eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.6هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
1.9هزار ویدیو
53 فایل
راه ارتباطی: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴 اشعار ____ سعی دارد کودکش را در عبا پنهان کند باید او تن را جدا ؛ سر را جدا پنهان کند گریه ی اصغر ، صدای هلهله ، با تیر خود حرمله باید صدا را در صدا پنهان کند مشتی از خون علی را ریخت سمت آسمان خواست تا جرم زمین را در هوا پنهان کند با غلاف خنجری ، بابا پسر را دفن کرد کربلا را خواست تا در کربلا پنهان کند گیرم اصلا طفل خود را پشت خیمه دفن کرد خنده های آخرش را در کجا پنهان کند..
شب تا صبح میخونم برات لالایی من پای این نیزه تو اون بالایی آروم جون رباب با لالایی مادر بخواب ببین به یاد توئه هر کی بنوشه یک قطره آب بخواب کنار عمو خواب فرات و بببین منم دعات میکنم سرت نیوفته زمین لالالالا گل عطشان و خسته سرت رو نیزه دار رو نیزه بسته دشمن پیش چشم من آب مینوشه گهوارت رو دیدم داره میفروشه امون از این قافله همسفره با من حرمله به من نشونت میده راس تو رو از این فاصله من از گهواره تو محاله دل ببرم دیگه آروم نمیشم محال آب بخورم لالالالا عزیز خفته رو نی چه بزرگه برای این گلو نی لالالالا گل عطشان و خسته سرت رو نیزه دار رو نیزه بسته شب تاصبح میخونم برات لالایی من پای این نیزه تو اون بالایی داغ کام خشکت منو سوزونده جای تیغ آفتاب رو چهرت مونده چشای باز عمو دوخته شده به زخم گلو به نیزه دارت میگم بابات و بیاره روبه روت لبات تکون میخوره داری صدام میکنی وقتی زمین میخورم داری نیگام میکنی لالالالا گلم آروم میگیره روی گلوی بریده اش آخ جای تیره لالالالا گل عطشان و خسته سرت رو نیزه دار رو نیزه بسته
🖤 🌴🏴 🌴چقدر بی خبر و بی هوا زدی نامرد 🌴چه کرده بود مگر با شما زدی نامرد هفتم🖤 ‌‌‌‌😭😭😭😭😭
بر نبض این گهواره نظم کهکشان بسته‌ست امید، بر شش ماه عمر او زمان بسته‌ست... وقتی به پابوس لبش نائل نشد باران یعنی در رحمت به روی آسمان بسته‌ست خیلی تلظی می‌کند آب فرات؛ اما راه وصال او به دریا همچنان بسته‌ست آری، رجزهای علی اکبر و قاسم شرح تلظی لب طفل زبان بسته‌ست دفع بلا کرده‌ست از جان امام خویش او عهد با مولای خود تا پای جان بسته‌ست می‌خواست بابایش ببوسد حنجر او را اما مسیر بوسه را تیر و کمان بسته‌ست...
🏴 اشعار =========================== فرات بود ، ولیکن نبود آب اینجا که بود مهریهٔ فاطمه سراب اینجا صدایِ گریه ، نمی داد رنجشان انگار که بی محلیِ بر طفل شد ثواب اینجا به دست شاه دو عالم که طفل بالا رفت نسوخت هیچ دلی غیرِ آفتاب اینجا مگر به گوشِ علی ، تیر خواند لالایی ؟ که بُرد کودکِ معصوم را بخواب اینجا غروبِ روز دهم زود اتفاق افتاد سپهر گشت به خونِ گلو خضاب اینجا حسین تنها شد وای بر دل زینب خدایِ صبر گرفت از غم اضطراب اینجا سه روز زخم تنش را که نور تازه گذاشت حرام کرد به خود سایه را رباب اینجا 🔸شاعر:
علی را استخوانی در گلو بود و تورا تیری چه تضمینی ، چه تلمیحی ، چه ایجازی ،چه ایهامی برایت با غلاف از خاک ها گهواره می سازد ندارد دفنت ای شش ماهه غیر از بوسه احکامی 🏴
آرزوهایی که داشتم بعد تو نقش بر آب شد.mp3
18.1M
آرزوهایی که داشتم بعد تو نقش بر آب شد کوه رویاهای من از بعد رفتنت خراب شد 🎤 #️⃣ #️⃣ #️⃣ 🔸 پیشنهاد دانلود