eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
2هزار ویدیو
65 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
امام رضا حاجتشو بده داره خطرناک میشه 😂😍
خودآموز پیروزی در انتخابات! وقت شعار دادن از ایران سخن بگو از روزهای شاد و درخشان سخن بگو از اینکه مشکلات قدیمی مملکت حل می‌شود به سعی تو آسان سخن بگو وقتی که حرف می زنی از فقر و از رکود از جنس‌ها که می‌شود ارزان سخن بگو در بین حرف‌های خودت بغض هم بکن با یک صدای خسته و لرزان سخن بگو آبی ندارد این‌همه وعده برای خلق دارد ولی برای شما نان؛ سخن بگو! تنبان اگرچه بر تن مردم نمی‌شود از ماجرای فاطی و تنبان سخن بگو یک عمر می‌توان سخن از زلف یار گفت از روسریّ و زلف پریشان سخن بگو استاد درس مغلطه باش و مجادله در ظاهر از دلایل و برهان سخن بگو یک عمر پشت میز ریاست نشسته‌ای بر ضدّ پشت‌میزنشینان سخن بگو وقتی که می‌دهی خبر از وضع مملکت از یک دیار بی‌سروسامان سخن بگو از این بگو که قبلتری‌ها مقصّرند از مافیا و دولت پنهان سخن بگو پروندۀ تمام ادارات را بریز بر روی میز و دائماً از آن سخن بگو اینترنت قراضه نکوتر بهانه‌ای‌ست از دیش و کابل و آنتن و "ایلان" سخن بگو از وضع افتضاح ترافیک شهرها از چاله‌چوله‌های خیابان سخن بگو دنیا به‌غیر دهکده‌ای نیست پس بیا از کدخدا و از ده و از خان سخن بگو تا تن دهند مردم نالان به مرگ و تب از اینکه نیست غیر تو درمان سخن بگو از سایه های جنگ که گسترده روی شهر از اشک کودکان هراسان سخن بگو بین خود و رقیب دوقطبی بیافرین پس از نبرد آدم و شیطان سخن بگو از اینکه اوست عامل بی‌چارگی و فقر از اینکه اوست فتنۀ دوران سخن بگو گر با زبان خوش متقاعد نمی‌شود با او به لفظ تهمت و بهتان سخن بگو انگار کن که مردم این شهر کودک‌اند با لحن کودکان دبستان سخن بگو
🔹محمدعلی بهمنی، شاعر نام‌آشنای معاصر در اثر سکته مغزی در بیمارستان بستری شد. از همۀ دوستان خواهشمندم به نیّت سلامتی این مرد نازنین و مهربان یک سورۀ حمد قرائت کرده، ثوابش را به حضرت باب‌الحوائج قمر بنی‌هاشم علیه‌السلام هدیه کنند.
هـــم رفتنم خطاست و هــم بازگشتنم چون اَرّه در گَلویِ ســـپیدار مانده ام
تا تو هستی و غزل هست دلم تنها نیست محرمی، چون تو هنوزم به چنین دنیا نیست از تو تا ما سخن عشق همان است که رفت که در این وصف زبان دگری گویا نیست بعد تو قول و غزل هاست جهان را، امّا غزل توست که در قولی از آن ما نیست تو چه رازی که به هر شیوه تو را می‌جویم تازه می‌یابم و بازت اثری پیدا نیست شب که آرام‌تر از پلک تو را می‌بندم در دلم طاقت دیدار تو تا فردا نیست این که پیوست به هر رود که دریا باشد از تو گر موج نگیرد به خدا دریا نیست من نه آنم که به توصیف خطا بنشینم این تو هستی که سزاوار تو باز این‌ها نیست
می‌نوشمت که تشنگی‌ام بیشتر شود آب از تماس با عطشم شعله‌ور شود آنگاه بی‌مضایقه‌تر نعره می‌کشم تا آسمان ِ کر شده هم با خبر شود آن‌قدر‌ها سکوت تو را گوش می‌دهم تا گوشم از شنیدن ِ بسیار کر شود تو در منی و شعرم اگر «حافظانه» نیست «عشقت نه سرسری است که از سر به در شود» آرامشم همیشه مرا رنج داده‌ است شور خطر کجاست که رنجم به سرشود؟ مرهم به زخم ِ بسته که راهی نمی‌برد کاشا که عشق مختصری نیشتر شود
باید غمِ ایران همه در گور شود! باید دلِ ما منبعی از نور شود در تاب و تبِ حادثه ها فهمیدیم فرق است چه کس،رئیس جمهور شود!
به من گفته است یک مدت از او کمتر خبر گیرم؛ همین یعنی جدایی منتها آهسته آهسته...🌻
آری همین امروز و فردا باز می گردیم ما اهل آنجاییم، از اینجا باز می گردیم با پای خود سر در نیاوردیم از این اطراف با پای خود یک روز اما باز می گردیم چون ابرها صحرا به صحرا برد ما را باد چون رودها صحرا به صحرا باز میگردیم این زندگی مکثی ست مابین دو تا سجده استغفراللهی بگو، ما باز می گردیم بین جماعت هم نماز ما فرادا بود عمری ست تنهاییم و تنها باز می گردیم ما عاقبت "انا الیه راجعون" بر لب از کوچه بن بست دنیا باز می گردیم
شعله‌ی عشق حرم، شور حیاتم داده نوکران حرمت، از دو جهان آزادند
سلام صبحتون به‌خیر🌼🌼