eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
2.1هزار ویدیو
95 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
نورچشمم چشمته واکو عدل پیش پاته خوب تماشا کو عدل ور نده دست از کتاب و مدرسه هر چه زودتر خودته ملا کو عدل هر رهم جوجو مکش خط ور کاغذ دفتر مشقت رخوانا کو عدل پیش هر کس قدته هی خم مکو ای فنر ر از کمر واکوعدل با رفیقای خوب و دیندار و درست ری ب کوه و دشت و صحراکو عدل شیر خشکی باش و در دریا نهنگ شعله ور بر امواج دریا کو عدل گاه و وقتم نصف شو از جا وخز یاد زینب یاد زهراکو عدل گاه و وقتم یه صفحه یم قران بخون رد مرو تفسیر ومعنا کو عدل بقچه دلته خانه غیبت مکو گر چه سخته با همه تا کو عدل ورسری نفتی دمین چاه چله پتله عقلت ر بالا کو عدل گر دیدی گفتار بابات بد نبود با عمل تصدیق و امضا کو عدل
. خوش آن که در صفِ خوبان نشسته باشی و من نظر کُنم به "تو" ، نازم به انتخابِ خودم ..‌.
کتمان نکن که مثل خودم عاشقی تو هم، من دکترای تجربی !
به فکر ترجمه‌ی این دلِ شکسته نباش خودم زبان خودم را به زور می‌فهمم ...
هوای شعر من ابری  ردیفش فعل دشواری دلم پر درد و آشفته ز باران نیست آثاری غزل ها مانده در ذهنم  دوبیتی هم نمی آید دگرگون می شود حالم از این اشعار اجباری
جدا افتادن از ساحل برای موج ممکن نیست که دلتنگی دلیلِ بازگشتن های صدباره‌ست..!
عقل یکدل شده با عشق، فقط میترسم هم به حاشا بکشد ، هم به تماشا بکشد.
اهل حاشا کردن و انکار و کتمان نیستم دوستت دارم و از حرفم پشیمان نیستم...
شاه شطرنج خودم بودم ولی یک روز عصر تاج خودرامات ومبهوت رخت بشکسته ام ...  
در بندِ خودم حَبسم و در شهر تو آزاد کَس نیست تو را بر منِ بی جان برساند
و این قصه ادامه دارد.....
از این به بعد بدونِ تـو نیستم تنها من آشنا شده‌ام با کسی به نام خودم...!