eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
2.1هزار ویدیو
95 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
با آینه، آب و آسمان هم‌کیشم آرامم و گاه‌گاه در تشویشم ای خوب‌تر از خوب خودت می‌دانی غیر از تو به هیچ‌کس نمی‌اندیشم
﷽ ━━━━💠🌸💠━━━━ هرگز مگو که زینب کبری وفات کرد زینب کنار جسم حسینش شهید شد ━━━━💠🌸💠━━━━ ؟
افتاده دوباره ماهِ شب بر دوشم سرما زده چای آتشی می‌نوشم خورشید بیا دوباره دلگرمم کن از هر طرفی شعله بکش در گوشم
هدایت شده از آبادی شعر 🇵🇸
حسین بود و تو بودی تو خواهری کردی حسین فاطمه را گرم یاوری کردی غریب تا که نماند حسین بی عباس به جای خواهری آنجا برادری کردی گذشتی از همه چیزت به پای عشق حسین چه خواهری تو برادر؟ که مادری کردی تو خواهری و برادر تو مادری و پدر تو راه بودی و رهرو تو رهبری کردی پس از حسین چه بر تو گذشت وارث درد! به خون نشستی و در خون شناوری کردی به روی نیزه سر آفتاب را دیدی ولی شکست نخوردی و سروری کردی چه زخم‌ها که نزد خطبه‌ات به خفاشان زبان گشودی و روشن سخنوری کردی زبان نبود خود ذوالفقار مولا بود سخن درست بگویم تو حیدری کردی تویی مفسر آن رستخیز ناگاهان یگانه قاصد امت پیمبری کردی بدل به آینه شد خاک کربلا با تو تو کیمیاگری و کیمیاگری کردی من از کجا و غزل‌گفتن از غم تو کجا؟ تو ای بزرگ خودت ذره پروری کردی 🏴
هدایت شده از بارش‌های قلم من
9.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
◾️▪️ غريب تا كه نماند حسينِ بی عباس، به جای خواهری آنجا برادری کردی... ▪️شعرخوانی آقای اسفندقه در وصف حضرت زينب (سلام الله عليها) در حضورامام خامنه ای
السلام علی قلب زینب الصبور 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 گرچه با هر خطبهٔ خود روشنی می آفرینی خسته از دنیای خالی از حسینِ این زمینی درد و داغ سینه ات هر روز مثل روز اول مرهمی پیدا نشد بر روی زخمی این چنینی صبر هجده ماهه بر دوری، تو را خم کرده زینب تو همانی که نشد یک روز دور از او نشینی کربلا و کوفه و شامت مگر می رفت از یاد آه..ای پیغمبر خون و شهادت، کلّمینی با دلی افسرده و لبریز از اندوه و حسرت چشم بر هم می گذاری تا گل خود را ببینی حال دیگر مثل مادر بر لبت لبخند داری می روی تا با حسینت تا ابد خلوت گزینی هفتم بهمن ۱۴٠۲
نگاه.... نمی‌کُند به غم و رنج طولِ راه نگاه کسی که می‌کُند از عمق جان به ماه نگاه اگر که پلک زدن مانعش شود حتی دوباره می‌کند از بعد هر نگاه، نگاه اگر که ابر شده حائلش به وقت نگاه کشیده آه پس از آن و بعد آه نگاه مجال ناب تماشایِ او نمازِ شبش به شوقِ دیدنِ او کرده هر پگاه نگاه که گفته لشکر او کوچک‌است ؟!،می‌آید سوارِ محملی از نور یک سپاه نگاه شدند کشته پسرهای او چه غم دارد که می‌دهد به غریبیِ او پناه نگاه یقین که حضرتِ زینب(س) شهید شد وقتی نمود بر تن خونین به قتلگاه نگاه مرید مکتب زینب(س)شدم یقین دارم که می‌کند به منِ زارِ رو سیاه نگاه
السلام علیک یا عمتی یا زینب سلام الله علیها. عشق، جانِ صدهزاران را به آسانی گرفت آه،عشق تو چرا اِنقدر قربانی گرفت؟!! در میان روضه‌ها و داغ‌ها و دردها صبر تو از چشم ما اشک فراوانی گرفت تا نشستم بین هیات زیر چتر پرچمت نام تو آمد،خودت دیدی،چه بارانی گرفت نه فقط مداح میگیرد صدایش از غمت بغض شیخ مجلست هم در سخنرانی گرفت در دو دنیا دستهای او به جایی بند نیست غیر این در دست را هر کس به دامانی گرفت در هجوم بی کسی ها روسریَت را کشید ریخت بر هم موی تو،دنیا پریشانی گرفت سربه‌سر، بر روی نی با چادر خاکیِ تو بسته شد سرها اگر یک ذره سامانی گرفت شک ندارم بین آن گودال خونی هم حسین با حضور تو کنار پیکرش جانی گرفت عشق کاری کرد که در سوریه آمد نسیم کل ایران را نمیدانی چه طوفانی گرفت عشق تو خیلی گرانمایه هست،خیلی عمه جان فکر کن!!! از دست ما قاسم‌ سلیمانی،گرفت
هدایت شده از 🦋بر بال غزل🦋
9.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
◾️▪️ غريب تا كه نماند حسينِ بی عباس، به جای خواهری آنجا برادری کردی... ▪️شعرخوانی آقای اسفندقه در وصف حضرت زينب (سلام الله عليها) در حضورامام خامنه ای @barbaleghazal2023🦋
🥀🥀
نه تنها در وداع تو جدا شد جان من از من که می‌آمد صدای ناله‌های پنج‌تن از من از آن‌جایی که وابسته‌ست جان من به جان تو جدا کردند سر از تو؛ جدا کردند تن از من میان معرکه هم زخم، هم جان‌باختن از تو میان خیمه‌ها هم سوختن، هم ساختن از من تو زیر خنجرش بودی و محکوم تماشا من گلوی زیر خنجر از تو؛ دست و پا زدن از من دلم خوش بود با پیراهنت آن‌هم به غارت رفت پس از تو رَخت بَر بسته‌ست شوقِ زیستن از من غریبم آن‌چنان در سرزمین مادری بی تو که می‌پرسد نشانی‌های زینب را وطن از من "ملامتگو چه دریابد میان عاشق و معشوق" کسی نشنید جز "توصیف زیبایی" سخن از من از آن بُت‌خانه‌ها چیزی نماند آن‌جا که بر می‌خاست طنین تیشه‌ی پیغمبرانِ بُت‌شکن از من منم حُسنِ خِتام باشکوهِ داستان تو پس از این اسوه می‌سازند اساطیر کهن از من
. ▪️در رثای حضرت زینب کبری سلام‌الله‌علیها مصیبت هم گریبان چاک زد از داغ هجرانش که او ام‌ّالمصائب بود جان ما به قربانش قیام کربلا مدیون صبر و خطبه‌های اوست مصفا کرد نهضت را به اشک همچو بارانش شکست و خم شد و افتاد از پا باغبان عشق که در یک روز پرپر شد همه گل‌های بستانش چو حیدر خطبه خواند و کرد ویران کاخ ظالم را زبان حقّ او شد پیش دشمن تیغ برّانش به‌ظاهر دست او در بند ظلم و کینه بود اما جهان ظلم و جور و کینه شد در بند زندانش پس از داغ برادر میل آب و نان نبودش هیچ که اشک چشم شد آب و فغان و ناله شد نانش چنان با تار و پود جان او ممزوج بود ایمان که ایمان کرده صد اقرار بر توحید و ایمانش حیا و حجب و عفت وام‌دار چادر پاکش شکیب و صبر و مهر و قهر در خیل غلامانش ندارد مثل و مانندی، به آه سینه‌اش سوگند زنی چون او نمی‌آید، به گیسوی پریشانش سلام ما بر آن قلب صبور و جسم رنجورش درود ما بر آن عزم و قیام و عقل و عرفانش خدایا، ما فدایی‌های راه و مکتبش هستیم به‌زودی قسمت ما کن شهادت پیش چشمانش ✍️ 🏴