#ایوایِمن
افتــــاده به جان من شراری ممتد
میپرسم ازآن گرگ که اصغر را زد
نامـــــــــرد! برای کشتن یک نوزاد
آن تیر مگــر سه شعبه باید باشد؟
#اسماعیلعلیخانی
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
در گلوی تشنهاش وقتی عطش جان میگرفت
رود از شرمندگی راه بیابان میگرفت
او خودش باب الحوائج بود مانند عمو
لب اگر آنروز تَر میکرد، باران میگرفت
حیدر ششماهه بین گاهوار انگار داشت
با تلظی کردن خود اذن میدان میگرفت
باورم این است اگر او از میان خیمهگاه
زودتر بیرون میآمد جنگ پایان میگرفت
#مسعود_یوسف_پور
حسن حسینخانیآرزوهایی که داشتم بعد تو نقش بر آب شد.mp3
زمان:
حجم:
18.1M
آرزوهایی که داشتم بعد تو نقش بر آب شد
کوه رویاهای من از بعد رفتنت خراب شد
🎤 #حسن_حسینخانی
#️⃣ #روضه
#️⃣ #حضرت_علی_اصغر
#️⃣ #شب_هفتم_محرم
🔸 پیشنهاد دانلود
«گوهر اشک بر حسین فاطمه(ع)»
▫️شهید حاج قاسم سلیمانی:
خدایا! .... همراه خود دو چشم بسته آوردهام که ثروت آن در کنار همه ناپاکیها، یک ذخیره ارزشمند دارد و آن گوهر اشک بر حسین فاطمه(ع) است؛ گوهر اشک بر اهلبیت است؛ گوهر اشک دفاع از مظلوم، یتیم، دفاع از محصورِ مظلوم در چنگ ظالم.
🏷بخشی از وصیتنامه الهی سیاسی شهید سلیمانی
هدایت شده از جزیرهٔ تنهایی
سلام
امشب دوباره تبادل فهرستی بذاریم؟
از ساعت ۲۲ تا ۸ صبح فردا
پس لینک کانال بفرستید 🙏
طبق همون شرایط قبل
هدایت شده از جزیرهٔ تنهایی
دوستان بزرگوار که کانال شعر و ادبیات دارید اگه تمایل داشتید شرکت بکنید در تبادل امشب
امیر طلاجورانenc_16901216330949882104895.mp3
زمان:
حجم:
3.78M
آرزوهایی که داشتم بعد تو نقش بر آب شد...
علی لای لای
علی لای لای
علی لای لای
علی لای لای
قصیدهی شش ماهه
نذر گلوی کوچک حضرت علی اصغر(ع)
.
.
دیده ام با چرخش خون خدا شش ماهه را
روی دست حضرت روحی فدا شش ماهه را
دیده ام ظهر عطش باهای های جبرییل
دست در شرح شهید کاف وها شش ماهه را
دیده ام گهواره جنبان در غروب کربلا
با طنین البلاء للولا شش ماهه را
دیده ام مهر شهادت نامه اش برحنجره
دیده ام لای زیارت نامه ها شش ماهه را
دیده ام در شاهراه کهکشانش درخروش
بعد زان در جاده ای شیری رها شش ماهه را
بشنوید از نعره ی یالیتنا کنا معک
بشنوید از نعره ی یالیتنا شش ماهه را
" بلبلی برگ گلی خوش رنگ.."، حافظ دیده بود
نینوایی تر درآن برگ ونوا شش ماهه را
" سرنی در نینوا می ماند اگراصغرنبود"
بنگر آن جا کربلا در کربلا شش ماهه را
با چکاچاک کبود تیغ ها می بینمش
برمدار ذوالفقار مرتضی شش ماهه را
در هوای آب می چرخد به سوی علقمه
تابچرخاند در آن آب و هوا شش ماهه را
نقش هامی گیرد از گل دورزی گهواره اش
می کشد نقاش هفتاد ودوتا شش ماهه را
روی دست هاجر، اسماعیل، گرم هروله
تا برانگیزد در آن سعی و صفا شش ماهه را
این صدای کیست می پیچد رجزهایش به کوه
می رسد از کوه، پژواک صدا شش ماهه را
با چهل بند مصیبت نامه می بیند رباب
تا چهل منزل به آهنگ درا شش ماهه را
مادرم می گفت تاشام غریبان بگذرد
پیش رو بگذار در شام عزا شش ماهه را
عارفان فانی فی الله روایت کرده اند
نیست غیرازچشم ترشرط فنا شش ماهه را
کاش می شد کرد پنهان ازدوچشم مادرش
کاش دستی نعش این جان پاره یا شش ماهه را
خواب دیدم برسرخورشید،ضرب خیزران
خواب دیدم خیره برطشت طلا شش ماهه را
مادرم می گفت چون بالحوایج اصغراست
دست مابنداست درروزجزا شش ماهه را
آخراسباب شفاعت چیست غیرازحنجر
درقنوتی تشنه گفتم ربنا... شش ماهه را
کیست آیا جزخدای عشق،خونخواه حسین ع
چیست جزخون دوعالم خونبها شش ماهه را
کارعالم می شود باگردش چشمش درست
دیده ام درپیش چون دست دعاشش ماهه را
حضرت سقا برو اما بیاور رود را
گفت اما گوشه ی چشمش بیا شش ماهه را
#محمد_حسین_انصاری_نژاد