ِ در؟
خودت را تنگ در آغوش ِ خود جا کرده ای هرگز؟
خوشآمد گفته ای با ذوق و لرزیده دلت از شوق؟
بفرمـــا تو و هی این پا و آن پا کرده ای هرگز؟
اتاقی دنج ِ تنهایی، چه خوشحالم که اینجایی
میان ِ گریه هایت جشن برپا کرده ای هرگز؟
تو هم مثل ِ منی انگار، تنها همدمت دیوار
گله از بی وفایی های ِ دنیا کرده ای هرگز؟
شماره داده ای وقت ِ خداحافظ ؟ به زیر لب :
"بیا از این طرفها باز" نجوا کرده ای هرگز؟
به رسم ِ یادگاری، عاشقانه زیر ِ شعرت را
تو هم مانند ِ من با بغض امضا کرده ای هرگز؟
کنـــــار ِ صندلی ِ خالی و یک زیر سیگاری
دو فنجان چای ِ یخ کرده تماشا کرده ای هرگز؟
شب است و باز باران پشت ِ شیشه ساز رفتن زد
خودت را بدرقه تا صبح ِ فردا کرده ای هرگز؟
#شهراد_ميدرى
بآ یقین آمده بودیم و مردد رفتیم!!
بہ خیآبآن شلوغۍ ڪہ نباید رفتیم!!
مۍشنیدیم صدآی قدمش رآ امآ!!
پیش از آن لحظه ڪھ در را بگشاید رفتیم!!
زندگے سرخیِ سیبے است ڪہ افتادھ به خآڪ!!
بہ نظࢪ خوب رسیدیم ولے بد رفتیم!!
آخریں منزݪ مآ ڪوچهۍ سرگردآنیست!
دربهدر در پۍ گم ڪردن مقصد رفتیم!!
مرگ یك عمࢪ بہ در ڪوفت ڪہ بآید برویم!!
دیگࢪ اصرار مڪن بآشد، بآشد، ࢪفتیم!!
_فاضل نظری
چشمان تو بازارچهی ناز فروشی است
یک عالمه دل پیش تو سرگرم خرید است
#جواد_مزنگی