eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
2.5هزار ویدیو
105 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
نسیم روضه و عزا وزیده سوی صحن‌ها سلام ثامن الحجج ، سلام صاحب عزا
هر کجا رفتیم داغی بر دل ما تازه شد سوخت آخر جنس ما از گرمی بازارها
به تعلیم بشر مولای مکتب هرزمان برخاست به تأییدش خدا فرمود: برپا! پس جهان برخاست شگفت‌انگیز توحید مفضل شعله‌ور می‌شد که وقت خواندنش دود از سر افلاکیان برخاست میان شیعیان با او، حکومت فتنه می‌انداخت تقیه نشر پیدا کرد و فتنه از میان برخاست و مفتاح الحقیقه قفل‌های بسته را وا کرد و مصباح الشریعه نور شد تا آسمان برخاست چنان مور و ملخ عرفان کاذب رخنه در دین کرد که صادق با لوای حق به جنگ غالیان برخاست کسی که کربلا را در قیام علم او آموخت در این مکتب همیشه سربلند از امتحان برخاست زُراره، حِمْیَری، جابر، امینی، مجلسی، طوسی تبار دوستان در اصل از این دودمان برخاست غبار قبر حیدر را نخستین بار او بوسید پس از آن بوسه، در شهر نجف آن آستان برخاست چو هارون در تنور امتحانش می‌توان افتاد ولی از سُفره‌ی مِهرش چگونه می‌توان برخاست :: پسر یک‌بارِ دیگر ارث غربت برد از مادر دوباره در مدینه آتشی از آشیان برخاست میان کوچه می‌افتاد و هی می‌گفت وا اُمّاه! بمیرم من که از جانش نوای الامان برخاست دل اولاد او خون شد که او در کاخ حمرا رفت همینجا بود که آه از نهاد روضه‌خوان برخاست گمانم روضه‌ی شیخ الائمه این سخن باشد کجا در مجلس منصور، چوب خیزران برخاست؟! امان از مجلس شام و امان از خاطرات تلخ که طفلی بر زمین افتاد هرجا ساربان برخاست :: رقیه گوشه‌ای زانو بغل کرد و به خود می‌گفت چرا بابا سرت آمد، ولیکن بوی نان برخاست
هی میرویم و جاده به جایی نمی‌رسد قولی که عشق داده، به جایی نمی‌رسد چون کوه، پای حرف خودم ایستاده‌ام کوهی که ایستاده، به جایی نمی‌رسد! دریا هنوز هست ولی مانده‌ام چرا این رود بی اراده به جایی نمی‌رسد؟! دنیا همیشه عرصه‌ی پیچیده بودن است دنیا که صاف و ساده به جایی نمی‌رسد! تاریخ را ورق زدم و مطمئن شدم هرگز کسی پیاده به جایی نمی‌رسد ما را برای در به دری آفریده‌اند هی می رویم و جاده به جایی نمی‌رسد من حاضرم قسم بخورم مست نیستم این چند جرعه باده به جایی نمی رسد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از شعـرهـای نـاب
﷽ ━━━━💠🌸💠━━━━ هرچه داریم از خدای صادق است شیعه زنده با عطای صادق است مد شده بازار گمراهی فروش بیمه هستیم، از دعای صادق است ━━━━💠🌸💠━━━━ @sherhaye_nab
بسم الله الرحمن الرحیم صدق اول هر منبر و کتاب و رساله زینت نام بلند توست قباله از تو نوشتند سالیان و نگنجید شرح حدیث تو در هزار مقاله چشم همه بوده بر جمال تو روشن عقل بشر مانده در علوم تو واله ماه شب تار دین تویی و کشیده‌ست نور خداوند گرد روی تو هاله هرکه ندارد تو را، یقین که همیشه از طرف چاه رفته است به چاله آن‌چه کلام تو بود؛ تالی قرآن آن‌چه نبود از تو؛ نیست غیر زباله عشق تو در شیعه ارث نسل‌به‌نسل است بنده‌ی عشقیم ما سلاله‌سلاله عالم دهر است هرکسی که بنوشد از اقیانوس علم تو دوپیاله هرچه نوشتیم از مقام تو کم بود از تو سرودن نمی‌رسد به اطاله غربت تو رازدار داغ مدینه‌ است لعن خدا باد بر مذاهب ضاله صحن تو خاکی شده‌ست، حکمتش این بود تا که بروید به خاک پاک تو لاله شامل لطف خدا شده‌ست هرآن‌کس سر بدهد در عزای جدّ تو ناله هاتفی از غیب در حوالی روضه داد دلم را به این گریز حواله؛ «نای دویدن به پای اسب ندارند... پیر محاسن سفید و طفل سه‌ساله» منتقم اهل‌بیت می‌رسد از راه وعده‌ی صدق خداست _جَلَّ‌جَلالِه _
-_ ما شیعیان صادقِ حضرت نبوده ایم💔 اما محب حضرتِ صادق که بوده‌ایم ما را قبول کن به درت ایهاالعزیز در کاسه‌های خالی‌مان مغفرت بریز _ایهام🥀 .
🏴 شهادت امام صادق (ع) تسلیت باد. هزار طائفه آمد، هزار مکتب رفت و ماند شیعه که «قال الامامُ صادق» داشت
معروف شد از نام تو آیین ناب جعفری ای صادق آل نبی! آیینه‌ی پیغمبری تا مرشد مکتب تویی تا صاحب مذهب تویی دارد مسیر شیعیان تا روز آخر برتری با ذوالفقار علم تو دیو جهالت کشته شد دستت مریزاد ای سلحشوری که ابن الحیدری بین مذاهب مذهبت دری درخشان بوده است در رهبری از رهبران صد گردن و صد سر سری راهت چراغ منزل عشقی حقیقی بوده‌ است از طالبان راه حق با یک نظر دل می‌بری خرمهره‌ی ما را ببین آیا به دردت می‌خورد هرچند می‌دانم فقط مرجان و لؤلؤ می‌خری
کاش من هم به لطف مذهب نور تا مقام حضور می رفتم کاش مانند یار صادقتان بی امان در تنور می رفتم علم عالم در اختیار شماست جبر در این مسیر حیران است چشم هایت طبیب و بیمارش یک جهان جابر بن حیان است روز و شب را رقم بزن آخر ماه و خورشید در مُرکّب توست ملک لا هوت را مراد تویی آسمان ها مرید مذهب توست قصه تکرار می شود یعنی باز هم در مدینه عاشق نیست کوچه در کوچه شهر را گشتم هیجکس با امام ، صادق نیست خواب دیدم که پشت پنجره ها روبروی بقیع گریانم پابه پای کبوتران حرم در پی آن مزار پنهانم گریه در گریه با خودم گفتم جان افلاک پشت پنجره هاست آی مردم ! تمام هستی ما در همین خاک پشت پنجره هاست
غزلی به پیشگاه امام ششم روزگاری شراب‌های جهان، مست چشمان عاشقت بودند رودهای زلال دشت‌به‌دشت، سالکان مناطقت بودند ای شمیم تو عطر شب‌بوها! اوج سرمستی پرستوها! مرغزاری که بچّه‌آهوها! نافه‌چین شقایقت بودند مثنوی‌مثنوی: ترانه: دلت، از خزر تا مدیترانه: دلت رود بودی و گوش‌ماهی‌ها، قدر صدموج عاشقت بودند نام تو راز هشتمین خنده، ششمین ماهتاب تابنده روح نورانی‌ای که مغرب‌ها، سایه‌بوس مشارقت بودند ای رخت آفتاب را مصباح! روی بگشا که فالق الاصباح ای تو که صبح‌های کاذب هم عاشق صبح صادقت بودند سوره‌سوره پر از شکوفه شدی، سبز کردی خزان زندان را شب قدری که پاسبانان هم، محو قرآن ناطقت بودند تو پُر از نور و آسمان دل تو، تو علی بودی و مقابل تو_ ناکثینی که عهد کین بستند، ناکسانی که مارقت بودند پیشِ رو یا امام می‌گفتند، پشت سر با تو تیغ و خون بودند دشمنان هزاررنگی که دوستان منافقت بودند شعله‌شعله زبانه آتش شد، ایستادیّ و خانه آتش شد در و دیوار شعله‌ور تنها شیعیان موافقت بودند "مارقان" از تو پیش افتاده، "زاهقان" خسته، پشت بر جاده اندکی پابه‌پای تو ماندند لازمانی که "لاحقت" بودند کوچه‌های مدینه آن ایّام، ریگ‌در‌ریگ با درود و سلام هم‌نوا با کبوتران بقیع زائران دقایقت بودند وصف شیخ‌الائمه درخور توست، ای که منصور و ریزه‌خوارانش گیج و انگشت بر دهان یک‌عمر، آفرین‌گوی خالقت بودند تو همان نجم ثاقبی که هنوز، شب تاریک مست هیبت توست جبل‌الطارقی که طوفان‌ها خیره در برق طارقت بودند نه فقط حنبل از تو فقه آموخت، از کلام ابوحنیفه بپرس سال‌ها شافعی و مالک هم جزوه‌خوان حقایقت بودند @mmparvizan