eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.5هزار دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
1.8هزار ویدیو
26 فایل
راه ارتباط با آبادی شعر: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴 اشعار _________________ ناگهان دشت بلاخیز پر از هلهله شد کوفه با شام سر غارت ما یک دله شد تب غارت به همه دشت سرایت می‌کرد با سرت خولی نامرد تجارت می‌کرد از خدا بی خبران هیچ ندارند احساس معجرم دل نگران است کجایی عباس؟ آتش و دود که سمت حرمت می‌آمد نیزه‌ای بود که سمت حرمت می‌آمد جای یک نیزه به پهلوی سکینه می‌سوخت خیمه در آتش کینه‌ مدینه می‌سوخت دست از جیب خیانت همه بیرون کردند گوش‌ها را به خشونت پر از خون کردند هر که در غائله بی بهره ز گودال شده دست او طالب ارزانی خلخال شده در هیاهوی حرم پیرهنت را بردند نیمه شب بود عقیق یمنت را بردند قطره‌ای آب حرم را چه مشوش کرده این رباب است سر قبر علی غش کرده گرد خیمه خبر تلخ تری می‌گردد نیزه‌ حرمله دنبال سری می‌گردد 🔸شاعر: __________________________ 😭😭😭😭
روز عاشورا هراسان بود دشمن تا شنید بعد عباسِ علی (ع) پرچم به دوش زینب (س) است ┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈ ┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈
ای کاش شهیدان خدا زنده نبودند عباس نمی‌دید که زینب تک و تنهاست
. ▪️زینب که از خدا صلوات مکرّرش زیبد که بعد فاطمه خوانند کوثرش ▪️آن شیر دخت شیر الهی که گفته اند در خاندان شیر خدا شیر دیگرش ▪️زهرای دوّمی که نشد در تمام عمر عبّاس بی اجازه نشیند برابرش ▪️علاّمۀ معلّمه نادیده ای که بود تیغ سخن به خطبه چو شمشیر حیدرش ▪️این است آن ستم کُش دوران که در نبرد کرب و بلا و کوفه و شام است سنگرش ▪️کوفه مدینۀ نبوی بود و مسجدش گویی که بود حضرت زهرا سخنورش ▪️زینب، کدام زینب؟ آنکو که زنده ماند خون حسین با نفس روحپرورش ▪️زینب، کدام زینب؟ دختی که مصطفی در چهره دید صورت زهرای اطهرش ▪️کرب و بلا و کوفه نه، شهر دمشق نه گردید کلّ عالم هستی مسخّرش
ای درد و بلای تو بجانم جان میدهم و تو را بخوانم باز آی حسین من کجایی پایان بدهی بر این جدایی یادم نرود چه ها کشیدی در بارشِ نیزه ها چه دیدی تا حرمت تو شکست دشمن بر سینۀ تو نشست دشمن آندم که مرا صدا زدی تو دیدم که چه دست و پا زدی تو وقتی که سرت برید قاتل فریاد سرم کشید قاتل طفلان تو در نظاره بودند اعضای تو پاره پاره بودند دیدم که به پیکرت چه ها رفت دیدم که سرت به نیزه ها رفت هم نعشِ تو، غرق نور دیدم هم زیر سُمِ ستور دیدم سرها که به نیزه رفت بالا پس شعله ز خیمه رفت بالا در شعله امام خود که دیدم من مرگ به جان خود خریدم تا حرفِ فرار را شنیدند یک یک همه کودکان دویدند هر که بسویی ز بیم میرفت معجر ز سر یتیم میرفت دشمن که دریده بود و خندان غارت به حرم نمود آسان دیدی چه گذشت بر حریمت کردیم ز مقتلت عزیمت یک باغِ بخون نشسته دیدیم بس نیزۀ سر شکسته دیدیم دیدیم تو را که سر نداری افتادی و بال و پر نداری دختر چو نمود با پدر راز شد حملۀ تازیانه آغاز در هجمۀ بی هوای عدوان بودم سپر بلای طفلان پیشِ همه حرمتم شکستند دستان مرا طناب بستند بردند مرا به سربزیری همراه حرامیان اسیری ما را به سرود و ساز بردند بر ناقۀ بی جهاز بردند از کرب و بلا غم و بلا بود تا کوفه و شام، ابتلا بود در کوفه شدیم ما به زندان در شام شدیم کنج ویران داغ تو ز عمر، سیرمان کرد غمهای رقیه پیرمان کرد حالا منم و قد خمیده مرگِ منِ دل غمین رسیده باز آی که تشنۀ وصالم رحمی، مددی أخا به حالم بازآ که دهَم به بی قراری پیراهن کهنه یادگاری محمود ژوليده
. چگونه داغ‌ها را می‌گذارد پشت سر زینب کجا؟ کی؟ می‌گذارد چشم بر هم در سفر زینب فقط با دیدن عباس دائم زنده می‌گردد تمام خاطراتی را که دارد از پدر زینب به جز آن روزهایی که به همراه برادر بود ندیده روز خوش در زندگی از هر نظر زینب جگرسوز است داغش مثل اقیانوسی از آتش اثر بخش است آهش، چون دعا وقت سحر زینب اگر چه بر فراز نیزه "رد الشمس" را دیده ولی با خطبه‌هایش می‌کند "شق القمر "زینب طنین خطبه‌هایش در دل افلاک می‌پیچد و کاخ ظالمان را می‌کند زیر و زبر زینب دل اهل حرم با بودنش گرم است و شکی نیست که بوده یک تنه اندازه‌ی صد‌ها نفر زینب خبر دارم که در طول مسیر، از کربلا تا شام نبوده لحظه‌ای از حال طفلانْ بی‌خبر زینب خبر دارم تنش با تازیانه گرم صحبت بود زمانی که برای کودکان می‌شد سپر زینب شبیه کوه یا آتشفشانی ابری و خاموش گذشته از کنار خیمه‌های شعله‌ور زینب رباب و ام کلثوم و رقیه، حضرت سجاد اگر چه داغ‌ها دیدند اما بیشتر زینب زمانی که حسین آرام می‌زد دست و پا در خون کبوتروار در گودال می‌زد بال و پر زینب شکسته‌تیر‌ها و نیزه‌ها را زد کنار اما صدای آشنایی را شنید از دور و بر زینب صدای ناله‌ی مادر می‌آمد از دل گودال شبیه ناله‌هایی که شنید از پشت در زینب ✍ .
دریا شده، هر قطره به تو رو زده است ایـوب، مقـابلِ تـو زانـو زده است ایثار و صداقت و حیا، حضـرت صبر در قلـبِ حسینی تو اردو زده است صلی الله علیک یا عقیله العرب یا زینب محمدجواد منوچهری
Seyede-Zeinab128.mp3
3.7M
نماهنگ زیبای سیده زینب ❤️ با اجرای رضا پیروی (س)💐🌹
نگاه.... نمی‌کُند به غم و رنج طولِ راه نگاه کسی که می‌کُند از عمق جان به ماه نگاه اگر که پلک زدن مانعش شود حتی دوباره می‌کند از بعد هر نگاه، نگاه اگر که ابر شده حائلش به وقت نگاه کشیده آه پس از آن و بعد آه نگاه مجال ناب تماشایِ او نمازِ شبش به شوقِ دیدنِ او کرده هر پگاه نگاه که گفته لشکر او کوچک‌است ؟!،می‌آید سوارِ محملی از نور یک سپاه نگاه شدند کشته پسرهای او چه غم دارد که می‌دهد به غریبیِ او پناه نگاه یقین که حضرتِ زینب(س) شهید شد وقتی نمود بر تن خونین به قتلگاه نگاه مرید مکتب زینب(س)شدم یقین دارم که می‌کند به منِ زارِ رو سیاه نگاه