eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.5هزار دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
1.8هزار ویدیو
26 فایل
راه ارتباط با آبادی شعر: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
گفتیم کربلا... دلمان بی هوا گرفت آری دل غریبه و هر آشنا گرفت یادش بخیر، یک دهه از داغ روضه ها ناله زدیم پای تو تا این صدا گرفت ای خوش به حال آنکه نگاهت گرفتش و ای خوش به حال آنکه برات از شما گرفت ای خوش به حال آنکه ز دستان فاطمه یک اربعین زیارت کرببلا گرفت آمد به زیر قبّه و پائین پای تو آنقدر گریه کرد که آخر دعا گرفت ای خوش به حال آنکه ز پاهای زائران تربت گرفت و برد و مریضش شفا گرفت رحمت بر آن کسی که مرا نوکر تو کرد لعنت بر آن کسی که مسیر تو را گرفت خوردی زمین چنان که دل مصطفی شکست افتادی و چنین دل خیرالنسا گرفت لعنت بر آن کسی که به سینه نشست و بعد موی عزیز فاطمه را از قفا گرفت آمد کسی که چشم به انگشتر تو داشت آمد کسی و زود ز جسمت عبا گرفت 🥀🥀🥀
تو کیستی که به یادت پس از هزاران سال جهان، قیامتی از جنس اربعین دارد...!
این است روزگار زیارت نرفته‌ها... 🖤🖤🖤🖤🖤
من بی وفایی کردم و اما شما نه مردم همه راهی شدند و ما چرا نه؟ کفران نعمت کرده ایم آقا ببخشا ما را بزن باشد ولی با نه! علیه علیه السلام
به طبیبانِ جهان رو نزنم در هر حال، درد، تا دردِ اسـت، مُداوا هیـچ اسـت..♥️
انگار بین زائرانت جای ما نیست امسال هم‌ گویا نصیبم کربلا نیست آخر چه خاکی باید از این غم به سر کرد هجران برای عاشقان کم از بلا نیست جامانده‌ها راهی به جز گریه ندارند جز اشک بر درد فراق ما دوا نیست رفتندو ما ماندیم با قلبی شکسته آری شکستن هم یقینا بی‌صدا نیست ما از حرم دوریم اما دل که داریم بُعد مسافت مانع دلداده‌ها نیست از دوست هر چه میرسد نیکوست اما ای دوست مارا طاقت این ابتلا نیست محمد‌جواد‌مطیع‌ها ..💔 اربعین ۱۴۴۳
چشم‌‌هایت به همه گفت بیا الّا من باز شد حاجت یک عدّه روا الّا من مادرت داده براتِ همه را میدانم کرده در حقّ همه‌ی خلق دعا؛ الّا من باز هم برگ ‌براتم به کناری افتاد وعده گاه همه شد کرب و بلا الّا من دستِ من خالی و از پیش نگاهم رفتند از نجف تا به حرم٬ خیلِ گدا الّا من دردم این بود که زائر شوم و خیلی‌ها با دعای تو گرفتند شفا الّا من بارها گریه کنان از کرمت پرسیدم؛ حرمت داشت برای همه جا... الّا من؟! من به جا ماندن از این قافله عادت دارم بطلب! عیب ندارد همه را... الّا من! مرضیه‌ عاطفی ..💔 اربعین ۱۴۴۳
شنیده بود که این‌بار باز دعوت نیست کشید از ته دل آه و گفت: قسمت نیست بیا به داد دل تنگ ما برس ای عشق! اگر که حوصله داری، اگر که زحمت نیست غمی‌ست در دل جامانده‌های کرب‌وبلا که هرچه هست یقین دارم از حسادت نیست میان ما که نرفتیم و رفته‌ها، شاید تفاوتی‌ست در آغاز و در نهایت نیست همیشه آن‌که نرفته‌ست بی‌قرارتر است همیشه آن‌که نرفته‌ست، کم‌سعادت نیست... خودش نرفت و دلش را پیاده راهی کرد نباید این همه دل دل کند که فرصت نیست مریم‌ کرباسی 💔 اربعین۱۴۳۳
شب اربعینه، دلِ جا مانده ها گرفت... یک بینوا برای خودش ربنا گرفت... هرکس رسید؛ سوال کرد: زائری؟ از این سوال، دلِ پُرخونِ ما گرفت... آقا مگر "بَدان" به حریمت نمیرسند؟ پس "حُر" که بود که جام بلا گرفت...؟ باشد؛ محل نده... نبرم اربعین حرم... اما بدان؛ که قلبم از این ماجرا گرفت... آنقدر گریه میکنم که بگویند عاقبت: نوکر ز اشکِ خود سفرِ کربلا گرفت... اما ز راهِ دور؛ سلام حضرت حسین... بارانِ اشک، از این روضه ها گرفت التماس دعای فرج🤲
شوق را رد کرده ایم و از فراق کربلا کارمان دارد به مرز جان سپردن میرسد!
ای پرچم حسین بنازم به بختِ تو بامِ فلک کشیده ترا بر فراز خویش آن پرچمی که نام حسین است روی آن هر گز رها نمی شود از اهتزاز خویش سالار شهیدان علیه السلام تسلیت باد.
خبر رسید به فرمانده با بی سیم.... الو الو....موانع و دیوارها کم آوردند میان اینهمه شور و هجوم جمعیت یگان ویژه و سردارها کم آوردند مسیر کرب بلا....بس که میگفتند رسانه...مجری‌و اخبارها کم آوردند بدون آب و غذا موکب و پذیرایی کسی شنیده که زوّارها کم آوردند؟ به اشک دیده نوشتم یکایک این ابیات اگر چه قافیه با حرف 'را' کم آوردند 😢
◼️ امسال دوریم از تو... لابد حکمتی دارد باشد، ولی عاشق دل ِ کم‌طاقتی دارد مُشتاقی و مَهجوری و دِلتنگی و دوری این قسمت ما بود... هَرکس قسمتی دارد جُـز آه چیـزی در بساطم نیست، اما آه... گوینـد آه ِ دلشکستـه قیمتـی دارد نَذر ِ زیارت داشتم از جانب «سردار» اینک ولی او با ضریحت خلوتی دارد این اربعین دُنیـٰا زیارتگاه ِ یار ِ ماست هر گوشه‌ای یک دلشکسته حاجَتی دارد 🌿🖤 🏴
آمدی تا که به تصویر کشم بودن را معنی واژه در پوست نگنجیدن را 🌺🌸
چشم‌‌هایت به همه گفت بیا الّا من باز شد حاجت یک عدّه روا الّا من مادرت داده براتِ همه را میدانم کرده در حقّ همه‌ی خلق دعا؛ الّا من باز هم برگ ‌براتم به کناری افتاد وعده گاه همه شد کرب و بلا الّا من دستِ من خالی و از پیش نگاهم رفتند از نجف تا به حرم٬ خیلِ گدا الّا من دردم این بود که زائر شوم و خیلی‌ها با دعای تو گرفتند شفا الّا من بارها گریه کنان از کرمت پرسیدم؛ حرمت داشت برای همه جا... الّا من؟! من به جا ماندن از این قافله عادت دارم بطلب! عیب ندارد همه را... الّا من! ..💔 اربعین ۱۴۴۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شاید امسال بیایم حرمت یا شاید سر و کار دل من هست فقط با شاید یک نگاهے به همان برگه بیانداز حسین اصلا افتاده کسے از قلم آقا شاید فکرش افتاده شبیه خوره‌اے بر جانم اصلاً انگار بدت آمده از ما شاید یا که یک نوکر زشتے که سیه‌رو هم هست جا ندارد وسط این همه زیبا شاید ولی ارباب اگر زود به دادم نرسے دگر از دست رود این دل شیدا شاید باید امروز همین حال مرا دریابے مرگ آید به سراغ من و... فردا شاید... ... تو نبینی دگر از نوکر بیچاره اثر  آه راحت بشوے از منِ رسوا شاید لاادری
حال دلسوخته‌ها را چه کسی می‌فهمد؟ دلِ جامانده‌ی ما را چه کسی می‌فهمد؟ در هیاهوی پر از جاذبه‌ی شهر گناه هوس کرببلا را چه کسی می‌فهمد؟ شهر دارد خفه‌ام می‌‌کند از دلتنگی نوکر سر به هوا را چه کسی می‌فهمد؟ همه در راه سفر، پای تو در گل مانده غمِ این بی سر و پا را چه کسی می‌فهمد؟ تو فراموش شدی از طرف اربابت؟ طعنه و سنگ جفا را چه کسی می‌فهمد؟ رفقایت بروند و تو بمانی تنها واژه‌ی حسرتنا را چه کسی می‌فهمد؟ غیر چشمان پر از خون امام حاضر روضه‌ی شام بلا را چه کسی می‌فهمد؟ ..💔 اربعین۱۴۳۳
بوی بهشت می‌وزد از کربلای تو ای صد هزار جان گرامی فدای تو 🥀🥀🥀
شب بود و هوای کربلا عالے بود ... در مصرع قبل جای ما خالے بود! 😭😭😭😭
بی ثمر هر ساله در فکر بهارانم ولی چون بهاران می‌رسد با من خزانی میکند
غریب گشت چنان فکرهای ما صائب که نیست چشم به تحسین هیچ کس ما را
در حسرت یک نعره مستانه بمردیم ویران شود این شهر که میخانه ندارد
حسن‌ختام سلام یوسف زینب ، سلام ای نوحم هنوز بی کفنی ای شهید مذبوحم؟! خبر رسید برایم که بوریا شده ای اسیر تابش خورشید کربلا شده ای پس از تو بار امامت به روی دوشم بود صدای قهقه ی شمر توی گوشم بود😭 تو عاشقم شدی و من هم عاشق تو شدم تو دین من شدی و من مبلغ تو شدم به قاب شام کشیدم حماسه برگشتم اگرچه پیر شدم من خلاصه برگشتم چهل شب است برادر ، غریب و تنهایم چهل شب است که من کعبة الرزایایم به زخم قلب عزادار من نمک زده اند حسین چشم تو روشن مرا کتک زده اند میان آتش خیمه عقیله سوخت حسین غروب روز دهم یک قبیله سوخت حسین همینکه سنگ تراشیده خورد بر سر تو تو ضعف کردی و ناله کشید خواهر تو هنوز لحظه ی افتادن تو یادم هست جدال بر سر پیراهن تو یادم هست هزار چکمه ز رویت عبور میکردند مرا به زور لگد از تو دور میکردند تن تو پیش نگاهم بدون رخت شد و سر تو بسته به یک شاخه ی درخت شد و به جای آب و غذا غصه ی تورا خوردم محله ی خودمان سنگ بی هوا خوردم به صبر امر نمودی اگر خموش شدم سوار مرکب بی پرده و چموش شدم محله های شلوغ یهود را دیدم شراب خوردن قوم حسود را دیدم به روی تخت نشست و به رتبه ام خندید چقدر در وسط حرف و خطبه ام خندید بنفشه رفتم از اینجا و لاله برگشتم مرا ببخش بدون سه ساله برگشتم😭 رضا قربانی
دلتنگ ترین زائر تو آقا کیست من پای دلم به پای او می بندم
حال دلسوخته‌ها را چه کسی می‌فهمد؟ دلِ جامانده‌ی ما را چه کسی می‌فهمد؟ در هیاهوی پر از جاذبه‌ی شهر گناه هوس کرببلا را چه کسی می‌فهمد؟ شهر دارد خفه‌ام می‌‌کند از دلتنگی نوکر سر به هوا را چه کسی می‌فهمد؟ همه در راه سفر، پای تو در گل مانده غمِ این بی سر و پا را چه کسی می‌فهمد؟ تو فراموش شدی از طرف اربابت؟ طعنه و سنگ جفا را چه کسی می‌فهمد؟ رفقایت بروند و تو بمانی تنها واژه‌ی حسرتنا را چه کسی می‌فهمد؟ غیر چشمان پر از خون امام حاضر روضه‌ی شام بلا را چه کسی می‌فهمد؟ حسن‌ کردی ..💔 اربعین۱۴۳۳