دو جلوهی ابدی از درخششی ازلی
به خلق و خو دو محمد، به رنگ و بو دو علی
نه آسمان؛ که زمین مملو از ارادتشان
دوشنبههای جهان تشنهی زیارتشان
چگونه باید از این وصف جاودانه نوشت؟!
دو سروِ باغ بهشتند، خوش به حال بهشت!
دو سر گذاشته بر شانههای پیغمبر
و در مباهله «ابناءنا»ی پیغمبر
به عزت و عظمت دادهاند نام و نشان
دو باوقار، که خون علی ست در رگشان
نگاه روشنشان آیه آیه الرحمان
و در تلاقی بحرین، لؤلؤ و مرجان
چگونه سر نگذارد جهان به محضرشان؟!
که مهربانِ خدا فاطمه است مادرشان
به یک نگاه، هزاران کمیت میسازند
دو مصرعاند که یک شاهبیت میسازند
اگر شتاب کنند و اگر درنگ کنند
اگر که صلح کنند و اگر که جنگ کنند
به یک نماز شبیه است عمر این دو امام
که گاه وقت قعود است و گاه وقت قیام
شده ست زندگی ما زیارت حسنین
شب بقیع حسن، صبح کربلای حسین
#سید_محمد_جواد_شرافت
#مثنوی
#آیینی
امام صادق ما را شبانه میبردند
به زور نیزه و با تازیانه میبردند
به دستهای نحیفش طناب میبستند
عزیز فاطمه را آمرانه میبردند
نه حرمتی! نه رعایت! نه احترام و ادب!!
مُراد سلسله را وحشیانه میبردند
عبا به دوش ندارد خدا! فقط ای کاش!
میان کوچه و شب مخفیانه میبردند
مگر گناه امامم بجز سیادت بود؟!
چگونه لشکریان بیبهانه میبردند؟!
تمام برکت خانه صفای صحبت اوست
صفا و برکت ما را ز خانه میبردند...
#آیینی
#امام_صادق_علیه_السلام
#محسن_علیخانی
هدایت شده از شعر | محسن علیخانی
امام صادق ما را شبانه میبردند
به زور نیزه و با تازیانه میبردند
به دستهای نحیفش طناب میبستند
عزیز فاطمه را آمرانه میبردند
چرا رعایت پیری او نمیکردند؟
چرا امام مرا دشمنانه میبردند!
ز دشمنان علی انتظار خیلی نیست
مراد سلسله را وحشیانه میبردند...
عبا به دوش ندارد امام ما، ای کاش!
میان کوچه و شب، مخفیانه میبردند
مگر گناه امامم بجز سیادت بود؟!
چگونه لشکریان بیبهانه میبردند؟!
حرامزاده و خائن برای دشمنیاش
از آسمان امامت نشانه میبردند
غلام خانه نشست و به گریه با خود گفت:
مرا به جای امامم چرا نمیبردند؟!
تمام برکت خانه صفای صحبت اوست
صفا و برکت ما را ز خانه میبردند...
تمام زمزمهام در رثای او این است:
«امام صادق ما را شبانه میبردند...»
#آیینی
#امام_صادق_علیه_السلام
#محسن_علیخانی
https://eitaa.com/joinchat/462225463Cd56d410381