eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
2هزار ویدیو
73 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
💚🍃 بسم الله الرحمن الرحیم هرجا غم تو هست، به‌جز غم عزیز نیست پای غم تو شادی عالم عزیز نیست از اشک روضه‌های تو حاجت گرفته‌ایم گریه‌کن تو پیش خدا کم عزیز نیست تا گریه بر تو مانده چه‌حاجت به دیگران؟ کوثر که هست چشمه‌ی زمزم عزیز نیست اثبات کرده‌اند شهیدان کربلا در امتحان‌ِعشق تو جان‌هم عزیز نیست عمری که باتو می‌گذرد سال‌ها خوش است اما بدون لطف تو یک‌دم عزیز نیست ما اهل گریه‌ایم و کتابی برای مان اندازه‌ی لهوف و مقرّم عزیز نیست چون ماه عشق‌بازی با توست، پیش ما ماهی شبیه ماه محرم عزیز نیست... ما نیز مثل سعدی شیراز گفته‌ایم؛ "ما را به‌جز تو در همه عالم عزیز نیست"
به رو سیاهیم اقرار می‌کُنم … العفو برای خوب شدن، کار می‌کُنم … العفو مرا تو می‌خری و پاک می‌کُنی اما منم که آینه را تار می‌کُنم … العفو رسیده‌ام که خودم را نشانِ تو بدهم به هر بهانه‌ای تکرار می‌کُنم … العفو خودت اجازه شب زنده داریم دادی که با اجازه‌ات اصرار می‌کُنم … العفو مران ز خودت مرا، که من خود را بدون تو همه جا خوار می‌کُنم … العفو از این که عفو تو شد شاملم ولی من با گناه کردنم انکار می‌کُنم … العفو
به روی دست آوردم دل غم پرور خود را صدف از سینه اش بیرون کشیده گوهر خود را دلم را ساده اندیشانه از پیکر در آوردم چنان اندیشه ای که اشعری انگشتر خود را منم آن واعظی که سالها با نان دین خوردم شبیه موریانه پایه های منبر خود را و روز حشر ، مانند مسلمانی که از غفلت به جمع انبیاء نشناخته پیغمبر خود را به جای نافله با شعرهایم توبه میخوانم به اشک خویش میشویم تمام دفتر خود را سرم بر شانه ی مُهر است ، در آغوش سجاده و غسلِ اشکهایم میکنم پا تا سر خود را بر این سجاده ی تب دار از شرم پشیمانی میان سجده چون ققنوس سوزاندم پر خود را به این امید که جان می‌سپارم بین آغوشت کشاندم تا سحر این سجده های آخر خود را
به نام خدای دل و جان پاک که خلقت نمود انس اشرف ز خاک خدای ضیاء و خدای عطا خدای زمین و خدای سما خدای یمین و خدای یسار خدای خزان و خدای بهار خدای زمان و خدای مکان خدای نهان و خدای عیان سگالی جر او نیست اندر سرم ردایی جز او نیست اندر برم خدایی که هستی پر از نام اوست بهشت و شرر تحت اقدام اوست خدایا ز بذلت مرا مایه ده دلی صاف و بی نقش و پیرایه ده به نظمم حرارت چو خورشید ده به قلبم حرارت چو خورشید ده به دستم بده کاسه ی راستی که نرود به بیش و کم و کاستی دهانم به هر حرف حق باز کن زبانم به هر کوک حق ساز کن خدایا به من تاب بسیار ده خدایا به من علم اسرار ده نهان را برایم عیان کن شها سرودن برایم روان کن شها به من حشتمی همچو باران بده به من غرّشی همچو توفان بده به راه سلوکت مرا راه ده و همچون ملوکت مرا جاه ده به بنده تو چشمان بیدار ده به من چشم عرفان اغیار ده از این بدسرشتان دگر خسته ام ز بیداد زشتان دگر خسته ام تویی شور قلب من بینوا تویی در دل من فقط،ربّنا
YEKNET.IR - monajat - shabe 4 ramezan 1402 - salahshoor.mp3
4.54M
🌙 ویژه 🍃گرچه بر این آستان روی سیاه آورده‌ام 🍃شرمسارم اشک‌هایم گواه آورده‌ام 🎙حاج
خالق مرا از اول کِی آفرید بی تو عالم به عالم ذر من را ندید بی تو با اولین گناهم دستم رها شد از بس شیطان مرا به سویش دائم کشید بی تو یک سال آب و جارو کردم مگر بیایی یک بار دیگر آمد سال جدید بی تو من خسته از زمستان چشمم به سال نو بود دیدی ؟ بهار آمد ، اما رسید بی تو مردم تمام خوشحال از دیدن شب عید من که بدم می آید از روز عید بی تو ابر بهار هر سال با چشم تر می آید از چشمهای من هم باران چکید بی تو پا در رکاب کردم تا در رهت بمیرم دیدم نمی توانم باشم شهید بی تو عید است و کعبه دارد رخت سیاه بر تن می شد مگر بپوشد ؟ رخت سفید بی تو دل بود و عقل بود و اُمّید بود و شادی این ماند غرق اندوه آن نا امید بی تو « یابن الحسن کجایی؟ مُردم از این جدایی» آخر نیامدی و قدّم خمید بی تو
به روی دست آوردم دل غم پرور خود را صدف از سینه اش بیرون کشیده گوهر خود را دلم را ساده اندیشانه از پیکر در آوردم چنان اندیشه ای که اشعری انگشتر خود را منم آن واعظی که سالها با نان دین خوردم شبیه موریانه پایه های منبر خود را و روز حشر ، مانند مسلمانی که از غفلت به جمع انبیاء نشناخته پیغمبر خود را به جای نافله با شعرهایم توبه میخوانم به اشک خویش میشویم تمام دفتر خود را سرم بر شانه ی مُهر است ، در آغوش سجاده و غسلِ اشکهایم میکنم پا تا سر خود را بر این سجاده ی تب دار از شرم پشیمانی میان سجده چون ققنوس سوزاندم پر خود را به این امید که جان می‌سپارم بین آغوشت کشاندم تا سحر این سجده های آخر خود را
عشق تو همیشه تکیه گاه است، خدا بی لطف تو عمر من تباه است، خدا شرمنده که خوب تا نکردم با تو شرمنده که نامه ام سیاه است، خدا
هدایت شده از جزیرهٔ تنهایی
الهی من کیستم که تو را خواهم، چون از قیمت خود آگاهم، از هر چه می‌پندارم کمترم و از هر دمی که می‌شمارم بدترم.
هدایت شده از اشعار "عاصی"
مداحی آنلاین - چه بگویم نگفته هم پیداست - سید رضا نریمانی.mp3
10.79M
🔳 (ع) 🌴چه بگویم نگفته هم پیداست 🌴غم این دل مگر یکی و دوتاست 😭😭😭 🎙 👌 بسیار دلنشین 🍃🖤🍃😭
. شب جمعه است صدایت نکنم پس چکنم جان و سر را بفدایت نکنم پس چکنم با حسینِ تو مناجات، شود زیباتر در دلِ روضه نوایت نکنم پس چکنم او سرش رفت به نیزه، بدنش عریان شد من سری هدیه برایت نکنم پس چکنم عاقبت خاک مرا کرب و بلا خواهی کرد سینه را کرب و بلایت نکنم پس چکنم مادری گفت شب جمعه، میان گودال گریه بر راس جدایت نکنم پس چکنم خواهری گریه کنان با بدنِ بی سر گفت شکرِ درگاهِ خدایت نکنم پس چکنم دختری ضجه زنان گفت که از کعب نی و غربتِ عمه شکایت نکنم پس چکنم با تنِ پاره ی بی پیرهنی، وقتِ وداع از دلی خسته روایت نکنم پس چکنم همه بر ناقه سوارند بجز دختِ علی یااَخا فکرِ دعایت نکنم پس چکنم بانکِ تکبیر ز رگهای بریده برخاست از رگِ پاره حکایت نکنم پس چکنم محرمان نقشِ زمین، خنده نامحرم سخت اینچنین شرحِ جنایت نکنم پس چکنم تازیانه زدنِ شمرِ لعین جای خودش زین بلا ناله به غایت نکنم پس چکنم گفت مضروبه ی گودال بزیرِ ضربات از یتیمِ تو حمایت نکنم پس چکنم @abadiyesher
@FAZAYELL110.pdf
5.56M
پی دی اف pdf اعمال ام داوود اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 🔘 این دعا درهای آسمان را باز می کند » «ختم دعا و اعمال امّ داوود» 📚زادالمعاد ص26 📚 بحارالأنوار ج‏95، ص397 محفـــــل عـــاشقانه ‍‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌♡◍⃟❤️࿐ 🆔@Monajatham @FAZAYELL110 💡ثواب انتشار با شما ⏪ نشر و کپی با لینک بالا مجاز است