eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.6هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
1.9هزار ویدیو
53 فایل
راه ارتباطی: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
شد زلف را نصیب که بوسید پای تو عمر دراز بهر چنین کارها خوش است
باد را دیدم که آرام و ملایم می وزید... تا به گیسویت رسید او ناگهان دیوانه شد
از همان روزی که مویت را نشانم داده ای تار می بینم جهان را گرچه چشمم سالم است ..
رنگ مویش را تمام شهر می دانند ، حیف پیش چشم عاشق من روسری سر می کند
یاد دارم یک شبی مویت به پیشانی نشست بعد از آن عمریست محتاجم به یک رکعت شمار
از همان روزی که مویت را نشانم داده ای تار میبینم جهان را گرچه چشمم سالم است
ای کاش آن شب دست در مويش نمی‌برد ‏زلفش که آمد روی پيشانی دلم رفت!
میرود یکسره بر باد سراسر دینم در دل باد که موهای تو را میبینم
ای کاش آن شب دست در مويش نمی‌برد ‏زلفش که آمد روی پيشانی دلم رفت!
این چیست که جذبش شده‌ام، موی تو، هرگز! دلبستگی آن نیست که بسته‌ست به مویی!
آمدی توی خیابان و همه فهمیدند شهر را موی کمی لخت به هم میریزد
مَوّاج و دلفریب و پریشان و بی کران از موی تو نوشتم و دریا به خود گرفت
مَوّاج و دلفریب و پریشان و بی کران از موی تو نوشتم و دریا به خود گرفت