eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
2هزار ویدیو
76 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
در مهلکه‌ی جنونم انداخته‌اند اندوه به اندرونم انداخته‌اند نوحم، که به گرداب گرفتار شده از کشتی‌ خود برونم انداخته‌اند
به احتیاط ز دست خضر پیاله بگیر مباد آب حیاتت دهد به جای شراب
بیا ای دل اینجا تمامش شفاست تبرک بجوی این فضا کیمیاست کسی که غمت را به جان می‌خرد علی بن موسی الرضا المرتضاست
من به شوق دیدنش تا صبح بیدارم ولی او برای دیگری صبحانه حاضر می‌کند...
صدف می‌ریزد از دامانت ای بــانـوی ِ رویایی چو دستی می‌کشی گل می دهد فصل ِ شکوفایی صـدای ضجه از لای ورقهایم  نـمـی‌آیــد؟! غـزل جان می‌دهـد از دوری دست مسیحایی قـرار این بـوده خورشیدی بیاویزی بـه دنیایـم تنور انتظـار چشم من یـخ زد...نمی‌آیی؟ بریز از سقف ِپـائیزم، شبی سر ریز ِباران را عطش را مــژده‌ی آب آور ای ابــر ِ اهــورایی درون ِتنگ،چون ماهی به خود می‌پیچم ازحسرت کــه دریـا را مگـر بــاز آورد فـانـوس ِ دریایی تمام ِ جـاده‌ها، احرام ِ دیـدارت بــه تن دارند پل ِ رنگین کمان را پـله کن روزی که بـازآیی بـه بند ِ بـاد مــی‌آویـزم امشب، رخت ِچشمانم تـکانـد خستگیهـایم اگــر امـــری بفـرمایی                              
بـــــارها با طرز وحشتنـــــاک قلبش می‌شکست هر سری میــرفت در هر لاک قلبش می‌شکست خسته از تکــرار میـــشد محض مقــداری جنون بر سرش انگــــار میـزد پـــاک قلبش می‌شکست با حســــادت کـــــام از سیگـــار محکم می‌گرفت روح میشد باد٬ جسمش خـاک٬ قلبش می‌شکست مسئله این است بـــــودن یا نبــــودن .. عـاقبـت در مقـــــام آدمـی شکــــاک قلبش می‌کشست بـار و بندیــلی که میـــشد جمع تنهــا بغض بود قبل حرکت داشت شاید ساک قلبش می‌شکست  
ای برتر از خیال محالی که داشتم! بالاتر از توهم بالی که داشتم! طوفان رسید و برگ و بَرَم را به باد داد پیش از رسیدن دلِ کالی که داشتم این کوره رودهای گِل‌آلود از کجاست؟ کو چشمه‌ی عمیق و زلالی که داشتم؟ حال غزال بود و مجالِ غزل مرا آن حال کو؟ کجاست مجالی که داشتم؟ کِی می‌شود به روی تو روشن چراغ چشم؟ روشن نشد جواب سوالی که داشتم باری مگر ز شوقِ نگاهِ تو بردَمَد آن آفتاب رو به زوالی که داشتم!
صبح و شامم بر مراد است و شب و روزم به‌خیر صبح با آغوش تو، شب نیز در آغوش تو🥰 ()
هدایت شده از پروانگی 🇵🇸
برخیز که یک روز جدید آمده است با نور و سرور با امید آمده است لبخند بزن به روی دنیا جانم شب پر زده و صبح سپید آمده است @eitaaparvanegi
جز حب مرتضی و به جز بغض منکرش چیزی برای محشر کبری نمیبریم ما با وجود حضرت زهرا و مرتضی ای بچه شیعه ها همه با هم برادریم رزمایش توان تشیع شد اربعین آماده های ارتش کرار آخریم تنها چراغ روشن شب‌های غیبت است ما سر سپردگان اشارات رهبریم در حسرت زیارت زهرای مرضیه دل را به سمت حضرت معصومه می‌بریم
هدایت شده از ورود عاقلان ممنوع
پرده بردار که از چشم خمارت بانو صبح یکشنبه ی شهر غزل آغاز شود
🌼