eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
2هزار ویدیو
61 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
ممنون ارسالی هاتون عالی👌👌👏👏👏👏🌹🌹🌹🌹 سلااااااااااام.شبتون بخیر
غزلی تقدیم به مولی الکریم امام حسن مجتبی علیه السلام مرام و معرفتش مادرانه بود حسن به فکر صحن و سرا و حرم نبود حسن نجف برای علی، کربلا برای حسین مدینه خادمی مادرش نمود حسن تمام راه نجف تا به کربلا دیدم نوشته اند ملائک به هر عمود...حسن گمان کنم که به گوشم بجای لالایی به گریه مادرم آهسته می سرود حسن کسی که داده همیشه زقعر چاه گناه مرا به عرش خدا یه شبه صعود حسن به روی باز شده همدم ِ جزامی ها کریم شهر مدینه خدای جود حسن همه زمین و زمان ذکرشان درود، حسین ولی رسول خدا داد زد درود ...حسن شتر سوارِ جمل پیش پاش زانو زد نشانده آتش فتنه دراین فرود حسن زمان دفن چه خالی نمود عقده خویش خدای نگذرد از آن زن حسود حسن به تیر و زهر چه حاجت به کودکی کشتند میان کوچه به آن سیلی ِ یهود ؛حسن ز کوچه مادر خود جمع کرده و برده به گوش پاره شده ، صورتی کبود ، حسن سلااااام سحرتون سرشار از عطر دعا و مناجات میلاد امام حسن مجتبی علیه السلام تبریک و تهنیت 🌺🕊🌺
شعرِ من واژه ی من لُبِّ کلامم حسن است شب سلامم حسن و صبح سلامم حسن است با حسن زنده و با عشق حسن خواهم مُرد حُسنِ مطلع حسن و حُسنِ ختامم حسن است هرکسی زنده به عشق است نمیرد هرگز زنده ی عشقم اگر رمزِ دوامم حسن است مثلِ رودم که حسن ذکرِ قعود است مرا مثل کوهم که شب و روز قیامم حسن است پدرم هرچه مرا نام نهاده است گذشت من از این لحظه از این ثانیه نامم حسن است سرِ من سبز ، زبان سرخ ، سرم هم برود أیُهاالناس بدانید ; امامم حسن است . 🔸شاعر: =========================== 🔹
نیمه‌جان، چرخ‌زنان، توبه‌کنان، عاشق شد داد و بیداد! دلم در رمضان عاشق شد مردم شهر به تسبیح و دعا مشغول‌اند دل من تشنه و تسبیح‌زنان عاشق شد عشق، ای عشق! به من جرأت گفتار بده مرد آن است که از راه زبان عاشق شد می‌توان با دهن روزه چنین مستی کرد می‌توان پیش نگاه دگران عاشق شد دم افطار، سر زلف تو را می‌بوسم می‌توان با تو چنین کرد و چنان عاشق شد بی‌گمان ماه تویی، ماه‌تر از ماه تویی آمدی بر لبه‌ی بام و جهان عاشق شد... 🌙🌹❤️
مهربان تر از شما ماندم که پیدا می شود؟ یا کسی در این جهان مثلِ تو آقا می شود؟ ای طبیبِ دردها،با کوهی از درد آمدم دردِ من با گوشه ی چشمت مداوا می شود با دمت بر مرده ای گر جان دهی، خیزد ز جا بی برو و برگرد بعد از آن مسیحا می شود پیشِ تو مانند طفلی بی پناهم یا رءوف آخرش پرونده ام با دستت امضا می شود اندک اندک لطف و الطافِ شما در روزگار بی امان گل می کند مانند دریا می شود ضامن آهو قسم بر آهوانِ مضطرب آهویِ قلبم دخیلِ خاکِ پاها می شود با همین خُلقِ عظمیت ، خوب وبد باهم بخر آدمِ بد هم زمانی جزء منّا می شود می دهم بر مادرت سوگند، دستم را بگیر حاجتِ هر کس روا با اسمِ«زهرا» می شود حضرت سلطان،علی موسی الرضا،دل خسته ام مطمئنم بابِ لطفت بر رویم وا می شود ✍ شاعر ✒️
🌿 نیمهٔ ماه است و دستم خالی و رویم سیاه حقّ زهرا مادرت اُنظُر الیَّ یا حَسَن
پانزده مرتبه هر بار سحر مے اید باز از کنج دلم نام تو در مے آید جا داشت که این مصرع جهانے بشود شال سبزت به تو آقا چقدر مے آید...
"سحر پانزدهم" ذکر منِ بی سروپا شده العفو به حق "حسن" و "خون خدا" من که از دوری این فاصله ها خسته شدم می شود در "حرمت" روزیِ من اشک و دعا؟
قبل تو تنهایی ام بی دغدغه، بی حرف بود.. بعد تو تنهاییم با شعـر قسمت گشته است..
باید بِچشَد عذاب تنهایی را فردی که ز عصر خود فراتر باشد...
تا نگاهم بکنی از هیجان خواهم مرد! آنکه با چشم خود آدم بکشد قاتل نیست؟
. منم آن عاشقِ عشقت که جز این کار ندارم ... 🌿