شعر طنز در مورد #کتاب
ما سی قفسه کتاب داریم
یک مشت کتاب ناب داریم
در مورد اکثر مسائل
در این قفسه جواب داریم
در حوزه مبحث سیاسی
ما ریشه انقلاب داریم
یک چند کتاب زیرمیزی
در منقبت شراب داریم
در بخش امور ماورائی
تعبیرنگار خواب داریم
یا اینکه برای خواب راحت
طراحی رخت خواب داریم
یک دفتر شعر طنز جالب
از شخص”ابوخراب” داریم
در علم مهندسی رساله
از خالق فاضلاب داریم
صد جلد کتاب با مسمی
در پختن این کباب داریم
یک جلد کتاب زیر خاکی
با برگه ضد آب داریم
از کل کتابهای “صادق”
ما “وق وق بی صاحاب” داریم!
در حیطه جانور شناسی
آناتومی عقاب داریم
هر چند که مطلقاِ نخوانیم
در بحث کتاب هم ندانیم
با این همه این کتابخانه
حالا شده چلچراغ خانه
پیش فک و فامیل و رفیقان
یا پیش تمامی رقیبان
سرمایه با کلاسی ماست
با آن پُز ما همیشه غوغاست
دیزاین درون خانه زیباست
یک جور نماد سطح بالاست
از برکت این کتابخانه
لفاظی بی حساب داریم
هر جا سخن از کتاب باشد
حرف و سخن و خطاب داریم
در خواندن و فهماشان اگر کُند
در فخر به آن شتاب داریم
#مجید_مرسلی
۲۴ آبان ماه روز کتاب و کتابخوانی
شکایت از غم پاییز برگ ریز بس است
مرا تبسم گل های روی میز بس است
به آنچه یافته ام قانعم! چه کم چه زیاد
اگر بس است همین چند خرده ریز بس است
هیمشه قسمت فواره سرنگون شدن است
تو نیز مثل من ای دوست برمخیز! بس است!
به فکر پرچم تسلیم باش و نامهء صلح
نه دوست مانده نه دشمن، دگر ستیز بس است
به جای گوهر و یاقوت، سنگ در کف توست
هر آنچه یافته ای را زمین بریز بس است
#فاضل_نظری
#کتاب
#تسلیم
هم رویِ دست و پای گل و خار مینشست
هم رویِ قد و قـــامتِ دیـــوار مینشست
با قلب ِکوچکش، دل ِخیلی بزرگ داشت
با آنکه خواب رفته و بیدار؛ مینشست
اندازهی زمین و زمان، حرفِ خوب داشت
جایی که سقف بر سرت آوار، مینشست
اهلِ گلایه کـــردن و دوز و کلک نبود
هر چند با اهـــالی بـــازار مــــینشست!
بــا کوچک و بـــزرگ بــــلد بـــود دلبـــری
با هر بهـانه ای کم و بسیار، مینشست
چشم مرا به دیــــدنِ دنیا بــــزرگ کرد
وقتی بروی چشمِ تَـــرم، تار مینشست!
آنقدر مهربان و عزیز و صــــبور بود
چون کودکی که تشنهی دیدار مینشست
این یارِ مهربان که به شیرین زبانیاش
معروف گشته بود و به تکرار مینشست
این یارِمهربانِ گل اسمش کتاب بود
#یادش_بخیر، رویِ لب یار مینشست
#صفیه_قومنجانی
#کتاب
#یار_مهربان
@abadiyesher