چیزی از عشق بلاخیز نمیدانستم
هیچ از این دشمن خونریز نمیدانستم
در سرم بود که دوری کنم از آتش عشق
چه کنم؟ شیوۀ پرهیز نمیدانستم
گفتم ای دوست، تو هم گاه به یادم بودی؟
گفت من نام تو را نیز نمیدانستم
بغض را خندۀ مصنوعی من پنهان کرد
گریه را مصلحتآمیز نمیدانستم
عشق اگر پنجرهای باز نمی کرد به دوست
مرگ را اینهمه ناچیز نمیدانستم
#سجاد_سامانی
@abadiyesher
مرا فقط تو توانی که بهترین باشی
و در میان دلم عشق آتشین باشی
پلنگی ام که به رغبت به دام میافتد
اگر که تو صیادِ در کمین باشی
سبب ز خلفت تو از ازل این بود
که همسفر من در این زمین باشی
همین که تو هستی کنار من کافی است
چگونه از تو بخواهم که بیش از این باشی؟
گرفتگیات موجب نماز آیات است
نبینمت که چنین ماه من، غمین باشی
خدا درون دو چشمت قیامتی جا داد
که تو پیامِ معادی به کافرین باشی
شبیه تو حتی، کسی نخواهم یافت
مرا فقط تو توانی که بهترین باشی
#احسان_نصری
@abadiyesher
محبت تو اگر با من، دروغی از سر ناچاری است
دل از محبت من بردار، خیانتِ تو وفاداری است
#فاضل_نظری
@abadiyesher
تو همانی که دلم لک زده لبخندش را
او که هرگز نتوان یافت همانندش را ...
منم آن شاعر دلخون که فقط خرج تو کرد
غزل و عاطفه و روح هنرمندش را ...
حفظ کن این غزلم را که به زودی شاید
بفرستند رفیقان به تو این بندش را:
منم آن شیخ سیه روز که در آخر عمر
لای موهای تو گم کرد خداوندش را
#کاظم_بهمنی
@abadiyesher
ای عشق همه بهانه از توست
من خامشم این ترانه از توست
آن بانگ بلند صبحگاهی
وین زمزمه شبانه از توست
من انده خویش را ندانم
این گریهی بیبهانه از توست
آی آتش جان پاک بازان
در خرمن من زبانه از توست
افسون شدهی تو را زبان نیست
ور هست همه فسانه از توست
کشتی مرا چه بیم دریا؟
طوفان ز تو و کرانه از توست
گر باده دهی و گرنه، غم نیست
مست از تو، شرابخانه از توست
می را چه اثر به پیش چشمت؟
کاین مستی شادمانه از توست
پیش تو چه توسنی کند عقل؟
رام است که تازیانه از توست
من میگذرم خموش و گمنام
آوازه جاودانه از توست
چون سایه مرا ز خاک برگیر
کاین جا سر و آستانه از توست
#هوشنگ_ابتهاج
@abadiyesher
بوده است یار بی من اگر دوش با رقیب
یا من به قتل میرسم امروز یا رقیب
شکر خدا که مرد به ناکامی و ندید
مرگ مرا که میطلبد از خدا رقیب
با یار شرح درد جدائی چسان دهم
چون یک نفس نمیشود از وی جدا رقیب
هم آشناست با تو و هم محرم ای دریغ
ظلم است با سگ تو بود آشنا رقیب
در عاشقی هزار غم و درد هست و نیست
دردی از این بتر که بود یار با رقیب
با هاتف آنچه کرده که او داند و خدا
بیند جزای جمله به روز جزا رقیب
#هاتف_اصفهانی
@abadiyesher
قند یا زهر،چه فرقی است؟ فقط لب وا کن
تلخ و شیرین ز دهانِ تو شنیدن دارد
#نوید_نیّری
🆔@abadiyesher
دیدنت از دور کافی نیست من کم طاقتم
من فقط وقتی در آغوشت بمیرم راحتم
#سجاد_صفری_اعظم
🆔@abadiyesher
روز پزشک رو به
رقیب سرسخت پزشکا و
تجویز همه فن حریف مادران ایرانی
یعنی
چای نبات
هم تبریک میگم....
😁
🆔@abadiyesher
برای انتهای من، بدایه ای دوباره باش
برای زخم کهنهام، کمی به فکر چاره باش
نهال من شکسته شد، امید یک جوانه نیست
در اوج نا امیدیام، شکوفهی بهاره باش
به یک نگاه روشنت، به آتشم کشیدهای
گدازه ی علاقه را، به چشم خود نظاره باش
کنون که قحطی سخن، وَ حرف عاشقانه است
درون شعر شاعران، به جای استعاره باش
در این قرون بی کسی، که زندگی جهنم است
بمان و عاشقی کن و، زبانزدی هزاره باش
تو تار و پود قلب من، "نهاد" من وجود توست
برای حال بهترم، بمان و یک "گزاره" باش
در انتهای جادهام، در انتهای زندگی
برای انتهای من، بدایهای دوباره باش
#احسان_نصری
🆔@abadiyesher