eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.5هزار دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
1.8هزار ویدیو
26 فایل
راه ارتباط با آبادی شعر: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از ✨نجوای دل✨
شرمنده که با روی سیاه آمده‌ام با کوله‌ای از جرم و گناه آمده‌ام از بس که خدا در رمضان می‌بخشی من هم به امید یک نگاه آمده‌ام
🌼
پایان شعبــــان رسیده مـرا پاڪ ڪن حسیــن ایـــن دل براے ماه خدا روبراه نیسٺ 🌙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گه دهان تنگ مى بوسم  به  مستى ، گاه چشم پيش مستان هيچ فرق از پسته و بادام نيست ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
دلمرده‌ایم و یاد تو جان می‌دهد به ما قلبیم و بودنت ضربان می‌دهد به ما ماهِ خدا دومرتبه بی ماه روی تو دارد بشارت رمضان می‌دهد به ما برگرد! ای که لحظه‌ی افطار، عاقبت یک روز دست‌های تو نان می‌دهد به ما روزی سه بار غرق غریبی و بی کسی‌ است حسی که بی تو وقت اذان می‌دهد به ما این ماه، فرصتی‌ است که باز عاشقت شویم ماه خدا دوباره زمان می‌دهد به ما امسال میهمان جد تو هستیم، جانْ حسین نامی که اشک‌های روان می‌دهد به ما حالا که سفره، سفره‌ی عشق است پس خدا هرچه بخواهد این دلمان، می‌دهد به ما بی شک حواله‌ی همه‌ امسال کربلاست مزدی که آخر رمضان می‌دهد به ما
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌼
بسم‌الله الرحمن الرحیم دعای اول ؛ خدا ظهور ما برسان
هر که دارد هوس عشق و صفابسم الله هر که باشد بسرش شوق لقابسم الله وا شده سفره ی قرآن و دعا پیش آیید هر که دارد هوس ((ماه خدا)) بسم الله
عشق در جان است، بسم الله الرحمن الرحیم عشق  جانان است، بسم الله الرحمن الرحیم عشق در توحید و حمد و چارقل ،یا ان یکاد یا که فرقان است، بسم الله الرحمن الرحیم عطر گل پیچید بشتابید، ای پروانه ها عشقباران است ، بسم الله الرحمن الرحیم در به روی قاصد نوروز بگشا،زمهریر روبه پایان است،بسم الله الرحمن الرحیم نوشدارو مرهم جسم است و روح خسته را عشق درمان است، بسم الله الرحمن الرحیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"به ماه مهر و محبت" سلام سفرهٔ گستردهٔ خدا، رمضان! سلام ماه سحرهای آشنا، رمضان! سلام رویش باران، سلام جوشش رود سلام شهرِ غزل‌های روشنا رمضان! سلام لحظهٔ افطار و شورِ فیض غروب درود فصل مناجات و ربنا، رمضان! چه مهربان و صمیمی رسیده‌ای از راه خوش‌آمدی و گل آورده‌ای، بیا رمضان! بیا و در ضربانم اذان نور بریز بهار آینه‌خیزِ پر از بها، رمضان! به حقّ اشهد ان لا اله الا الله که نیست جز تو کسی میزبان ما، رمضان! سلام ماه ابوحمزه و تبِ شب قدر درود ساعت غم‌های با صفا رمضان! سوار بال ملائک مرا ببر تا اوج مرا ببر به ملاقات ابرها رمضان! مرا ببر به جهانی پر از نگاه و سکوت مرا ببر به تماشای ناکجا رمضان! مرا ببر به زلالی، مرا ببر به حضور مرا ببر به سحرهای بی‌ریا رمضان! مرا ببر به زمانی ورای وقت زمین مرا ببر به شبِ رویش صدا، رمضان! گلوی زندگی‌ام خشکِ درد بی‌نفسی است ببار در ریه‌هایم کمی هوا رمضان! تمام هستی من در مصاف تیر غم است بدوز بر دل من جوشنِ دعا رمضان! خوش‌آمدی و صفا کرده‌ای، بیا ای خوب! سلام سفرهٔ گستردهٔ خدا رمضان!
رسید ماه تو و دل هنوز مانده سیاه بتاب بر دل تاریک و مرده یا الله نگیر خرده که با دست خالی آمده‌ام نداشت این دل بیچاره در بساطش آه
ماه رمضان آمد و شد جان تازه شد عطر خوش بهار قرآن تازه در ماه خدا و ماه مهمانی دوست شد جان و دل از دعوت جانان تازه
هم آینه‌ی روح و روانی رمضان هم باعثِ آسایشِ جانی رمضان با عشق، دوباره میهمانت شده‌ایم تو ماه ِخدایِ مهربانی رمضان
کریمی-خدایا-ببخش.mp3
1.27M
عمر داره می‌شه تباه، خدایا ببخش... 😔
بگذار برای دلبرم ناز کنم با ذکر حسین (ع) روزم آغاز کنم افطاری روزه ی خودم را امشب با بوسه به مهر کربلا باز کنم
دیدی که یار چون ز دل ما خبر نداشت ما را شکار کرد و بیفکند و برنداشت ما بی‌خبر شدیم که دیدیم حسن او او خود ز حال بی‌خبر ما خبر نداشت ما را به چشم کرد که تا صید او شدیم زان پس به چشم رحمت بر ما نظر نداشت گفتا جفا نجویم زین خود گذر نکرد گفتا وفا نمایم زان خود اثر نداشت وصلش ز دست رفت که کیسه وفا نکرد زخمش به دل رسید که سینه سپر نداشت گفتند خرم است شبستان وصل او رفتم که بار خواهم دیدم که در نداشت گفتم که بر پرم سوی بام سرای او چه سود مرغ همت من بال و پر نداشت خاقانی ارچه نرد وفا باخت با غمش در ششدر اوفتاد که مهره گذر نداشت
امیدی بر جماعت نیست، می‌خواهم رها باشم اگر بی انتها هم نیستم بی ابتدا باشم چه می شد بین مردم رد شوی آرام و نامرئی که مدتهاست میخواهم فقط یک شب خدا باشم اگر یک بار دیگر فرصتی باشد که تا دنیا - بیایم دوست دارم تا قیامت در کما باشم خیابانها پر از دلدار و معشوقان سر در گم ولی کو آنکه پیشش میتوانم بی ریا باشم؟ کسی باید بیاید مثل من باشد، خودم باشد که با او جای لفظ مضحک من یا تو، ما باشم یکی باشد که بعد از سالها نزدیک او بودن به غافلگیر کردنهای نابش آشنا باشم دلم یک دوست میخواهد که اوقاتی که دلتنگم بگوید خانه را ول کن بگو من کی، کجا باشم؟
رمضان! حال دل پیر مرا می‌فهمی تو فقط این‌همه تاخیر مرا می‌فهمی آمدی خانه معطر شده از یاد خدا یا مجیر و غم تکبیر مرا می‌فهمی نان و شعر است سحر با قلمی خون‌به‌جگر عذر تقصیر فراگیر مرا می‌فهمی دم افطار دو تا نلبکی و آب حیات تشنگی‌ها شده تکثیر، مرا می‌فهمی ذکر العفو، شب قدر، ببین قطرهٔ اشک_ می‌چکد از رخ تزویر، مرا می‌فهمی؟ رمضان! خوب شده باز تو را می‌بینم تو فقط این‌همه تاخیر مرا می‌فهمی!
عیار روزه‌ی ما گریه بر "حسین" باشد هزار خیر در این گـریه‌ها رسید بـه ما
‍ امشب درون سینه ی تنگم قرار نیست آنقدر بی خودم که مرا اختیار نیست جا مانده رد پای غمت روی صورتم این دور های آخر من بر مدار نیست گم کرده ام دوباره دلم را میان راه گویا زمانه با دل من سازگار نیست باید قبول کرد زمانه عوض شده ست دنیا به کام مردم این روزگار نیست دیگر نکو نمی شود این سالهای شوم گل می دمد ولی خبری از بهار نیست افتاده باز کار دل من به دست تو کاری که دست غیر تو باشد که کار نیست