#حضرت_معصومه_س_مدح_و_شهادت
قرار بود بیایی کبوترش باشی
دوباره آینهای در برابرش باشی
نه اینکه پر بکشی و به شهر او نرسی
میان راه پرستوی پرپرش باشی
مدینه شهر غریبی برای فاطمههاست
نخواست گم شده چون قبر مادرش باشی
به قم رسیدی و گم کرد دست و پایش را
چو دید آمدهای سایۀ سرش باشی
اجازه خواست که گلدان مرمرت باشد
که تا همیشه تو یاس معطرش باشی
خدا تو را به دل تشنۀ زمین بخشید
که تا بهار بیاید تو کوثرش باشی
که تا طلوع قیامت شفاعت از تو رسد
که تا رسیدن محشر، تو محشرش باشی...
کرامتت، همه را یاد او میاندازد
به تو چقدر میآید، که خواهرش باشی
رسول گفت: که در طوس، پارۀ تن اوست
نشد رسول سلام پیمبرش باشی
خدا نخواست تو هم با جواد او آن شب
گواه رنج نفسهای آخرش باشی
نخواست باز امامی کنار خواهر خود...
نخواست زینب یک شام دیگرش باشی
#قاسم_صرافان
#حضرت_معصومه_س_مدح_و_شهادت
شب بود..،نور عرش خداوند دیده شد
فریاد ابرهای بهاری شنیده شد
باران به سمت پهنه ی ساحل کشیده شد
در جزر و مَدِّ عاطفه،عشق آفریده شد
امواجِ حاجتیم که غرقِ تلاطمیم
دلدادگان حضرت معصومه ی قُمیم
بالاترین عروج قنوتِ دعا،سلام
پنهان ترین تشرف جبریلها،سلام
شوق توسلات سحرگاهِ ما،سلام
ای قبلهی قیامِ امامِ رضا،سلام
ما حاجیان کعبه ی خواهر_برادریم
سجدهگذار تُربت موسَیبنجعفریم
غم در شکوه شادی آئینه ها گم است
رزق شراب مستیِ ما پای این خُم است
میلِ کبوترانگیِ ما به گندم است
زیباترین مسافرتم، مشهد و قم است
این سعیِ پُر صفایِ گدا را زیاد کن
جان رضا زیارت ما را زیاد کن
فوّاره های صحن تو حظِّ وضوی ما
مِهرت همیشه آمده در جستجوی ما
ای کاش یاکریم حرم بود..،قوی ما
بانو نگو..،بگو همه ی آبروی ما
نامت،حجاب روی سر دخترِ من است
ذکر رضا رضا شرفِ کشور من است
تا طفلِ مکتب تو به عالِم شبیه شد
دست هزار علم،دخیل ضریح شد
مشق پُر اشتباه شب ما،صحیح شد
هر مرجعی کنار تو نُطقش فصیح شد
حوزه؛نشانهی هنر سروری توست
فخرِ طباطباییِ ما..،نوکری توست
از شوق وصلِ چشمهی تو، جو شدن خوش است
مثل گلاب،در حرمات،بو شدن خوش است
در دست خادمان تو،جارو شدن خوش است
در صحن آب و آینه آهو شدن خوش است
آهو نشد..،نشد..،تو بیا وُ ثواب کن
من را کبوتر حرمات انتخاب کن
از برکت حضور تو دنیا ادامه داشت
امروز رفت و فرصت فردا ادامه داشت
در هیبت تو جلوه ی زهرا ادامه داشت
این "اشفعی لنا"ی لب ما ادامه داشت...
...تا در زمان حادثه ها مادری کنی
در حشر با شفاعت خود،محشری کنی
کم کم شروع واقعه ی اشک و آه شد
تب کردی و کرانه ی گیتی تباه شد
روز عَجم زمان غروبت..،سیاه شد
قم نه..،بگو تمام جهان بی پناه شد
سَم گرچه نای پرزدنت را نشانده است
امّا وقار ساحت تو حفظ مانده است
بالت نسوخت و پر تو لطمهای ندید
در قم حریم معجر تو لطمهای ندید
در طوس،شأن دلبر تو لطمهای ندید
موی سر برادر تو لطمهای ندید
وای از دَمی که خواهری از تَل نگاه کرد
یک مست..،نیزه واردِ حلقوم شاه کرد
شاعر: #بردیا_محمدی
#حضرت_معصومه_س_مدح_و_شهادت
جود و کرامت از کرمش جاودان شده
هر چه دخیل هست، به سویش روان شده
جبریل هم اگر برسد در حریم او
حس میکند که وارد صحن جنان شده
او ظاهرش بتول، ولی باطنش علی است
در پشت آن جمال، جلالی نهان شده
از چه تمام فاطمهها عمرشان کم است؟!
دنیا چرا به "فاطمه " نا مهربان شده
خواهر حریف هجر برادر نمیشود
بیهوده نیست اینهمه قدش کمان شده
با احترام آمد و با احترام رفت
هر آنچه شأن اوست در اینجا همان شده
دور و برش فرشته نگهبان معجرش
پس ما فدای زینب بیپاسبان شده
گاهی میان محمل نامحرمان شهر
گاهی میان محمل بی سایبان شده
شکر خدا مقام تو زخم زبان نخورد
شکر خدا برادر تو خیزران نخورد
#علی_اکبر_لطیفیان
@abadiyesher