eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
2هزار ویدیو
53 فایل
راه ارتباطی: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
آشفته شده موی تو آنقدر که کارش از دست من و آینه و شانه گذشته 🍃
••° آشفته شده موی تو آنقدر که کارش از دست من و آینه و شانه گذشته ♥️ join»@khalvatehdel
‏شدم دࢪگیࢪ ‎صیادے ڪہ ‎صیدش ࢪا ݩمےخۅاهد مگࢪ با ݩقشہ‌اے دیگࢪ بیفٺم باز دࢪ دامَش
مپرس از من چرا جز عاشقی چیزی نمیدانم که غیر از «عشق ورزیدن» نداده یادم استادم میان عقل ودل عمریست سویت جزر و مد دارم چه دردی میکشم از این وجود پُر از اضدادم
بلاتکلیف و بی تابم شبیه تخته ای پاره که از کشتی جدا گشته ست و بر دریا رها مانده
💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼 🍃🌺🍂 🌿🍂 🌸 عسل بانوی شیرازی چه خوب و ناز میخندی صدایت میکنم بانو! به این الفاظ میخندی ❤️ نگفتم کم لبانت را بخور چون قند میگیری؟ سماجت کردی و حالا به این امراض میخندی! ❤️ بیا اینجا، نمی آیم! ببین من را، نمی بینم! به تو گفتم که نارنجم نشو لجباز، میخندی! ❤️ فدای خال هندویت که شاعر کرد حافظ را من اینجا اشک میریزم تو درشیراز میخندی ❤️ شبیه مار می بافد برایت مادرت مویت به اینکه من به ناچاری شدم مُرتاض میخندی ❤️ "مشیرالدوله" حاکم شد مرا بردند سربازی کچل کردند موهایم، به این سرباز میخندی ❤️ گرفته ای تو جانم را دوباره زنده گردانم اگر چه خوب میدانم به این اعجاز میخندی ❤️ تمامیِ غزل هایم همِه دور تو می گردند به این مردِ غزل گویِ غزل پرداز میخندی ❤️ 🌿 🌾🍂 🍃🌺🍂 💐🌾🍀🌼🌷🍃
ای لبت از استکان چایی ام لب سوزتر راز چشمان تو از کار خدا مرموزتر بخت من از لخت موهای سیاهت تیره تر پوستت از روزهای روشنم هم روزتر آهم از طرز نگاه و حرف هایت سردتر هرچه عشقت شعله اش کم، عشق من افروزتر مادرت می گوید از من دورباشی؟! خود بگو من به تو عاشق ترم یا مادرت دلسوزتر؟ جمع شاعرها مرا استاد میخوانند و من در کلاس عشق تو از بچّه نوآموزتر...! | | ♥
میل بوسه از لبت دارد دل احساسی ام! وای! دل دل میکنم درگیر رودرباسی ام! در میان گونه هایت مانده ام در انتخاب من همیشه مبتلای عادت وسواسی ام! لحظه ای عکس تورا دیدم ولی از آن زمان عاشق دنیای عکس و عالم عکاسی ام! شعرهایم را برای هر کسی "شر" میکنم تا مگر شعرم بخوانی، تا مگر بشناسی ام! تو به من گفتی حواست... هیچ میدانی کجاست؟ غرق چشمانت دچار درد بی حواسی ام! سیب را می آفریند... منع خوردن می کند من از این پرهیزهای بی سر و ته عاصی ام! یک طرف موی شرابی، یک طرف چشم خمار باز هم در گیر و دار آن لب گیلاسی ام!
مادرت می گوید از من دورباشی؟! خودبگو من به تو عاشق ترم یا مادرت دلسوزتر . .؟ جمع شاگردان مرا استاد میخوانند و من در کلاس عشق تو از بچّه نوآموزتر. . . ! ☺️☺️☺️☺️☺️☺️☺️☺️
ندادی مهلتم حتّی بگویم من خداحافظ که حافظ در گلو ماند و چه گریه با خدا کردم…
ای لبت از استکان چایی ام لب سوزتر راز چشمان تو از کار خدا مرموزتر بخت من از لخت موهای سیاهت تیره تر پوستت از روزهای روشنم هم روزتر آهم از طرز نگاه و حرف هایت سردتر هرچه عشقت شعله اش کم، عشق من افروزتر مادرت می گوید از من دورباشی؟! خود بگو من به تو عاشق ترم یا مادرت دلسوزتر؟ جمع شاعرها مرا استاد میخوانند و من در کلاس عشق تو از بچّه نوآموزتر...! | | ♥
مثل یک کودک اگر بازی نمیدادی مرا این همه رؤیا به روی هم نمی انباشتم آه! ای شاخه گُل ِ با هر نسیمی رفتنی کاشکی جای تو خاری در دلم می کاشتم
برای آن کسی که نیست ، هرگز هم نمی آید.... برای او که رفت امّا نرفت از یاد...، دلتنگم...!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‏شدم دࢪگیࢪ ‎صیادے ڪہ ‎صیدش ࢪا ݩمےخۅاهد مگࢪ با ݩقشہ‌اے دیگࢪ بیفٺم باز دࢪ دامَش🙄 🌴🕯🌴
ای آنکه دعاهای شبم پشت سرت هست آیا تو هم از حال دل من خبرت هست؟ با رفتنت آنقدر که تنها شدم، انگار، که ایل و تبار و نَسَبم همسفرت هست هرچند که ازجسم تو اینجا اثری نیست در خاطر من خاطرهٔ مُستمرت هست
من از وقتی که عقلم را به دستان دلم دادم دقیقأ از همان موقع، به دام عشقت افتادم