🍃♥️✌️
چقــــدر #خودمـــــــ را
#دوستـــــــــــــ_دارمــــــــــــ...
فقطــــــــــ #از تـــ✍...ـــو
حرفــــــــ مـےزنـــــد بـا #مــــــــن
#بہنام
#محبے_فرـــــــــــــــــــــ...🍃🌹👌
#من گرفتار شبم در پی #ماه آمده ام
#سیب رادست تودیدم به #گناه آمده ام ،
#شب و گیسوی تو تا باز به #هم پیوستند
من به #شبگردی این شهر #سیاه آمده ام
#فریدون_مشیری
#شـب_زیباتـون_بخیر
نبودی در دلم انگار طوفان شد، چه طوفانی!
دو پلکم زخمی از شلاق باران شد، چه بارانی!
صدایت کردم و سیبی به کف با دامنی آبی
وزیدی بر لبِ ایوان و ایوان شد، چه ایوانی!
نبودی بغض کردم... حرفها را... خودخوری کردم
دلم ارگ است و ارگ از خشت... ویران شد، چه ویرانی!
گوزنی پیر بر مهمانسرای خانهی خانی
بر لطفِ سرپُری تکلول مهمان شد، چه مهمانی!
یکی مثلِ #منِ بدبخت در دامِ نگاه #تو
یکی در تنگیِ آغوش زندان شد، چه زندانی!
من از "سهراب" بودن زخم خوردن قسمتم بوده
برو "گرد آفریدم" فصل پایان شد، چه پایانی...
#حامد_عسکری
🆔@abadiyesher