یا غیر لافتی صفتی در خورش نبود
یا جبرئیل واژه ی بهتر نداشته است
#سیدحمیدرضابرقعی
هدایت شده از اشعار حسین مرادی
دستم که به نفرین تو بالای سرم رفت
تا نام تو بردم دل بیچاره دعا کرد!
#حسین_مرادی
از هر چه هست و نيست گذشتم
ولی هنوز
در مرز چشمهای تو گيرم
فقط همين
با ديدنت زبان دلم بند آمده ست
شاعر شدم که لال نميرم فقط همين!
#محمدعلیبهمنی
هر چند که سرگرم به نام و نانیم
ما با تو هنوز بر سرِ پیمانیم
شاید که کمی عوض شده دنیامان
اما به هوای فرجت می مانیم
#حسن_کردی
شاعر شدم که با قلم ساحرانهام
در قاب شعر، عشق تو را جا کنم، نشد...
#سجاد_سامانى
چنان مستغرق اوقات خود باش
که از حالِ کسی ناید تو را یاد
#شمسالدین_محمد_جرجانی
چه خلاف سر زد از ما که در سرای بستی
بر دشمنان نشستی ، دل دوستان شکستی
فروغی بسطامی
حدیث عشق نداند کسی که در همه عمر
به سر نکوفته باشد در سرایی را
خیال در همه عالم برفت و بازآمد
که از حضور تو خوشتر ندید جایی را
#سعدی
🍃 نخستین #بداههسرایی_گروهی در محفل شعر و ادب و هنر
💠 قصیدهای در منقبت و رثای #حضرت_خدیجۀ_کبری سلاماللهعلیها
ای که اول یار و غمخوار رسول آخرینی
محرم و دلدار و پشتیبان ختمالمرسلینی
دختر پاک خُوَیلَد از بزرگان حجازی
در طهارت بیمثالی، در اطاعت راستینی
رحمت حق بر تو ای محبوب فخر آفرینش
بندۀ خوب خدا ممدوح قرآن مبینی
پاک بودی آنچنانکه شد نصیبت این شرافت
تا محمد را میان خلق دنیا برگزینی
ماهبانوی زمین و مهربانوی زمانی
یاور اسلام و قرآن ریشۀ حبلالمتینی
ای که امید دل غمگین و بییار رسولی
بهترین همسر برای جان و روح عالمینی
همسر طاها شدی تا نور حق بر تو بتابد
با سلامی از خدایت مَهبِط روحالامینی
مهر را بردی به خانه مهربانی کردی از جان
ماه شبهایش شدی با مهر و عشق آتشینی
زودتر از هر زنی آوردهای اسلام و ایمان
پیشگام مؤمنان همچون امامالمتّقینی
من ندیدم روی ماهت، عاشقم بر آن مرامت
مادرم جانم فدایت شافع اهل زمینی
همچو زهرا افتخار بانوانی در دو عالم
دخترت امّ ابیها و تو امّالمؤمنینی
چشمۀ جوشان مهرت شسته غمهای زمین را
لطف رحمان رحیمی، تو پناه مسلمینی
مادر امّ ابیهایی و همراز محمد
در میان حلقهٔ دلدادگانش چون نگینی
همدم طاها و یاسین، شاهد تنزیل نوری
منشأ خیر کثیری در شرافت بیقرینی
نور زهرای مطهر از وجودت گشت ساطع
مرحبا بر دامن پاکت که کوثرآفرینی
کوثر تو مادری کرده برای یازده گل
مادر آنها و زهرا و امیرالمؤمنینی
در میان همسران مصطفی بیشک، خدیجه
بهترینی بهترینی بهترینی بهترینی
جایگاهت عرش اعلا، نور چشمان رسولی
جان فدایش کردی و همواره در خلد برینی
مصطفی را همسر و همسرّ و همراه و انیسی
هم شریک مهربانی هم رفیق و همنشینی
کردهای با خندههایش باغ جانت را مصفا
دیدهای از رنجهایش داغ با قلب حزینی
میدرخشد در شب تاریک و سرد مکه نورت
اختر هفت آسمان در خانۀ فخر زمینی
ای که کردی هستیات را خرج آیین محمد
زین سبب بانوی دین محبوب ربالعالمینی
خُلق احمد، قدرت بازوی حیدر، ثروت تو
حافظان دین حقاند و تو هم حامی دینی
خُلق و خوی احمدی در حسن رفتارت نُمایان
خیرخواه مسلمینی، اهل ایثاری، امینی
برترین زنهای جنت، آسیه، زهرا و مریم
چارمینِ این زنانی، در دو عالم برترینی
مونس و یار پیمبر، مادر زهرای اطهر
جدۀ ارباب مایی، اسوۀ صبر و یقینی
دین حق را یاوری کردی به جان و مال با دل
در ره دین خدا هم پاکبازی هم رزینی
با تو من ترسی ندارم از گرفتاری محشر
ضامن ما در صف محشر به روز واپسینی
میدرخشد تا ابد نام تو در اقطار عالم
جاودان شد دین احمد چون تواش رکن رکینی
آفرینش علت دیگر بهجز زهرا ندارد
افتخاری بهتر از این نیست: زهراآفرینی
هرچه ثروت داشتی دادی به راه دین شویت
وه چه بازرگانی پرسود و سودای ثمینی
سال پروازت به جنّت، سال حزن مصطفی شد
بعد تو نه غمگساری داشت نه یار و معینی
در دم آخر بهقدر یک کفن حتی نبودت
زندگانی ای خوشا آنگونه، مرگِ اینچنینی
✍️ بداههسرایان:
شاکرمی (امام حسن ع) ـ بر بال غزل (مهمان خدا) ـ مستان ـ راجی (زینب نجفی) ـ ایراندخت ـ یاصاحبصبر ـ مهدی شریفی ـ عقیلۀ بنیهاشم ـ یاسبحان ـ محیا (یاعلی) ـ یاغریبالغربا (لیان) ـ نجوای غریب ـ عباسعلی خسروی ـ *۷۸۶*سلام ـ محمدتقی عارفیان
🗓 تاریخ بداههسرایی: ۱۴۰۱/۰۱/۲۳، برابر با دهم ماه رمضان ۱۴۴۳
#محفل_شعر_و_ادب_هنر
🍃
یا صاحب الزمان(عج)
ما منتظریم از سفر برگردی
یکروز شبیه رهگذر بر گردی
با کاسه آب و مجمری از اسپند
ما آمده ایم پشت در برگردی
وقتی سر شب که رفتنت را دیدیم
گفتیم نمی شود سحر برگردی؟
ما منتظر تو ایم آقا نکند
یک جمعه غروب بی خبر برگردی
من گوشه نشین کوچۀ بر گشتم
ای کاش که از همین گذر برگردی
پرواز نمی کنیم از اینجا باید
در فصل نبود بال و پر بر گردی
وقتش نرسیده است ای مرد ظهور،
با سیصد و سیزده نفر بر گردی؟!
#علی_اکبر_لطیفیان
#جمعه رمضان و فراق یار
جمعه و ماه مبارک ، تو کجایی آقا ؟
کاش می شد که همین جمعه بیایی آقا
جمعه ها می رسد و میگذرد اما حیف
چشم بر روی تو نائل نشود اما حیف
بی تو در این رمضان کار دلم لنگ شود
بر سر سفره ی افطار دلم تنگ شود
سیزده قرن گذشت و نشد از تو خبری
کاش من لایق دیدار تو گردم سحری
تو بیا بهر ظهور و فرجت کاری کن
بهر احیای فرج نیز مرا یاری کن
تو ببین ذکر و دعایم که به جایی نرسد
با نگاه تو دل من به صفایی برسد
نکند آرزویِ دیدن تو دیر شود
با فِراقت به خدا عاشق تو پیر شود
جمعه ای رفت و دلم باز به یارش نرسید
وای بر چشم و دلی که به نگارش نرسید
به نبی و به حسن ، هم به علی و زهرا
حضرت عشق بیا و قدمی رنجه نما
.
به تن غرق به خون و به شهِ کرببلا
جان به لب آمده ِای حضرت دلدار بیا
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی