eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
2.1هزار ویدیو
95 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
آمدی در دل و برخاست به تعظیمِ تو جان بنشین، ورنه محال است که جان بنشیند 💟
میکشم حسرت بین الحرمین آقاجان حرم حضرت معصومه ولی شکر که هست
هرکسی دنبال حسرت های قلبش میرود خنده هایت مال من اشعار نابم مال تو
خواب و بیداری آن نرگس مخمور خوش است این سرایی است که در بسته و معمور خوش است نه همین روی زمین از تو شکر می‌خندد کز شکرخند تو در زیر زمین مور خوش است هر کبابی که بود شور، نمی‌باشد خوش دل کبابی است که هر چند بود شور خوش است خاکساری ز بزرگان جهان زیبنده است این سفالی است که در مجلس فغفور خوش است در نگین‌خانه نگین جلوه دیگر دارد بر سر دار فنا مسند منصور خوش است خون مرده است به چشم تو شب از مرده دلی ورنه بیدار دلان را شب دیجور خوش است چند در پرده کسی راز خود اظهار کند؟ ارنی گفتن موسی به سر طور خویش است دوزخ بی هنران صحبت بینایان است خانه هر چند که تاریک بود عور خوش است نیست باز آمدن از فکر و خیال تو مرا با رفیقان موافق سفر دور خوش است می‌زند بر جگر تشنه لبان آب، عقیق با خیال تو دل صائب مهجور خوش است
وقت نمودِ عرشی ما فرشیان رسید حیّ علی شراب الهی اذان زدند التماس دعا
پیر دنیای مجازی را نصحیت خواستم لفت دادن گفت از ریموی ادمین بهتر است گفت باید وقت آفلاینش تو آنلاینی کنی چنگ گرگ از چشم چون آهوی ادمین بهتر است همچنین میگفت ازبس شیک و پیک است و برند از تمام ادکلنها بوی ادمین بهتر است وقت تنبیه کسی چون من که چت کرده زیاد از تمام عضوها ابروی ادمین بهتر است گفت وقتی کودک شر درونت چاره جست زنگ های خانه های کوی ادمین بهتر است همزمان دعوت شدم در کافه و توی چمن گفت از سان شاین هم آلوی ادمین بهتر است کار وقتی بیخ پیدا کرد نیش نوش ماست مطمینا از فتا هم. خوی ادمین بهتر است
عقل را از بارگاه عشق بیرون کرده‌اند هر فضولی محرم خلوت‌سرای شاه نیست!
"گاهی دلم برای خودم تنگ می‌شود" گاهی به جای خالی خود فکر می‌کنم...
هرچند نداری تو ز احساس، نشانی من عاشق لبخند توام، گرچه ندانی مغرور و بداخلاق بشو با همه، اما «با من بِهْ ازین باش که با خلق جهانی»
▪️در رثای عالم ربّانی و سالک توحیدی، فقیه ولایی و انقلابی، علامۀ ذوفنون حضرت آیت‌الله حسن‌زادۀ آملی رضوان‌الله‌علیه 🍃 طایر قدسی علامۀ اندیشمند و ذوفنون رفت محبوب نیکومنظر مهتاب‌گون رفت در عشق، پیری از تبار پاک‌بازان در علم، مردی از شمار راسخون رفت از معدن صدق و صفا یاقوت احمر از خیمۀ اندیشه و دانش ستون رفت آهی جگرسوز از زمین تا آسمان‌ها با نالۀ "إنّا إلیهِ راجعون" رفت دیدم گریبان چاک کرد از هجر او عقل پیوسته از چشمش به‌جای اشک خون رفت رفت از "اُولُوالألباب" نستوهی خردورز مصداق "قومٌ یَعقِلون"، "هُمْ مُهتَدون" رفت سرمستی از صهبای "لا خَوْفٌ عَلَيْهِم" آبادی از جام "وَ لا هُمْ يَحْزَنُون" رفت هم عارفی، هم شاعری، هم فیلسوفی هم کاردانی در روایات و متون رفت مصباح علم و نجم دین، شمس هدایت در عقل و نقل و در ریاضی ذوشُجون رفت آن عالم ربّانی اهل ولایت آن سالک توحیدی آیینه‌گون رفت با رفتنش از خیل سربازان رهبر تنها نه یک سردار، گویی صد قشون رفت آن طایر قدسی که رضوان بود جایش از تنگنای تیرۀ دنیای دون رفت سوی نیستان رفت آن نای الهی صد ناله از داغش ز نای ارغنون رفت از داغ آن شیرین‌دهان نغزگفتار فریاد فرهاد از نهاد بیستون رفت تنها نه در این دوره نادر بود و فاخر فخر زمان فخر زمین فخر قرون رفت لَختی ز عمرش در پی الفاظ قرآن باقی همه در فهم معنا و بطون رفت آن مهر روزافروز تابانی که می‌شد ما را به‌سوی علم و تقوا رهنُمون رفت خون شد دل ایرا و ایران از فراقش آن زندۀ جاوید با "رَیب‌ُالمَنون" رفت ✍️ ، ۱۴۰۰/۰۷/۰۶ 🔅برخی از تعابیری که در شعر آمده، از پیام تسلیت حضرت امام خامنه‌ای روحی‌فداه، و نوشتۀ حضرت علامه شَعرانی رضوان‌الله‌علیه خطاب به حضرت علامه حسن‌زادۀ آملی رضوان‌الله‌علیه وام گرفته شده است. .
ذکر خیرت در دلم هست و کنارم نیستی کاسه ای لبریزم و صبر و قرارم نیستی همچو برگ از شاخسار چشم تو افتاده ام در خزان می میرم ای فصل بهارم نیستی روح غمگینم جهانی را مکدر می کند غرق در اندوهم اما غم گسارم نیستی نا مسلمان بودم و ایمان من مهر تو بود دین و دل سوزاندی و گفتی نگارم نیستی یوسف گمگشته ای در راه کنعانم چه سود دل بریدی از من و چشم انتظارم نیستی ... ادری
وقت نمودِ عرشی ما فرشیان رسید حیّ علی شراب الهی اذان زدند التماس دعا