تا روشنی تو در پگاهم گل کرد
صد پنجره ماه در نگاهم گل کرد
تا صبح به چشم ِروشنت، خیره شدم
خورشید به چشمانِ سیاهم گل کرد
#صفيه_قومنجانی
سرایی را که صاحب نیست ویرانی است معمارش
دل بی عشق میگردد خراب آهسته آهسته
#صائب_تبریزی
نصف شب بوی تو می پيچيد از آن سوی خیال...
تا دمِ صبح اگر زنده بمانم خوب است!
#الهه_سلطانی
سلام عشق من_۲۰۲۱_۱۲_۲۷_۰۸_۳۴_۴۲_۴۹۵.mp3
710.8K
🌼 نواهنگ بسیار زیبا سلام زندگی
🎧 پویانفر
⭕️ یا داعی الله، یا اباعبدالله...
دلت تنگ تو ام امام از اول روز
درگیر غمم مدام از اول روز
هم صحبتتان شود دلم کامرواست
بر صاحتتان سلام از اول روز
#زهرا_آراستهنیا
علم از سخن ناب تو صادر شده باشد
حکمت ز تجلی تو ظاهر شده باشد
از بس که بلند است مقامت چه بگویم
در وصف تو، فهم همه قاصر شده باشد
بر سایه طوبی و جنان فخر فروشد
هر کس که دمی با تو مجاور شده باشد
همسنگ بیانات تو دُرّ و گهری نیست
حرف تو گران تر ز جواهر شده باشد
بشکافته ای معدن علم نبوی را
جز تو چه کسی حضرت باقر شده باشد؟!
تا روی تو را بیند و مدهوش تو گردد
یک عمر پریشان تو جابر شده باشد
یا حضرت باقر مددی کن به گدایت
این لال ز الطاف تو شاعر شده باشد
#عاصی_خراسانی
۱ رجب ۱۴۴۵
در کنج دلم عشق کسی خانـه ندارد
کس جای درین خانه ی ویرانـه ندارد
دل را به کف هر که دهم باز پس آرد
کس تاب نگهـداری دیوانـه ندارد
دربزم جهان جز دل حسرت کش ما نیست
آن شمع که می سوزد و پروانه ندارد
دل خانه عشق است خدا را به که گویم
کآرایشی از عشق کس این خانه ندارد
گفتم مـه من از چـه تو در دام نیفتی
گفتا چه کنم،دام شـما دانه ندارد
در انجمـن عقل فروشـان ننهـم پای
دیوانـه سر صحبـت فـرزانه ندارد
تا چند کنی قصـه ز اسکندر و دارا
ده روز،عمر این همـه افسانه ندارد
#پژمان_بختیاری
پیرم اگر چه با تو جوانم برای تو
هر روز هفته دلنگرانم برای تو
شنبه سکوت تلخ، پر از وهم و جستجو
یکشنبه مثل باد وزانم برای تو
روز دوشنبه پیرهنم رنگ دیگریست
خاکستری نشسته به جانم برای تو
روز سهشنبه عاشقیام تازه میشود
تا یک دهن ترانه بخوانم برای تو
روز چهارشنبه جنون، درد، بی کسی
در بی بهار خویش خزانم برای تو
تا پنجشنبهها که کنار توام و شعر
پر میکشد ز باغ لبانم برای تو
لم میدهم کنار تو در عصر جمعهای
یعنی بمان که با تو بمانم برای تو
روز و شبم ز خواب و خیال تو پر شده است
هر روز هفته دل نگرانم برای تو
#علی_حاجتیان_فومنی
دلم تنگ است و شعر دیگری بر دفترم جاری
شده با بیتهایی مملو از یک درد تکراری
غروب سرد اسفند است و دارد برف می بارد
و تو چشـم انتظار لحظهی زیبای دیداری
تک و تنهایی و سخت است باور کردنش ، اما
نمی آید به دیدارت کسی کـه دوستش داری
عجب شانسی ! موبایل مشترک خاموش … می خندی
اگر چه در دلت چون ابرهای تیره می باری
غزل پشت غزل ، با چشم گریان عشق میورزی
نمیآید به غیر از شاعری از دست تو کاری
خودت هم با خودت درگیری و تاریخ میلادت
تقلا میکند تا از قرارت دست برداری
پریشان میشوی از باور حسی که می دانی
تداخل می کند خواهی نخواهی با خود آزاری
تجسم کن ! در این دنیای لبریز از دو رنگی ها
چگونه میشود خود را به دست عشق نسپاری
نگو از تو گذشته عاشقی ، هر چند می دانم
به من حق میدهی روزی که حس کردی گرفتاری
#رضا_کیانی
#امام_هادی_النقی_ع_شهادت
همین که در تنش زهر شب افتاد
امام هادی از تاب و تب افتاد
چو وارد کردنش در بزم شادی
به یاد عمهجانش زینب افتاد
#سیدمجتبی_شجاع
ای وارث نور و نور هـر آبادی
بوده است کرامت شـما اجدادی
این گمشـده در سیـاهی دنیا را
دریاب و ببخش یا امام هادی( ع)
#محمدجواد_منوچهری
یا عَلِیَّ بنَ مُحَمَّدٍ اَیُّهَا الهادیِ النِّقِیُّ
عشق، پرواز بلندیاست مرا پر بدهید
به من اندیشهٔ از مرز فراتر، بدهید
من به دنبال دل گمشدهای میگردم
یک پریدن به من از بال کبوتر بدهید
تا درختان جوان، راه مرا سد نکنند
برگ سبزی به من از فصل صنوبر بدهید
یادتان باشد اگر کار به تقسیم کشید
باغ جولان مرا بیدروپیکر بدهید
آتش از سینهٔ آن سرو جوان بردارید
شعلهاش را به درختان تناور بدهید
تا که یک نسل به یک اصل خیانت نکند
به گلو فرصت فریاد ابوذر بدهید
عشق اگر خواست، نصیحت به شما، گوش کنید
تن برازندهٔ او نیست، به او سر بدهید
دفتر شعر جنونبار مرا پاره کنید
یا به یک شاعر دیوانهٔ دیگر بدهید
#محمد_سلمانی
مقصود تو این است بی مردن ، بمیرم
فرقی ندارد دوست یا دشمن بمیرم
ترجیح دادم مرگ من با گریه باشد
ترجیح دادی بین خندیدن بمیرم
من عاشق اینم که با تو ما بمانم
تو عاشق اینی که من بی من بمیرم
ترکم نشد از خویشتن تا عشق ماندم
ماندم که تا آرام در میهن بمیرم
دهقان به گاو و یوغ خود پابست و زنده ست
من حاضرم با گاو و گاوآهن بمیرم
با اینکه در کنعانم و کورم ولی کاش،
با خاطرات بوی پیراهن بمیرم
فواره ها رجعت به اصل خویش دارند
من هم به دنیا آمدم تا «زن» بمیرم
#مجتبی_قلیپور
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهادت امام #هادی علیه السلام تسلیت باد
اهل بیت نور
نور تو، روح مرا منزل به منزل می برد
کشتی افتاده در گِل را به ساحل می برد
مرد صحرایی و با تو شوق باران همسفر
بوی بارانت مرا منزل به منزل می برد
عاقل و دیوانه محکوم اند، آری چشم تو
هم ز مجنون می برد دل، هم زِ عاقل می برد
«اهل بیت نور» هستید، «آسمان وحی»، ها!
«جامعه» ما را به شرح این فضائل می برد
ای حبیب غربت تو حضرت عبدالعظیم
شهر ری با اذن تو از کربلا دل می برد
مجلسی که یاد شام انداخت اندوه تو را
گاه سوی طشت و گاهی سوی محمل می برد
کربلا، ظهر عطش، گودال سرخ قتلگاه
اشک هایت عشق را تا آن مراحل می برد
#فاطمه_نانی_زاد
#اشعار_سال_روز_شهادت_امام_هادی_النقی_علیه_السلام
#امام_هادی_النقی_ع_مدح
در پيروي از عشيرهات شيعه شدم
در پرتو حُسن سيرهات شيعه شدم
هادیِ قلوب حق طلب ادرکني
با جامعۀ کبيرهات شيعه شدم
#سیدمحمد_میرهاشمی
#امام_هادی_النقی_ع_مدح
در باغ دعا اگر بهار است از اوست
هر شاخه اگر شکوفهبار است از اوست
برخیز و بخوان زیارت جامعه را
این فصل اگر که پایدار است، از اوست
#غلامرضا_شکوهی
دستــــان دل گــدای تو یا هادی الاُمم
افتــاده ام به پــــای تو یا هادی الامم
عالم نجــــات یابد از آمــــــاج فتنهها
با رایَةُ الهُــــدای تو یا هــــــادی الامم
روشنگران راه هـــــدایتگری به حق
طفلنـــد پیش پــای تو یا هادی الامم
با رحمتت ضمانت شیـــری نمودهای
قربان این سَخای تو یا هـــادی الامم
جدت غریب بود و تو هم مثل او غریب
آخر چه شد خطـــای تو یا هادی الامم؟
آن خاک سامــرای نجیبت عجیب بود
سرمستم از هـــوای تو یا هادی الامم
از یاد من نرفته هنـــوز آن ضریح تو
پــرواز در فــضــای تو یا هادی الامم
جا مانده تکههای دلم ای امین عشق
در کنــج ســامــرای تو یا هادی الامم
معـــذورم از اطالـهٔ ابیــــات ناقصم
شعرم نشد ســزای تو یا هادی الامم
قدر چراغ حسن تو را شعر من که نه
داند فقط خــــدای تو یا هــادی الامم
#بازنشر
#ناهید_خلفیان
بهمن۹۹
45.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#امام_هادی_علیهالسلام
▪️مدحومرثیه؛
تو بهما راه را نشان دادی
#حاج_سیدمهدی_میرداماد
#مجتبی_خرسندی
📝گروه ادبی یاقوت سرخ
سوزد جگرم
ای از غم تو بر جگر سنگ شراره
وی در همه عمر ستم دیده هماره
سنگینی اندوه تو از کوه فزون تر
غم های فراوان تو بیرون ز شماره
فوجی پی آزار دلت دست گشودند
قومی ز دفاع تو گرفتند کناره
سوزد جگرم بر تو که با پای پیاده
همراه عدو رفتی و او بود سواره
تو آیه تطهیری و دشمن به چه جرأت
با جام میِ خود به سویت کرده اشاره
از تیغ زبان زخم فراوان به دلت بود
از زهر ز پا تا به سرت سوخت دوباره
تا ماه جمالت به دل خاک نهان شد
بر چهره ز چشم حسنت ریخت ستاره
#غلامرضا_سازگار
4_5942975461842750547.mp3
12.14M
ای نجل جواد، ابنِ رضا، حضرت هادی؛#شهادت_امام_هادی