eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
2.1هزار ویدیو
81 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
دیشب سه غزل نذر تو کردم که بيايي چشمم به ره عاطفه خشکيد ؛ کجايي؟؟ با شِکوه ي من چهره ي آدينه ترک خورد از سوي تو اما نه تبسم ؛ نه ندايي از بس که در انديشه ي تو شعله کشيدم خاکستر حسرت شده ام ؛ نيست دوايي؟ آمار تپشهاي دلم را به تو گفتم پرونده شد اندوه من از درد جدايي سوگند به آواي صميمانه ي نامت از عشق فقط قصد من و شعر شمايي هر فصل دلم بي تو ببين رنگ خزان است آغاز کن اي گل ! سفر سبز رهايي من منتظرم ! مرحمتي لطف و نگاهي حيف است رسد مرگ من اما ! تو نيايي شاعر ناشناس
"من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم"  آینه بودم و از غربت تو تــارشــدم  روز اول که دلم از غم تو خلق شده  با تو همسایه ی دیوار به دیوار شدم 
بی تو اگر به سر شدی زیر جهان زبـر شدی باغ ارم سقـــر شدی بی‌تو به سر نمی‌شود
1400/2/14 من کویرم لب من تشنه‌ باران علی‌ست این لب تشنه‌ پرشور غزل‌خوان علی‌ست این که گسترده‌تر از وسعت آفاق شده‌ست به یقین سفره‌ گسترده‌ دامان علی‌ست منّت نان و نمک نیست سر سفره‌ او پس خوشا آن‌که در این دنیا مهمان علی‌ست آتش اشکی اگر در غزلم شعله‌ور است بی‌گمان قطره‌ای از درد فراوان علی‌ست لحظه‌ای پرتو حسنش ز تجلی دم زد که جهان آینه‌درآینه حیران علی‌ست کعبه یک‌بار دهان را به سخن وا کرده‌ست تا بدانیم کلید در این خانه علی‌ست از دم صبح ازل نام علی را می‌خواند دل که تا شام ابد دست‌به‌دامان علی‌ست
دو شاخه نرگست ای یار دلبند چه خوش عطری درین ایوان پراکند اگر صد گونه غم داری چو نرگس به روی زندگی لبخند لبخند فریدون_مشیری
رنگ چشمش را چه می‌پرسی ز من رنگ چشمش کی مرا پا بند کرد آتشی کز دیدگانش سر کشید این دل دیوانه را دربند کرد 🌹🌹🌹
این است پند من که ز خوب و بد جهان نه غره شو، نه رنجه که هر چیز بگذرد...
✨حــــســیــــن جـــــان.... ✨واجب شده روزها کمی دربزنم ✨قدری به هوای ‌حرمتـ پـ🕊ـربزنم ✨لازم شده درفراق شش ‌گوشه‌تان ✨دیوانه‌ شوم به سیم ‌آخر بزنم
رسیده روضه به بازار شام واویلا تمام مرثیه در یک کلام واویلا شدند پرده نشینان آیه ی تطهیر شکنجه در ملأ بار عام واویلا ز کوچه ها همه بوی شراب می آید رسیده قافله در ازدحام واویلا در ازدحام نظرها،سلاله های علی اسیر و خسته و بی احترام واویلا
دارد زمان آمدنم دیر می‌شود این دل در انتظار حرم پیر می‌شود بار گناه پشت مرا هم شکسته است این بنده از وجود خودش سیر می‌شود آقا بیا و طبق همیشه مرا ببخش نوکر به عفو توست که تطهیر می‌شود از کربلای آخر من سال‌ها گذشت این درد جانفزاست که اکسیر می‌شود من خواب دیده‌ام که شهیدم در آن دیار خوابم میان صحن تو تعبیر می‌شود؟؟!
دادم تو را قسم به نخِ چادری که سوخت.. شاید دلتــــــ بسوزد و یک کربلا دهے.. ‍
این نمکدان حسین جنس عجیبی دارد؛ هرچقدر میشکنم باز نمک میپاشد ...