eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.6هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
1.9هزار ویدیو
53 فایل
راه ارتباطی: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
تو کمان کشیده و در کمین که زنی به تیرم و من غمین همه غمم بود از همین که خدا نکرده خطا کنی
آتش عشق پس از مرگ نگردد خاموش این چراغی است کزین خانه به آن خانه برند 🌹🌹🌹
سرم سودایی جام حسین است همیشه بر لبم نام حسین است دلم گر چون کبوتر پر بگیرد اقـــامتگاه او بام حسین است
سعی کن حرص و طمع خانه خرابت نکند غافل از واقعه روز حسابت نکند ای که دم می‌زنی از عشق حسین بن علی آنچنان باش که ارباب جوابت نکند
بگردم دور تو ، دور نگاهت ، دور باطل ها مرا دیوانه می خوانند، امثال تو عاقل ها پری رویی، نه، زیباتر ، سر زیبایی ات بحث است به طرزی که کم آوردند ... توضیح المسائل ها حسادت می کنم با هر که دستش "لای موهایت" حسادت می کنم حتی به این موگیر ها ... تل ها مرا از دور میدیدی ، خودت را جمع می کردی بیا یک بار دیگر هم ... شبیه آن "اوایل ها" ... و من معنی بعضی شعرها را ... دیر می فهمم "که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها"
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌زلیـخـــاها اگــر پیـراهنی پاره نمی‌ڪـردند به یوسف‌ها ڪِه می‌آمــوخت رسمِ بی گناهی را ؟ ...
چه رازی عشق دارد با خودش تا حرفِ قلبت را نمی گویی پشیمانی و می گویی پریشانی ؟
گفتی چرا اینقدر اشعارت سیاه است؟! خندیدم و دستی به موهایت کشیدم!
می خواستم کنار تو یاد خدا کنم دیدم که مست راز و نیازش قبول نیست
هم بازیانم نیستند، امشب کنار بسترم قاسم، عمو عبّاس، عبدالله، داداش اکبرم یادت می آید من چقدر آسوده می خوابیدم آن شبها که می خندید در گهواره ی خود اصغرم؟ 💔یارقیه اغیثینی💔
چه‌تجربه هایِ جدیدی بدون"تـــو" دارم درون رکعتِ پنجم قنوت میخوانم...!😐😅
‌‌ای که گفتی عشق را از یاد بردن سخت نیست عشق را شاید، ولی هرگز مرا نشناختی..
تحمل کردن قهر تو را یک استکان بس نیست تسلی دادن این فاجعه میخانه میخواهد
مفتضح بودن از این بیش که در اول قهر فکر بر گشتنم و واسطه ای نیست که نیست
آنکه من باعثِ لبخند ملیحش بودم، برغم و غصه‌یِ من، با همه خندید چرا....؟!
تلخ است روزگار مگر با بهانه‌ای پیدا کنیم دلخوشی کودکانه‌ای 🔻فاضل_نظری
. اولش خون خوردن است و آخرش جان باختن نیست کاری در جهان از عاشقی دشوارتر...
هلاک شیوه ی لطف توام ولی صد حیف که التفات تو چون رحمت خدا، عامست
نازم به چشم یار که تیر نگاه را بیجا هدر نکرد و به قلبم نشانه کرد...
عصر یعنی چایِیِ لبسوز و داغ یار زیبایت بریزد کنج باغ
کی به انداختن سنگ پیاپی در آب ماه را می شود از حافظه ی آب گرفت؟!
حرف را می‌شود از حنجره بلعید و نگفت وای اگر چشم بخواند غمِ ناپیدا را...
آمدم جان را به قربانت کنم دیدم عزیز قبل من صد ها نفر در نوبت جان دادنند...
صد بار توبه کردم که دگر دل به دلت نسپارم 🦋 صد بار هم توبه کردم که دگر توبه بیجا نکنم🦋🤭😅
در عشق توام نصیحت و پند چه سود زهراب چشیده‌ام مرا قند چه سود ... گویــند مــرا که بند بر پاش نهید ..... دیوانه دلست پای در بند چه سود ..؟! شاعر مولانا 🌱